اقتصاد ایران تاب افزایش قیمت حاملهای انرژی را ندارد
گروه اقتصاد کلان|
محمدرضا قنبری میگوید ایران در یک فشار و جنگ نابرابر اقتصادی به سر میبرد. در حالی که در سال گذشته جهش قیمت ارز باعث افزایش چشمگیر قیمت کالا و خدمات شده است، در این شرایط افزایش قیمت بنزین و حاملهای انرژی راهکار عاقلانهای نیست و اقدام برای افزایش آن تبعات سیاسی و اجتماعی شدیدی دارد که دیر یا زود گریبان ایران را خواهد گرفت. با این گفتهها به نظر میرسد یکی از بخشهای مهم اصلاح ساختار بودجه فعلا به تعویق بیفتد.
به گزارش «تعادل»، از ابتدای دولت یازدهم، مسوولان اقتصادی کشور با اذعان به اینکه ساختار بودجه اقتصاد ایران نیاز به اصلاح دارد، اعلام میکردند که آن را در دستور کار دارند. با این حال در 4 سال گذشته دولت عزم جدی در اصلاح بودجه از خود نشان نداده است. با این حال بخت هم همیشه با دولت یار نبود که به هر ترتیبی بتواند از محل درآمد نفتی هزینههای خود را جبران کند. در اوایل دولت دوازدهم ترامپ یک جانبه از برجام خارج شد و فروش نفت ایران با تهدید روبرو شد. با توجه به اینکه بیش از نیمی از بودجه کشور وابسته به نفت است، برای دولت چارهای نماند جز اینکه فکری برای اصلاح بودجه کشور کند. در نهایت با دستور مقام معظم رهبری دولت مدت چهار ماههای را برای اصلاح ساختار بودجه خواست و در نهایت سندی ارایه کرد که در آن به گفته کارشناسان بهخوبی نقاط ضعف بودجه کشور شناسایی شد. با این حال بسیاری معتقد بودند اجرای آن هزینه سنگین دارد و در واقع عملیاتی نیست.
یکی از آنها، اصلاح قیمت بنزین و حاملهای انرژی است. در همین زمینه با محمد رضا قنبری، اقتصاددان و استاد بازنشسته اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی گفتوگو کردهایم. وی بر این باور است که چیزی به عنوان اصلاح قیمت حاملهای انرژی وجود ندارد و در واقع واژه افزایش قیمت حاملها باید جایگزین اصلاح قیمت حاملها شود. او همچنین میگوید در ایران شالوده منظم اقتصادی وجود ندارد و در حال حاضر مردم در فشار و جنگ نابرابر اقتصادی به سر میبرند. بنابراین اگرچه ایران نازلترین قیمت حاملهای انرژی را در بین کشورهای دنیا دارد ولی اکنون افزایش قیمت آن توصیه نمیشود. یکی از فاکتورهای مهم و اساسی در افزایش قیمتها، بالا بردن قیمت بنزین و حاملهای انرژی است و این حرکت میتواند سبب افزایش تورم شود، بنابراین با توجه به این شرایط افزایش قیمت این حاملها راهکار درست و عاقلانهای نمیتواند باشد چرا که با اعمال این تصمیم، تبعات سیاسی و اجتماعی جبرانناپذیری میتواند در انتظار کشور باشد. در ادامه مشروح گفتوگوی «تعادل»
با این اقتصاد دان را میخوانید:
یکی از محورهای اصلاحی ساختار بودجه که روز گذشته تصویب شد اصلاح قیمتهای حامل انرژی است. با توجه به وضعیت کل اقتصاد کلان آن را چطور ارزیابی میکنید؟ دولت میتواند اکنون چنین سیاستی را اجرا کند؟
دولت تاکنون چندین بار در رابطه با بالارفتن قیمت حاملهای انرژی پیشنهاداتی را مطرح کرده است اما در حال حاضر شرایط مطلوبی وجود ندارد که بخواهد در قیمت حاملهای انرژی تغییراتی را ایجاد کند. در حال حاضر نیز این تصمیم به صورت قطعی و صد درصدی گرفته نشده و با توجه به تورم فعلی و اهمیتی که قیمت حاملهای انرژی در دیگر قیمتها دارند احتمال افزایش قیمت این حاملها بسیار ضعیف است.
