متیندفتری از نخستوزیری برکنار شد
چهارم تیر ۱۳۱۹ احمد متیندفتری، توسط رضاشاه از نخستوزیری برکنار و به بازداشتگاه شهربانی منتقل شد. احمد متین دفتری جوانترین نخستوزیر رضاشاه بود. وی همزمان با فعالیت در مشاغل اصلی، مشاغل فرعی دیگری همچون ریاست دبیرخانه جامعه ملل در ایران، رییس جمعیت طرفداران ملل متحد، نماینده سازمان بینالمللی حقوق بشر در ایران، عضو فرهنگستان ایران، عضو دایمی دیوان بینالمللی لاهه، رییس شورای عالی بینالمجالس و چندین شغل و عنوان جنبی دیگر را برعهده داشت. بعد از شروع جنگ جهانی دوم، ایران که بیطرفی خود را اعلام کرده بود، عملاً با انتخاب متین دفتری که به ژرمانوفیلی شهرت داشت، خود را طرفدار آلمان نشان داد. در سوم آبان ۱۳۱۸ (۲۵ اکتبر ۱۹۳۹) محمود جم از مقام نخستوزیری برکنار و احمد متیندفتری وزیر دادگستری کابینه به نخستوزیری منصوب شد. علت این تغییر ظاهراً ارتباط نزدیک متین دفتری با آلمانیها بود و رضاشاه که از پیروزیهای نظامی هیتلر در آغاز جنگ جهانی دوم به وجد آمده بود و میخواست با آلمانیها روابط نزدیکتری برقرار کند، با انتخاب یک نخستوزیر طرفدار آلمان راه دوستی و اتحاد با آلمان را هموارتر کرد. متین دفتری سابقه منشیگری سفارت آلمان را داشت. روابط ایران و آلمان از آغاز زمامداری هیتلر در حال گسترش بود و بسیاری از پروژههای عمرانی و صنعتی در ایران به وسیله مهندسین و کارشناسان آلمانی اجرا میشد. متیندفتری در دوران تصدی پست حساس نخستوزیری و در آن شرایط حساس و تاریخساز چند اقدام مهم در پیشبرد اهدافش انجام داد. اول آنکه او سعی میکرد ایران را به نوعی در این معرکه جنگ وارد نماید و البته به نفع انگلیس و بر ضد آلمان، اما بر عکس آن را تبلیغ کند و شرکت موثر در دادن اجازه عبور کاملاً محرمانه به هواپیمای اکتشافی متفقین، از فراز ایران (بدون اطلاع رضاشاه، تحت پوشش باشگاه هواپیمایی کشوری و به نام هواپیماهای این باشگاه) به منظور رفتن به آذربایجان شوروی برای شناسایی و عکسبرداری تأسیسات نفتی باکو و تهیه مقدمات اجرای نقشه بمباران آن تأسیسات از طریق ایران. رضاشاه پس از آگاهی از عبور غیرمجاز هواپیماهای شناسایی انگلیسی از فراز ایران، در حالی که بهشدت عصبانی و برافروخته بوده است، احمد متین دفتری و علیاصغر حکمت (وزیر کشور) را احضار میکند. از آنچه در آن روز بین این سه نفر گذشت کسی اطلاع ندارد ولی در پایان آن جلسه که با توجه به شناختی که از شخصیت رضاشاه موجود است، به احتمال قوی با فریاد و فحش و شاید هم با کتک توأم بوده است. رضاشاه دستور اخراج این دو تن را میدهد که در نوع خودش بیسابقه بود و دستور میدهد در خانههایشان تحت نظر و بازداشت قرار گیرند.