ریشه سیاسی تورم
منصور بیطرف|
سردبیر|
ژوزف استیگلیتز در کتاب تازهاش که «مردم، قدرت و منافع» نام دارد به تحلیل رانتهای سیستماتیک در اقتصاد سرمایه داری به ویژه امریکا میپردازد. در این کتاب که مورد توجه رسانههای اقتصادی جهان مانند فاینانشیال تایمز، وال استریت ژورنال و حتی رسانههای غیراقتصادی قرار گرفته، شیوه کسب رانت و نگهداری آن را نهتنها تحلیل کرده بلکه حتی راهحلهایی هم داده است. در این کتاب که از حدود یک ماه پیش به صورت پاورقی در صفحه 3 روزنامه تعادل منتشر میشود، برنده نوبل اقتصادی، مستنداتی را رو میکند که شاید در زمانه خودش مورد توجه قرار نگرفته باشد اما در این کتاب و با تحلیلی که در کنار آن میآید کاملا مفهومپذیر میشود. برای مثال، استیگلیتز از «وارن بافت» که نویسنده کتاب او را از باهوشترین سرمایهگذاران امریکا و جهان میداند، نکتهای که حتی آن را میتوان در ویکیپدیا هم دید، قولی را نقل میکند که بسیار تکاندهنده است. بافت میگوید برای منع ورود تازه واردان به بازار خندقی را حفر کنید که آنها نتوانند وارد بازار شوند که مبادا قیمتها کاهش یابد. البته استیگلیتز این موضوع را در چارچوب اقتصاد امریکا مورد بررسی قرار میدهد اما واقعیت تکاندهنده این است که این نگاه تمام سرمایه داران در تمامی کشورها، البته در پارادایم خودشان، است. بدون شک سرمایهدار افریقایی به شیوه خودش درصدد حفر این خندق است. برای مثال طبق آخرین آمار سازمان شفافیت بینالملل سرمایه داران آفریقایی برای حفر این خندق از دادن رشوه به مقامات استفاده میکنند تا بازار خودشان را داشته باشند و سرمایهدار امریکایی از حذف قانونی رقبا. اما هر دو بازار خودشان را نگه میدارند. هدف یکی است اما شیوه کار متفاوت است. اما این روش در ایران به گونهای دیگر است. بدون تردید در ایران سرمایهدارانی هستندکه خواهان حفظ بازار خود هستند. با آنکه بازار ایران نه به اندازه بازار کشورهای توسعهیافته رقابتی است و نه به حد بازار آفریقا تیره و تار، اما به هر حال دارای آن ابعاد و اندازهای است که بتواند هر فرد یا افرادی را ترغیب کند که نهتنها وارد آن شود بلکه با قدرت تمام، از هر طریق یا فریب دادن مردم یا گسترش انحصار، آن را نگه هم دارد. کافی است فقط نگاهی بیندازیم به انحصارهایی که در بازار است یا دادگاههای اقتصادی که طی یکسال گذشته برگزار شده که جمع فساد آنها به هزاران میلیارد تومان میرسد.
اما این افراد چگونه میتوانند خندقهایی را حفر کنند که تازه واردان یا از داخل یا از خارج وارد آن نشوند. استیگلیتز یک نکته بسیار مهم در این کتاب خود ترجیع بند میگوید و آن این است که قدرت اقتصادی به قدرت سیاسی ترجمان میشود. شاید این مهم هم در ایران روی میدهد. کافی است که نگاهی بیندازیم به دادگاههای اقتصادی و ببینیم که تا چه اندازه نقش سیاسیون در آن پررنگ بوده است. تحلیلهای آماری هم همین نکته را به گونهای دیگر تایید میکنند. شاید برخی تصور کنند که نرخ تورمی که بنا بر گزارش مرکز آمار ایران به بیش از 40 درصد رسیده است تماما ناشی از بینظمیهای بازار یا کمبودهایی باشد که در عرضه روی میدهد. تردیدی نیست که بخشی از این تورم ناشی از همین مواردی است که ذکر شد اما آیا بهتر نیست به این موضوع از همان زاویه حفر خندق نگاهی بیاندازیم و این سوال را طرح کنیم که چه کسانی از این تورم بالا سود شایانی میبرند و قدرت اقتصادی خود را با زبان سیاسی میگویند؟ در این خصوص بدون هیچ تفسیر یا تاویلی به گفته های خود رییس جمهور ارجاع می دهیم که گفته بود 30 درصد قیمت گوشت حباب است . این 30 درصد را چه کسانی برای خود در نظر گرفته اند ؟ بازاری مثل گوشت را چه کسانی کنترل می کنند ؟ به نظر میآید که مشکل تورم کشور را نه از مسیر اقتصادی بلکه از مسیر سیاسی باید حل کرد