بر اقتصاد کشور مهر ورشکستگی نزنید
احسان سلطانی|
اقتصاددان|
اخیرا معاون اول رییسجمهور طی درخواستی از اقتصاددانان خواسته است که برای اجرای سیاست کوپنی یا آزاد نظر خود را ارایه کنند. برای درک دقیقتر از این موضوع، ما باید نگاه کنیم که کجا هستیم. کشورها در زمان جنگ تجربه کوپنی شدن دارند زیرا در زمان جنگ منابع کشور صرف جنگ میشود و چند صد هزار نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیر جنگ میشوند که از نیروهای مولد خارج میشوند. از طرف دیگر هزینه جنگ بالاست و به لحاظ نیروی انسانی که در عرصه تولید باید باشد، دچار کمبود شدید میشویم. بنابراین در این شرایط کشورها به کوپن رو میآورند که کشور بتواند با منابع محدود خود ضمن مدیریت جنگ، برای مردم نیز حداقلهای معیشتی را فراهم کند.. حال کشور ایران در شرایط کنونی به دلیل تحریمها دچار وضعیتی شده است که صادرات نفت خود را در سطح بالایی از دست داده است. اما باید توجه داشت که در سالهای جنگ به وضعیتی رسیدیم که عایدی کشور از 10 میلیارد دلار هم کمتر بود اما در حال حاضر حتی اگر با سناریوهای بدبینانه نگاه کنیم میتوانیم سالانه 30 میلیارد دلار صادرات داشته باشیم و علاوه بر این، بیش از 100 میلیارد دلار ذخیره ارزی داریم و برای 5 سال میتوانیم روی این درآمدها حساب کنیم. بر این اساس، آمار واردات و مخارج زندگی، گویای این است که نیاز مردم برای داشتن یک زندگی معمولی که شامل نهادههای تولیدی و اقلام وارداتی میشود، حدود 30 الی 40 میلیارد دلار هزینه سالانه است. بنابراین با توجه به ذخایر ارزی و درآمد صادراتی قابل پیشبینی میتوانیم کشور را برای 3 الی 5 سال آینده به لحاظ درآمدی تامین کنیم. بنابراین با توجه به هزینه اداره کشور برای مردم و نه دولت، در واقع با تمرکز بر هزینهای که برای زندگی مردم مورد نیاز است، با در نظر گرفتن بدترین سناریوی درآمدی، میتوانیم با برنامهریزی دقیقی تا 5 سال آینده ادامه دهیم. در این مدت نیز با مذاکره تیم دیپلماسی باید به حل مشکلاتی که اکنون بر سر اقتصاد کشور سایه افکنده، فایق بیاییم. اما اکنون اقتصاد کشور بیش از حد معمول به هم ریخته که علت این موضوع آن است که در جنگ اقتصادی، سفته بازان و سودجویان اخبار منفی را به بازار تلقین میکنند. خروج سرمایه آزاد بوده و واردات هر نوع کالایی نیز آزاد است. در این وضعیت، ایجاد آن نوع شرایط جای تعجب ندارد. در این شرایط نظام سهمیهبندی به هیچوجه پیشنهاد نمیشود. جواب این سوال را میتوانیم به این صورت بدهیم که با بالابردن یک واحدی کالا به بهانه اعطای سهمیه بندی، قیمت آن کالا در بازار حدود 3 الی 4واحد بالا میرود. در واقع گرانی به بهانه یارانه و تورم واقعی، رابطه یک به یک نیست، بلکه رابطه یک به 3 و حتی یک به 4 است. بنابراین اعطای کوپن اصلا راهحل منطقی نیست و پس از مدتی کارکرد خود را از دست میدهد. در این صورت، یارانه در واقع باری بر دوش دولت و زحمت مضاعفی برای مردم خواهد بود.
کوپنی کردن نیز به این معناست که روی اقتصاد کشور خود مهر ورشکستگی بزنیم. بنابراین بهتر است که مدیریت صحیح اقتصادی را جایگزین این قبیل راهحلهای ناهمگون کنیم. اگر واردات باز باشد و بازار ارز مدیریت نشود، قیمت ارز مانند اتفاقی که در سال گذشته رخ داد، بالا میرود و به صورت نامتعارف ارزش پول ملی کشور را کاهش میدهد. این موضوع وضعیت آنارشیستی است و هرج و مرج را زیاد میکند. در سال گذشته ما 800 هزار تن پیاز و سیب و زمینی صادر کردیم و به جای آن موز وارد کردیم. در کدام اقتصادی که شرایط سخت بر آن حاکم است، مایحتاج ضروری مردم صادر میشود و به جای آن موز وارد میشود؟ همه این موارد نشاندهنده سوءمدیریت و بیکفایتی است. بنابراین به جای بازگذاشتن همهچیز یا کوپنی کردن کالاها، باید مدیریت صحیح اقتصادی و کنترل شده را جایگزین کنیم. یک تیم اجرایی برای کنترل بازار ارز و واردات و صادرات در راس کار قرار بگیرد که منفعتی از بنگاه داری نداشته باشد و در واقع مدیران سالم در راس کار باشند تا با مدیریت صحیح نظام اقتصادی کشور، از نیاز به هر نوع سیستم کوپنی و یارانهای، بینیاز شویم.