به هر حال ما پایینترین قیمت بنزین و حاملهای انرژی در دنیا را داریم. همین نرخ را مناسب میدانید؟
در حال حاضر با توجه به شواهد موجود میتوان گفت که چارچوب اقتصاد به هم ریخته است، ما شالوده منظم اقتصادی نداریم، اکنون افزایش نرخ ارز باعث افزایش همگانی اجناس شده و شرایط را برای مردم بسیار سخت کرده است. یکی دیگر از فاکتورهای مهم در افزایش قیمتها و تورم، افزایش قیمت بنزین و حاملهای انرژی است. اگر قیمت این حاملها افزایش پیدا کند به هر نسبتی که اضافه شود با مقدار بسیار بیشتر تورم افزایش پیدا میکند و این دور باطل دوباره طی خواهد شد. بطور خلاصه اینکه درست است که ما اکنون پایینترین قیمت بنزین و حاملهای انرژی را در بین کشورهای جهان داریم، اما شرایط بسیار دشواری برایمان وجود دارد و اکنون شمار کثیری از افراد با افزایش قیمت بنزین و حاملهای انرژی مخالفت دارند و در مقابل با کنترل مصرف مردم در استفاده از این حاملهای انرژی وفاق دارند.
چه نظری درباره بنزین دو نرخی دارید. این اقدام هم در اقتصاد کلان تاثیر منفی میگذارد؟
حتی اگر بنزین بخواهد دونرخی بشود باز هم همه بالاترین قیمت را در نظر میگیرند. یعنی فردای روزی که قیمت بنزین افزایش یافته بخواهیم به مغازه برویم، متوجه میشویم که مغازهها متناسب با بالاترین نرخ اعلام شده برای بنزین به شما کالا میفروشند. بنابراین شرایط بسیار سختی مارا احاطه کرده است و نه تنها در این زمینه بلکه در تمامی زمینهها احتیاط بسیار بالایی را میطلبد و باید با چشم باز حرکت کرد. فاکتورهایی موجود است که اکنون اقتصاد کشور را متشنج کرده است، تورم ناشی از افزایش نرخ ارز منجر به رکود تورمی شده است و در شرایط رکود تورمی دیگر نباید یک فاکتور موثر دیگر در افزایش قیمتها و تورم را تغییر دهیم. باید صبر کنیم تا ببینیم وضعیت چه خواهد شد؟ اکنون مردم ایران در یک فشار و جنگ نابرابر اقتصادی به سر میبرند. در درجه اول باید فاکتورهای مختلف و مهم اقتصادی را به تعادل برسانیم و در زمینه تولید این چرخه را به حرکت در آوریم. تولید هم نیازمند بودجه مربوط به خودش است در حالی که اکنون در این مرحله، سرمایه لازم برای به حرکت درآوردن چرخه تولید را نداریم. ممکن است بگوییم افزایش قیمت بنزین و حاملهای انرژی میتواند به خزانه دولت کمک کند اما مردم دیگر توانش را ندارند.
برخی از سهمیهبندی بنزین سخن میگویند. این اقدام را متناسب با مجموعه اقتصاد ایران میدانید؟
سهمیهبندی در شرایط جنگی راهکار بدی نیست با اینکه مخالفان زیادی دارد، این سهمیهبندی میتواند تا حدودی از مصرف بیرویه بنزین و حاملهای انرژی در کشور جلوگیری کند اما تاکید میکنم که افزایش قیمت راهکار درست و عاقلانهای نیست. چراکه با انجام این کار بحران شدیدی در انتظار ما است و کشور را با مشکلات بدی رو به رو خواهد کرد همانگونه که دو نرخی کردن این حاملها نیز پیشنهاد درستی نیست.
