از انقلاب صنعتی چهارم گریزی نیست!

۱۳۹۸/۰۲/۰۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۳۱۸۲
از انقلاب صنعتی چهارم گریزی نیست!

واکاوی نقش وزارت اقتصاد در هوشمندسازی اقتصاد

آیسان تنها|

فرهاد دژپسند از وقتی سکان وزارت امور اقتصادی و دارایی را به دست گرفته مدام تاکید کرده که یکی از اهدافی که در وزارتخانه متبوعش پیگیری می‌کند «اقتصاد هوشمند» است؛ موضوعی که البته شاید پیش از این در ادبیات اقتصادی ایران تعریف چندان روشنی نداشت. برای بسیاری این سوال مطرح بوده که آیا اقتصاد هوشمند همان «دولت الکترونیک» است؟ یا مقصود همان «انقلاب دیجیتال» است؟ و... از سوی دیگر این سوال نیز مطرح بوده که چرا وزارت اقتصاد عهده‌دار«هوشمندسازی اقتصاد ایران» شده است؟ این مسوولیت چه نسبتی با وظایف وزارت اقتصاد دارد؟ برای پاسخ‌دهی به این سوالات و واکاوی آنچه وزارت اقتصاد در قالب اقتصاد هوشمند پیگیری می‌کند با عباس معمارنژاد، معاون بانک، بیمه و شرکت‌های دولتی وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت‌وگو کردیم که مشروح این گفت‌وگو در ادامه آمده است.

   وزارت اقتصاد متولی سیاست‌گذاری مالی شناخته می‌شود. در عین حال این وزارتخانه زیرمجموعه‌های عریض و طویلی هم تحت عنوان سازمان امور مالیاتی، گمرک، سازمان بورس و اوراق بهادار، بانک‌ها و بیمه‌ها و... دارد. چطور شد که وزارت اقتصاد به بحث اقتصاد هوشمند ورود کرده است؟ چقدر این موضوع با وظایف وزارت اقتصاد سازگار است؟

طبق ماده یک قانون تاسیس وزارت اقتصاد، «تنظیم سیاست‌های اقتصادی و مالی کشور»، «اجرای برنامه سیاست‌های مالی» و «اجرای برنامه همکاری‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری مشترک با کشورهای خارجی»، جزو وظایف وزارت اقتصاد است و وقتی صحبت از سیاست‌های اقتصادی می‌کنیم عملا این موضوع انواع سیاست‌ها مثل سیاست‌های مالی، درآمدی، پولی و... را در بر می‌گیرد. بنابراین وزارت اقتصاد به عنوان تنظیم‌کننده و مجری سیاست‌های اقتصادی کشور لاجرم باید در حوزه‌هایی که منجر به نوآوری و ارایه خدمت بهتر در اقتصاد می‌شود فعالیت کند. ضمن اینکه ما برای به‌کارگیری اقتصاد هوشمند یکسری مبنای قانونی هم داریم که باید به آن عمل کنیم. به عنوان مثال اگر به سیاست‌های کلی برنامه ششم توسعه توجه کنید، کسب جایگاه برتر منطقه در حوزه «دولت الکترونیک» یا افزایش سهم آموزش‌های مهارتی در نظام آموزشی کشور یا افزایش سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های IT و ICT مورد توجه قرار گرفته‌اند.

همچنین وقتی سیاست‌های کلی علمی و فناوری در کشور را بررسی می‌کنیم، به موضوع توسعه صنایع و خدمات مبتنی بر علوم و فناوری‌های نوین و حمایت از مالکیت فکری و معنوی و تکمیل زیرساخت‌ها بر می‌خوریم. یا وقتی سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را واکاوی می‌کنیم می‌بینیم که در آن مباحث «سالم‌سازی اقتصاد، شفاف‌سازی اقتصاد» و همچنین «جلوگیری از اقدامات فسادزا در حوزه پولی، مالی، ‌تجاری، ‌ارزی» و امثالهم مطرح شده است. بنابراین از این منظر چون به‌کارگیری فناوری‌های نوین در اقتصاد منجر به ارایه خدمات متنوع‌تر، ‌ارزان‌تر، ‌سریع‌تر و با کیفیت‌ بهتر به مردم می‌شود؛ وزارت اقتصاد به عنوان تنظیم‌کننده سیاست‌های اقتصادی کشور وارد این موضوع شده است. آنچه شرح دادم منظری است که قرار است وزارت اقتصاد از آن به موضوع اقتصاد هوشمند ورود کند.

