مردم، قدرت و منافع (37)

۱۳۹۸/۰۵/۰۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۹۲۸۴
مردم، قدرت و منافع (37)

نوشته:  جوزف استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

  توضیح افزایش قدرت بازار و منفعت

افزایش منفعت نباید تعجب را برانگیزد. این سکه دو رو دارد: قدرت کارگرانی که با تضعیف اتحادیه‌ها و به ویژه جهانی شدن، تهی شده‌اند، که به این موضوع در فصل بعد می‌پردازیم و اینکه تعداد رقبا در بازار پس از بازار رو به کاهش است یا آنکه بخش فروش‌هایی که به دو یا سه شرکت اول در راس می‌رسد رو به افزایش است یا (شق سومی هم وجود دارد و آن) اینکه هر دو با هم دارد رخ می‌دهد. متمرکز شدن بازار رو به افزایش است – 75 درصد صنایع بین سال 1997 تا 2012 شاهد تمرکز افزایش یافته بودند – و همراه با این تمرکز رو به افزایش بازار، قدرت رو به افزایش بازار می‌آید.  شرکت‌ها از این قدرت بازار برای بالا بردن قیمت نسبت به هزینه‌ها استفاده می‌کنند – چیزی که «اضافه‌بها» نامیده می‌شود.  این اضافه بها سپس به منفعت‌های بالاتر ترجمان می‌شود. نتیجه این است که شرکت‌های بزرگ ما سهم بزرگ‌تر و بزرگ‌تری را از کیک درآمد ملی می‌گیرند و نرخ منفعت شرکت‌ها به مرحله بالاتری می‌سد که از متوسط حدود 10 درصد نرخ بازگشت منفعت به 16 درصد در سال‌های اخیر رسیده است.  در یک تخمین، فقط بیست و هشت شرکت در اس‌اند پی 500 حدود 50 درصد سود شرکت‌ها در سال 2016 را از آن خود کرده بودند که بازتاب تمرکز بیشتر قدرت بازار نسبت به گذشته است.

  شواهد بیشتر از تمرکز افزایش یافته بازار و قدرت

شواهدی که نشان دهد اقتصاد ما دارد کمتر رقابتی‌تر می‌شود در اطراف ما است.  برخی از آنها عینی هستند: ما آن را در انتخاب‌های محدودی که برای تلویزیون‌های کابلی یا اینترنت یا خدمات تلفنی مواجه می‌شویم، می‌بینیم. سه شرکت، 89 درصد سهم بازار در شبکه‌های اجتماعی، 87 درصد در فروشگاه‌های خانگی، 89 درصد در تولید پیس میکر و 75 درصد بازار ماء الشعیر را دارند؛ چهار شرکت 97 درصد بازار درآمد غذای گربه، 85 درصد بازار ژله و 76 درصد خطوط هوایی داخلی را دارند.  اما شواهد موجود چیزی را در کل اقتصاد غذای سگ، باتری‌ها و تابوت‌ها نشان نمی‌دهد. در برخی موارد، تمرکز بازار شاید شفاف نباشد: یک شرکت مالک بخش بزرگی از مواد دارویی است اما آنها را تحت نام‌های مختلف اداره می‌کند. وقتی که فقط یک شرکت در اقتصاد باشد، می‌گوییم در آنجا انحصار وجود دارد.  زمانی که شرکت‌های زیادی باشند که هیچ‌کدام قدرت تنظیم قیمت را نداشته باشند می‌گوییم در آنجا رقابت کامل وجود دارد.  در رقابت کامل اگر یک شرکت فقط مقدار اندکی بالاتر از قیمت بازار اضافه کند، فروشش به سمت صفر می‌رود.  در دنیای واقعی، تقریبا تعداد شرکت‌هایی که مدل رقابتی را حتی نزدیک به واقعیت عملی کنند، زیاد نیست.  از طرف دیگر، موقعیت‌های بسیار کمی وجود دارد که یک شرکت رقیبی هم نداشته باشد. در دنیای واقعی، میان رقابت کامل و انحصار محض، تیره وتار است.  حتی با تعداد کمی رقیب شرکت‌ها می‌توانند بر سر تنظیم قیمت قدرت داشته باشند.  اگر آنها قیمت‌هایشان را بیشتر از هزینه تولید بالا ببرند، برخی از فروش‌هایشان را از دست می‌دهند اما نه خیلی زیاد- چون هنوز برای آنها منفعت هست که کارشان را ادامه دهند. نوعا، تعداد کمی رقیب، رقابت ضعیف‌تر و قیمت‌های نسبتا بالاتر به هزینه‌ها را در پی دارد. قدرت نگه داری قیمت‌ها در سطحی بالاتر از هزینه‌ها بازتاب قدرت بازار است.

در واکنش به انتقادهای قدرت بازار غول‌های «های‌تک»، این اعتراض شنیده می‌شود که گوگل شاید بر بازار جست‌وجوی آنلاین (برخط) سلطه داشته باشد اما هنوز باید برای تبلیغات دلاری با فیس‌بوک رقابت کند و بطور مشابه، اپل باید با سامسونگ در بازار گوشی‌های هوشمند رقابت کند.  همانطور که خاطرنشان کرده‌ام، در یک بازار، قدرت، هرگز مطلق نیست، بلکه همیشه محدود است.  با این حال خیلی آزار‌دهنده است که تظاهر کنیم قدرت بازار وجود ندارد چون مقداری رقابت هست.  و تا زمانی که مقداری قدرت بازار وجود دارد، قلمرویی برای استثمار و نیز منفعت مازاد وجود دارد.