به نظر برخی کارشناسان با افزایش قیمت حاملها میتوان منابعی را برای برخی امور دیگر در بودجه کشور افزایش داد. مثل کمک به تولید و... چه فکر میکنید؟
در زمان دولت محمود احمدینژاد قیمت حاملهای انرژی، مخصوصا بنزین را افزایش دادند، قرار بر این شد که این منابع را تقسیم کنند یعنی مقداری از آن را به مردم بازگردانند و بخشی از آن را در اختیار کارخانهها قرار دهند و قسمت دیگری را دولت برای خود بردارد. اما در نهایت دیدیم که در این تقسیمبندی کارخانهها بینصیب ماندند. بنابراین دولت چالههای فراوانی در کار خود دارد که نمیتواند با برنامه خاصی در این زمینه جلو برود. دولت به حالت روزمرگی افتاده و شدیدا زیر فشار است، تنها کاری که در حال حاضر میتوانیم انجام دهیم این است که دعا کنیم هرچه زودتر این فشار از روی دولت برداشته شود، این فشار که مرتفع شود، درآمدها به جامعه تزریق میشود و بسیاری از این مشکلات حل میگردد، ما اکنون فشار مالی داریم .
برخی دولت را متهم به سیاسیکاری میکنند. میگویند تصمیمات مهم اقتصادی را تحتالشعاع تصمیمات اقتصادی قرار داده، چه تحلیلی دارید؟
وقتی ترامپ برای ما شاخ و شانه میکشد و ناو هواپیمابرخود را در خلیج فارس مستقر میکند ناخودآگاه همهچیز سیاسی میشود، در حال حاضر اکثر مقامات در پشت دولت ایستادهاند و دست یاری به سوی دولت دراز کردهاند تا دولت بتواند از این جنگ ناعادلانه اقتصادی و فرهنگی سربلند بیرون بیاید.
پس معتقدید دولت با وجود صراحت سند اصلاح ساختار بودجه اهتمامی بر افزایش قیمت حاملها ندارد؟
با وجود اینکه خود نیز بارها اعلام کرده برای بهبود شرایط اقتصاد ایران باید یارانههای پنهان را که بخش مهمی از آن یارانه انرژی است، حذف کند: دولت به عنوان سخن نهایی این موضوع را مطرح نکرده است، معمولا یک مسالهای را بیان میکنند تا ببینند واکنش مردم چیست تا با توجه به آن عکسالعملها، تصمیم نهایی را بگیرند. من گمان نمیکنم که به صلاح مملکت باشد که دولت قیمت حاملها را افزایش دهد.
وضعیت درآمد مردم با قیمت بنزین را چگونه ارزیابی میکنید؟
در مقایسه با کشورهای همسایه تا خود امریکا هر لیتر بنزین حدوداً یک دلار است. اما در ایران هر لیتر بنزین هزار تومان است، یعنی با یک محاسبه ساده میتوانیم بگوییم قیمت هر لیتر بنزین در این کشورها برابر با 13 هزار تومان است. از طرفی کالاهایی که ملت در آنجا خریداری میکنند حدوداً 13 الی 14 برابر قیمت کالاهای ما در داخل کشور است، به عبارت دیگر اگر بنزین ما و حقوق ما یک دوازدهم است، قیمتها در آن سوی مرزهای ایران هم 12 برابر است. بنابراین از نظر سطح زندگی و رابطه درآمد و هزینه، ایران با دیگر کشورها تقریبا برابر است، اینطور نیست که ما در ایران مردم را در شرایطی قرار داده باشیم که پولی به آنها تعلق نگیرد و در مقابل قیمتها نجومی شود. به صورت نسبی اگر بخواهیم محاسبه کنیم وضعیت رفاهی ما نباید تفاوت زیادی با کشورهای دیگر داشته باشد؛ من این را به صورت عینی بررسی کردهام. باید نسبت را در نظر گرفت، قیمت میوه در کشورهای اروپایی و امریکایی
13 الی 14 برابر ایران است، حالا آنکه آنها درآمدهای بالاتری دارند و سطح درآمدها در ایران پایینتر است.
با توجه به مجموع وضعیت اقتصاد کشور، در نهایت پیشنهادتان در بلندمدت برای قیمت حاملهای انرژی چیست؟
ابدا به صلاح نمیدانم که این کار صورت بگیرد، حداقل در این مقطع به صلاح نیست اما اولین فرصتی که یک مفری برای دولت ایجاد شود در آن صورت میتواند قیمت این حاملها را افزایش دهد. فاکتورهای بسیاری اکنون وجود دارد که در حال حاضر به روی اقتصاد ایران سنگینی میکند و این کار حال قتصاد ایران را وخیمتر میکند، اگر قیمتها افزایش پیدا کند تبعات اجتماعی و سیاسی شدیدی گریبان ایران را میگیرد.