  بخشی از آنچه شمردید در حوزه امور مربوط به وزارت ارتباطات است. رابطه وزارت اقتصاد با وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات چطور است؟ قرار نیست پروژه را مشترک پیش ببرید؟

برای پیاده‌سازی اقتصاد هوشمند، چند زمینه توسعه‌ای داریم. یکی از آنها توسعه زیرساخت‌های ارتباطی است که به اینترنت و پهنای باند مربوطه بر می‌گردد. یک بحث دیگر موضوع توسعه سواد دیجیتالی مردم است، اینکه سواد دیجیتالی مردم به عنوان تولیدکننده و مصرف‌کننده باید ارتقا پیدا کند. زمینه سوم، نیز توسعه «هویت دیجیتال» است. اگر در اقتصاد، هویت دیجیتال شکل نگرفته باشد نمی‌شود اقتصاد هوشمند را پیگیری کرد چون مشارکت‌کنندگان در اقتصادی که هوشمند و دیجیتال شده باید دارای هویت دیجیتالی باشند. زمینه چهارم هم «کاربرد فناوری‌های نوین در حوزه‌های مختلف» است. این فناوری‌های نوین اعم است از «هوش مصنوعی»، «اینترنت اشیا» و «بلاک‌چین» و...

زمینه پنجم نیز «نظام یکپارچه اطلاعات و داده‌های ملی»، است، به این معنا که عملا اقتصاد هوشمند بر روی بستر نظام ملی اطلاعات و داده‌های یکپارچه شکل بگیرد. حالا در این پنج زمینه توسعه‌ای هر دستگاهی وظیفه‌ای دارد. مثلا وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در توسعه فناوری‌های نوین و توسعه زیرساخت‌های ارتباطی مشارکت دارد. از سوی دیگر وقتی از سواد دیجیتال صحبت می‌کنیم حتما آموزش و پرورش، آموزش عالی، مراکز فنی و حرفه‌ای و ... هم در آن نقش دارند. همچنین وقتی از هویت دیجیتال صحبت می‌کنیم سازمانی مثل ثبت‌احوال و ‌سازمان ثبت شرکت‌ها و... در این زمینه وظایف خود را دارند. وقتی هم که صحبت از کاربرد فناوری‌های نوین در حوزه‌های مختلف اقتصادی (نظر بانک، بیمه، گمرک، مالیات، خزانه، بورس و ...) می‌کنیم در این جا نقش وزارت اقتصاد مطرح می‌شود.

وزارت اقتصاد در حوزه اقتصادی، اقتصاد هوشمند را از دو منظر پیگیری می‌کند؛ ابتدا اینکه به عنوان حاکمیت به دنبال آن هستیم که در کل اقتصاد خدمات و محصولات متنوع‌، ارزان و با کیفیت در اختیار مردم قرار گیرد. از سوی دیگر همانطورکه گفته شد وزارت امور اقتصادی و دارایی یک ابر وزارت است چون شامل دستگاه‌های متعددی از جمله بانک، ‌بیمه، ‌گمرک، بورس، ‌خزانه، مالیات و... می‌شود و لذا باید فناوری‌های نوین را به‌کار بگیرد که خدمات این سازمان‌ها به شکل بهتری در اختیار مردم قرار گیرد. همین حالا ما در حوزه بانک، بحث بانکداری دیجیتال را داریم. بحث به‌کارگیری فناوری‌های نوینی مانند بلاک‌چین و اینترنت اشیا و... هم مطرح است. در حوزه بیمه بحث‌های فناوری‌های نوین پیگیری می‌شود. همچنین در گمرک و مالیات و... نیز اجرای این مباحث با جدیت در دستور کار است .

  با مجموعه دولت در این زمینه چطور تعامل می‌کنید؟ به هر حال اجرای این پروژه همکاری مجموعه دولت را می‌طلبد. دولت به اندازه کافی توجیه است؟

‌ وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی در برنامه‌ای که از ابتدای کار به ریاست محترم جمهوری و مجلس محترم ارایه کرده‌اند، به بحث توسعه اقتصاد هوشمند توجه داشته‌اند. اکنون هم که می‌بینید در وزارت اقتصاد هسته اندیشه‌ورزی اقتصاد هوشمند شکل گرفته است. در این هسته از دستگاه‌های مختلف همکارانی حضور دارند. از مجموعه همکاران و مسوولان در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گرفته تا افرادی از زیرمجموعه خود وزارت اقتصاد بنابراین فکر می‌کنم قطعا ارتباطی که وزارت اقتصاد به عنوان جزئی از دولت دارد، زمینه را برای گسترش تعاملات فراهم می‌کند.

