دیوار سدها، بلند در مقابل سیلاب، کوتاه در برابر منتقدان
مجید حسینی|
کارشناس سد و منابع آب|
اخیرا نشستی تحت عنوان «مناظره برای نقد جریان سدسازی« روی آنتن شبکه یک سیما رفت که نکات قابل تامل فراوانی داشت. آنچه شاهد بودیم اساسا مناظره نبود. مناظره آن است که چند نفر درباره موضوعی به طرح دیدگاهها، و نقد و بررسی دیدگاههای یکدیگر بپردازند. در حالی که در این نشست، نه فرصتی برای طرح دیدگاهها وجود داشت و نه مجالی قابل توجه برای نقد آن. سناریوی این نشست نامناسب و غیر عادلانه بود که در این نوشتار سعی شده به برخی از موارد آن پرداخته شود. معمولا در هر مناظره، طرفین باید نسبت به اصول بنیادی موضوع مناظره اِشراف اطلاعاتی داشته باشند. عدم توانایی در پاسخگویی به پرسشهای متداول و مشخص کارشناسان وزارت نیرو و ارایه دلایل نامعقول و ارجاع مداوم به طرحها و رودخانههای پراکنده در «کشورهای دیگر» بجای توجه به «اقلیم و زیست بوم ایران»، نشان از عدم شناخت و آمادگی مدعیان حفظ محیط زیست داشته است. طبیعی است که هر سازه ساخت بشر، از یک ساختمان دوطبقه شهری گرفته تا مجموعههای پتروشیمی پارس جنوبی، روی محیط زیست اثر خواهند گذاشت. بنابراین زیر سوال بردن سازههای ساخت بشر، به این دلیل که سیستم طبیعی نقطهای برهم خورده، عدم توجه به اصل توسعه و پیشرفت جوامع انسانی است.
شاید کمدخالتترین دوره زندگی انسان، پیش از شروع عصر کشاورزی در 12000 سال پیش بوده است و طبعا منتقدان توقع بازگشت به آن دوره را ندارند. نکته قابل تامل استفاده از روش غلط منطق مقایسهای در جهت رد یا تایید یک مساله پیچیده مهندسی است. به عنوان مثال دکتر آخانی ادعا میکرد که سیستم مهندسی ایران در سدسازی بر اساس توسعه امریکایی و غربی است و لذا از اساس این سیستم مردود است. این استدلال ایشان همانقدر منطقی است که بگوییم چون اتومبیل غربی است ما نباید از آن استفاده کنیم از سوی دیگر تمام مثالهای دکتر معتق دیگر کارشناس برنامه در مسائل محیط زیستی از همین جوامع غربی بود. هر چند که مقایسه اقلیمها و نحوه مدیریت منابع آبی کشور ایران با اروپا از اساس کار اشتباهی است با همین وجود در کشوری مثل آلمان نسبت سدهای ساخته شده به مساحت کشور، دو برابر همین نسبت در ایران است.
نحوه غلط استدلال در سوال نظرسنجی نیز قابل مشاهده بود.
طرح پرسشی با جواب بلی یا خیر به یکی از بزرگترین ابتکارهای بشر برای مدیریت منابع آب، از اساس کار درستی نیست. مثلا به گفته همه کارشناسان، نقش اصلی آلودگی هوای تهران، بر عهده اتومبیلهاست. حال اگر سوال به شکل « آیا با اتومبیل موافق هستید یا مخالف؟» مطرح شود چقدر این سوال منطقی است؟ این سوال مانند این بود که انگار تمامی مشکلات زیست محیطی کشور صرفا به خاطر سدسازی است و مدعیان حفظ محیط زیست، نماینده زمینی هستند که مظلوم واقع
شده است.
در این مناظره، استدلالها و اتکا به آمار معتبر توسط نمایندگان وزارت نیرو، مدعیان حفظ محیط زیست را کاملا خلع سلاح کرده بود و رشد 15 درصدی موافقان سدسازی به سوال نظرسنجی که کلیت آن اشتباه بوده بهترین گواه این موضوع است.
پاسخهایی دقیق و روشن در مقابل نظرهایی مانند اینکه در اروپا و امریکا سالهاست سدی ساخته نشده یا سدهای در حال جمعآوری هستند شاید برد تبلیغاتی برای مخاطب عام داشته باشد اما تمامی کارشناسان صنعت آب میدانند که ساخت سدها در اروپا و امریکای شمالی بیش از 50 سال قبل از ایران به شکل گسترده شروع شده و سالهاست که درهای برای ساخت سد باقی نمانده است.
استدلال اصلی مخالفان سدسازی، توسعه نامتوازن شهرهای کشور بود که قطعا سدها در آن کمترین دخالت را داشتهاند. حریم رودخانهها نه تنها توسط سدها خراب نشده بلکه در مطالعات جامع هر سد، حریم پایین دست رودخانه، بر اساس سیلابهای
پیشبینی شده، نشانهگذاری شدهاند.
به عنوان مثال، در اطراف جاده ساحلی حاشیه کارون در اهواز، تابلوهای حریم رودخانه کارون توسط وزارت نیرو نصب شده است.
اگر شهرداری یا هر دستگاه دیگری به این موضوع توجه نکرده و در حاشیه رودخانه شروع به ساخت و ساز کرده، مقصر قطعا سدها نیستند.
شاید بهتر این بود آقای دکتر معتق قبل از پرواز ترکیه به تهران به جهت آشنایی با صنعت آب، فرصتی را بمنظور تکمیل تحقیقات و اطلاعات خود و آشنایی با سیاستهای سدسازی این کشور همسایه صرف میکردند. کشوری که با وجود داشتن میانگین بارش 2.5 برابری نسبت به ایران، حجم مخازن سدهای آن حدود 3 برابر ایران است و سدهای بزرگی همچون ایلیسو با حجم مخزن 10.2 میلیارد مترمکعبی را در حال ساخت دارد.
کشوری که سیاستمداران و دولتمردانش، هشدارها و نگرانیهای سازمانهای بینالمللی در خصوص بحران آب شرب در آینده را بسیار جدی گرفتهاند و با شعار یک «قطره آب»، ارزشی کمتر از یک «قطره نفت» ندارد رویکردهای خود را در مدیریت منابع آب تغییر دادهاند.
ایران در 100 سال گذشته، توسعه نامتوازنی داشته است. این موضوعی است که تمامی کارشناسان به آن اذعان دارند. اما صحبت از تئوریهای اگر و اما و نقد تصمیمهای مسوولان 100 سال اخیر، در برابر کاری که سدهای خوزستان در فروردین 98 کردند، محلی از اعراب ندارد.
در هر حادثه طبیعی، مهمترین موضوع جان انسانهاست.ای کاش دوستان مخالف سدسازی، پاسخ این سوال را میدادند که اگر سیلابی با دبی بیش از 15 هزار متر مکعب (دز و کرخه و کارون) در عرض دو روز به جلگه خوزستان وارد میشد، چه فاجعه انسانی و اقتصادی رخ میداد؟ با رعایت انصاف میتوان گفت سدهای خوزستان در سیل اخیر و سالهای گذشته دین خود را ادا کردهاند.