  اصطلاحی وجود دارد و آن هم این است که امور در مملکت به صورت دستی ارایه می‌شود. می‌دانیم که در برخی وزارتخانه‌ها از جمله آموزش عالی هنوز امور مختلف از جمله ثبت‌نام‌ها با کاغذ انجام می‌شود. این امر در شهرستان‌ها شدیدتر است. در چنین شرایطی صحبت کردن از ‌اقتصاد هوشمند و... چقدر با سنجش امکانات مطرح می‌شود؟

اقتصاد هوشمند در دنیا به عنوان انقلاب چهارم مطرح است. انقلاب اول اختراع ماشین بخار و راه‌آهن و...، انقلاب دوم اختراع برق و روش‌های تولید انبوه و... انقلاب سوم اختراع کامپیوتر و رایانه‌ها و نیمه‌رسانه‌ها بوده است. حالا رسیده‌ایم به انقلاب چهارم که آن انقلاب دیجیتال است. حالا سوال این است که آیا ما توانسته‌ایم از آن سه انقلاب اجتناب کنیم؟ پاسخ منفی است لذا ما دیر یا زود مجبوریم خودمان را با انقلاب چهارم وفق دهیم و اقتصاد هوشمند را در کشور خود پیاده کنیم. به نظر من این هرگز یک انتخاب نیست بلکه یک ضرورت و اجتناب‌ناپذیر است. چون اگر نتوانید اقتصاد را به سمت هوشمندی ببرید نمی‌توانید در دنیای امروز رقابت کنید. درست است که ما مرزهای جغرافیایی و سیاسی داریم ولی با گسترش اینترنت و با توسعه فناوری‌های نوین عملا مرزهای اقتصادی برداشته می‌شود و اگر ما نتوانیم در داخل کشور خودمان به سمت اقتصاد هوشمند برویم -که نوآوری، ‌تنوع خدمات و محصولات و ارزان‌تر تمام شدن قیمت کالاها و خدمات را به همراه خواهد داشت- در دنیای آینده حرفی برای گفتن در حوزه اقتصاد نداریم.

  آیا لازم نیست مرحله به مرحله پیش رویم  و با توجه به امکان و سطح توسعه کشور اندک اندک اقتصاد کشور را به سمت اقتصاد هوشمند حرکت دهیم؟

با توجه به تجربیات دنیا و با استفاده از این تجربیات باید با سرعت زیاد و پشت سر گذاشتن مراحل مختلف کار را به سمت اقتصاد هوشمند جلو ببریم . در حال حاضر دنیا به سرعت به سمت هوشمند شدن اقتصاد پیش می‌رود و ما هم باید تلاش کنیم. اکنون کشورهایی مانند هند و کانادا برنامه اقتصاد هوشمند برای خود تهیه کردند. اتحادیه اروپا هم برای اینکه بتواند توسعه خود را تداوم بخشد، برنامه اقتصاد هوشمند دارد. تاکید می‌کنم اصلا پیش رفتن در اقتصاد هوشمند برای اقتصاد ما زود نیست. به یاد دارم در سال 80 تا 82 که برای اولین‌بار بود که مباحث تجارت الکترونیک مطرح می‌شد، همه درباره آن ابهاماتی داشتند ولی خب اکنون می‌بینیم که چقدر جا افتاده و مورد استفاده است.

البته که زمینه‌ها هم مهم است و نباید ازآنها غافل ماند. باید بتوانیم زیرساخت‌ها و سواد دیجیتالی مردم را گسترش دهیم. همچنین باید بتوانیم فناوری‌های نوین را به‌کار ببریم و بستری از داده‌های نوین در کشور فراهم کنیم.

   به هر حال بسیاری از تجار ایرانی اکنون بسیار سنتی عمل می‌کنند. چطور می‌شود این افراد را تشویق به حرکت در مسیر اقتصاد هوشمند کرد؟

من فکر می‌کنم اگر وزارت اقتصاد در زیر مجموعه خود یعنی سازمان امور مالیاتی، ‌گمرک، بورس، بانک‌ها، ‌بیمه‌ها و... بتواند خدمات خود را با استفاده از فناوری‌های نوین ارایه کند، بخش عمده‌ای از مردم بالاخره مجبور خواهند شد به این سمت و سو حرکت کنند. به عنوان مثال گمرک اکنون سیستم‌ها و سامانه‌های جدیدی بر قرار کرده است که دیگر مستندات را به صورت کاغذی نمی‌پذیرد. در این شرایط واردکننده حتی اگر سنتی هم باشد چاره‌ای ندارد جز اینکه شیوه خود را تغییر دهد. در مورد بانک‌ هم‌چنین است؛ اگر قرار باشد افراد برای افتتاح حساب حضورا به بانک مراجعه نکنند و هویت دیجیتال آنها مدنظر باشد و شناسایی آنها با استفاده از سامانه‌های جدید انجام شود، طبیعی است که مشتریان نیز همراهی خواهند کرد. نکته‌ای که نباید فراموش کرد این است که ما در دنیا و همچنین در ایران با نسلی مواجه هستیم که به آنها نسل Z می‌گویند. این نسل دوست دارد همه خدمات را روشی گوشی موبایل خود دریافت کند. هر چه پیش می‌رویم این نسل Z خواسته‌های خود را بیشتر مطرح می‌کند. کودکان دبستانی همین حالا از گوشی هوشمند و تبلت استفاده می‌کنند و برای آموزش در کلاس درس از پاورپوینت استفاده می‌کنند، اینها نسلی هستند که لازم است در آینده با استفاده از فناوری‌های نوین خدمات دریافت کنند.

   پیش بردن این پروژه مستلزم این است که بر روی همه بخش‌های اقتصاد ما چراغ قوه گرفته شود. می‌دانیم که اقتصاد ما از غیرشفاف بودن رنج می‌برد و همیشه این وضعیت ذی‌نفعانی دارد. همین حالا در اتاق بغل شما دفتر اموال دولتی قرار دارد که برخی از دستگاه‌های حاکمیتی اموال خود را در آن ثبت نمی‌کنند. این افراد نفوذ و قدرت هم دارند. نمی‌توانند جلوی پیشرفت این پروژه را بگیرند؟

وقتی شما از فناوری‌های نوین استفاده می‌کنید خود به خود شفافیت به همراه خواهد داشت. به هر حال یکی از برنامه‌هایی که در سیاست‌های کلی نظام از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد، موضوع شفافیت بود. دولت هم از ابتدا بر ضرورت شفافیت تاکید کرده است. این موضوع امروز مطالبه مردم هم هست و بنابراین حتی اگر افرادی در مجموعه دستگاه‌های اجرایی تمایلی به شفافیت نداشته باشند توسط مردم مجبور خواهند شد به این سمت و سو حرکت کنند. باید تاکید کنم که اگر همین حالا قوانین و مقررات کشور بدون کاستی اجرا شود، شفافیت هم رخ خواهد داد.

از سوی دیگر اصولا آنقدر هوشمندسازی اقتصاد منافع دارد و این منافع گسترده است که اگر افرادی خود از این جریان کنار بکشند، خودشان ضرر می‌کنند. مثلا اگر افرادی فعال اقتصادی هستند و تجارت می‌کنند نفع آنها در این است که از اقتصاد هوشمند استقبال کنند وگرنه قدرت رقابت نخواهند داشت. به عبارت دیگر اگر کسی از فناوری‌های نوین در عرصه‌های اقتصادی استفاده نکند عملا مزیت رقابتی را از دست خواهد داد.

  به هر حال بخش‌هایی از اقتصاد ما به نحوی است که در آن ارتزاق برخی در عدم شفافیت است. مثل باکتری که در تاریکی رشد می‌کند آنها هم فقط در شرایط غیر شفاف قادر به ادامه حیات و اساسا کسب سود بیشترند.

به هر حال اکنون شفافیت مطالبه عمومی است. همین شفافیت باعث تهیه قانون «انتشار آزاد اطلاعات» شده است. باید همگی تلاش کنند که این قانون اجرا شود و باید ناظرین دراین زمینه خوب کار کنند.

  سوال بعدی درباره قدرت ما در برابر اقتصادهای پیشرو در اقتصاد هوشمند است. به هر حال بسیاری از کشورها هستند که جلوتر از ایران در این عرصه پیش رفتند و اکنون بیم آن می‌رود که با ورود اقتصاد ایران به این عرصه قدرت آنها برای دستیابی به اطلاعات ما بالا رود. کمااینکه در شرایط تحریم هم می‌دانیم که مبادله با دست و چمدان برای جلوگیری از لو رفتن اطلاعات بیشتر رونق می‌گیرد.

ما می‌توانیم فناوری‌های نوین را در بستر شبکه‌ ملی اطلاعات خود به کارگیری کنیم. این باید اولویت ما باشد. هم امنیت بیشتری دارد و هم اینکه برای‌مان ارزان‌تر تمام می‌شود. نکته‌ دیگر این است که قطعا یکی از موارد اساسی در به‌کار‌گیری فناوری‌های نوین موضوعات امنیت سایبری است که باید مورد توجه فعالان این حوزه و دستگاه‌های ذی‌ربط قرار بگیرد. به هر حال تحریم‌ها که همیشه ادامه ندارند بنابراین ما باید شرایطی را فراهم کنیم که بتوانیم در آینده با دنیا ارتباط بهتری برقرار کنیم. این درست نیست که فعلا که تحریم هستیم از هر اقدام سازنده‌ای برای اقتصاد دست بکشیم تا ببینیم تحریم با اقتصاد ما چه می‌کند؟ حداقل نفع حرکت به سمت اقتصاد هوشمند این است که اکنون می‌توانیم از آن برای تجارت داخلی استفاده کنیم.

   از رسانه‌ها برای ترویج این موضوع با توجه به رسالت اقتصاد هوشمند چه انتظاری دارید؟

علاوه بر اقداماتی که در دستور کار داریم لازم است رسانه‌ها هم به این موضوع ورود کنند. باید تلاش شود که موضوعات به دقت توسط رسانه‌ها پیگیری و مطالبه شوند. یکی از انتظارات این است که در ترویج اصطلاحات و عبارات درست اقدام کنند. در بعضی موارد دیده شده که در این حوزه عبارات جابه‌جا به کار می‌روند یکی از موارد مهم این است که بین «انقلاب دیجیتال»، «تحول دیجیتال» و «اقتصاد دیجیتال» خلط مبحث نکنیم. انقلاب دیجیتال عملا کاربرد کامپیوتر و تلفن همراه و ... است. در حالی که تحول دیجیتال، کاربرد فناوری‌های نوین و تحول‌آفرین در سازمان‌هاست. مثل بانک‌ها، بیمه‌ها و ... اقتصاد دیجیتال «کاربرد فناوری‌های نوین»، در فرآیندهای کسب و کار و انجام تراکنش‌ها و تعاملات به صورت اینترنتی است. بنابراین نقش رسانه‌ها در فرهنگ‌سازی، گسترش سواد دیجیتالی مردم و ترویج به‌کارگیری فناوری‌های نوین مهم است و انتظار این است که در این زمینه مشارکت داشته باشند.

  اگر نتوانید اقتصاد را به سمت هوشمندی ببرید نمی‌توانید در دنیای امروز رقابت کنید. درست است که ما مرزهای جغرافیایی و سیاسی داریم ولی با گسترش اینترنت و با توسعه فناوری‌های نوین عملا مرزهای اقتصادی برداشته می‌شود و اگر ما نتوانیم در داخل کشور خودمان به سمت اقتصاد هوشمند برویم -که نوآوری، ‌تنوع خدمات و محصولات و ارزان‌تر تمام شدن قیمت کالاها و خدمات را به همراه خواهد داشت- در دنیای آینده حرفی برای گفتن در حوزه اقتصاد نداریم.

  وقتی شما از فناوری‌های نوین استفاده می‌کنید خود به خود شفافیت به همراه خواهد داشت. به هر حال یکی از برنامه‌هایی که در سیاست‌های کلی نظام از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد، موضوع شفافیت بود. دولت هم از ابتدا بر ضرورت شفافیت تاکید کرده است. این موضوع امروز مطالبه مردم هم هست و بنابراین حتی اگر افرادی در مجموعه دستگاه‌های اجرایی تمایلی به شفافیت نداشته باشند توسط مردم مجبور خواهند شد به این سمت و سو حرکت کنند. باید تاکید کنم که اگر همین حالا قوانین و مقررات کشور بدون کاستی اجرا شود، شفافیت هم رخ خواهد داد.