تهران؛ شهر گمشده
گروه راه و شهرسازی| آزاده کاری|
در سالهای گذشته جمعیت زیادی از روستاها و شهرهای کشور برای یافتن شغل مناسب و زندگی بهتر راهی پایتخت کشور شدند. این افراد عموما در مناطق حاشیهای تهران ساکن شده و به شغلهای کاذب روی آوردند. نزدیک به 25 درصد از تولید ناخالص داخلی و 35 درصد از صنعت، 72 درصد از خدمات، 50 درصد از شرکتهای دانش بنیان و 80 درصد از اختراعات و نوآوریها در تهران شکل میگیرند و شاید دلیل جذابیت تهران نیز همین عوامل باشد.
در همین حال، به تدریج با افزایش مهاجرت به این شهر مشکلات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی نیز افزایش یافت و تهران به کلانشهری با 8 میلیون نفر جمعیت ثابت تبدیل شد. کلانشهری که با مشکلات عدیدهای روبهرو است و حتی گفته میشود، در دو سال اخیر به دلیل سخت شدن شرایط زندگی در آن، مهاجرت معکوس داشته است و برخی از افراد به دلیل سخت شدن شرایط و افزایش هزینهها ناچار به شهرهای خود بازگشتهاند. درواقع بسیاری از مهاجرانی که در یکی دو دهه اخیر شهر و روستای زادگاه خود را به امید دستیابی به شغل و رفاه بهتر ترک کردند و وارد تهران شدند، گمان میبرند که پس از گذشت چند سال نه تنها به زندگی بهتری دست نیافتهاند، بلکه آرامش زندگی خود را نیز از دست دادهاند و اکنون جز مشکلات اقتصادی، مشکلات دیگر نیز به زندگی آنان افزوده شده است. به نظر میرسد نخستین عامل در تصمیمگیری شهروندان برای مهاجرت از پایتخت هزینههای هنگفت زندگی در کلانشهر تهران باشد. از اجاره و خرید مسکن گرفته تا هزینه خوراک و رفت و آمد، در سالهای اخیر روند فزایندهای در تهران داشته است.
برخی کارشناسان نیز معتقدند، تهران امروز شهر زندگی نیست بلکه یک کارگاه بزرگ ساخت و ساز است. دیگر چیزی به عنوان تعلقات محلهای وجود ندارد و برای مردمی که تعلقات محلی ندارند، مشارکت در امور محله و شهر بیمعنا است . از دید این عده تهران فاقد قابلیتهای لازم برای یک زندگی مطلوب است. باید این واقعیت را درنظر گرفت که دیدگاه برخی مسوولان شهری و غیر شهری این است تا با گران کردن تهران جمیعت آن را کاهش دهند. اتفاقی که در سالهای اخیر روی داده و شاهد این بودیم که به دلیل بالا بودن میزان اجارهبها مستاجران ساکن مناطق مرکزی تهران به مناطق جنوبیتر رفته و ساکنان مناطق جنوبی نیز به سمت حاشیهها رفتهاند. بر اساس آمارها در فاصله زمانی سالهای ١٣٩٠ تا ١٣٩٥ تعداد ٣٥٠ هزار و ٦٣٢ نفر از استان تهران به استانهای دیگر مهاجرت کردهاند. این نوع مهاجرت، تحت تاثیر عوامل متعددی صورت میگیرد که برخی از آنها، به خصوص طی یکسال اخیر به اوج رسیده بهطوری که نتایج بررسیها حاکی از آن است که تهرانیها، در راس ساکنان سایر کلانشهرها، در جستوجوی شهرهای دیگری برای مهاجرت هستند.
مهاجرت معکوس این سوال را به ذهن متبادر میکند که آیا واقعا تهران دیگر محل مناسبی برای زندگی نیست؟ قابلیتهای زندگی در شهر تهران چقدر برای شهروندانی که سالها است دراین شهر ساکن هستند، مناسب است و رضایت آنها را فراهم میکند. عبارت قابلیت زندگی، مفهومی ساده است: در شاخص قابلیت زندگی این موضوع مورد بررسی قرار میگیرد که کدام نقاط جهان بهترین یا بدترین شرایط زندگی را برای مردم فراهم میکنند. برآورد این شاخص کاربردهای زیادی دارد، از تعیین سطح توسعهیافتگی گرفته تا جایابی مهاجران و پناهندگان. براساس آمارهای واحد اطلاعات اکونومیست در این شاخص، کیفیت و ابعاد چالشهایی را که زندگی هر فرد در هر شهر ممکن است با آن مواجه شود، مورد سنجش قرار میدهد. این شاخص بر پایه نظرسنجی و با در نظر گرفتن بیش از ۳۰ عامل کیفی و کمی در پنج معیار کلی به دست میآید: ثبات، بهداشت و درمان، فرهنگ و محیطزیست، آموزش و پرورش و زیرساختها. سال گذشته تهران در رتبهبندی دورهای شهرهای جهان با شاخص «قابلیت زندگی»، جزو ۵ شهر داری بیشترین صعود در نمره، شناخته شد. جزییات گزارش واحد اطلاعات اکونومیست درباره مطلوبیت سکونت و قابلیت زندگی در ۱۴۰ شهر جهان نشان از این داشت که تهران جایگاه ۱۲۸ را از میان ۱۴۰ شهر به خود اختصاص داده است.
مهمترین شاخصهای مطلوبیت شهری
پویا علاءالدینی، استادیار دانشگاه تهران در گفتوگو با «تعادل» در پاسخ به اینکه شاخصهای میزان سنجش مطلوبیت یک شهر چیست؟ گفت: در این زمینه شاخصهای مختلفی مورد توجه کارشناسان و برنامهریزان شهری قرار گرفته است. از جمله سطح خدمات آموزشی، بهداشتی، فرهنگی و محیط زیست و ثبات و امنیت و نظایر آن. برخی شاخصها نیز کالبدی هستند مانند میزان سطح پایداری ساختمانها، کیفیت شبکه جادهای، کیفیت حمل و نقل عمومی، کیفیت مسیرهای ارتباطی بینالمللی، در دسترس بودن مسکن با کیفیت، کیفیت ارایه انرژی، کیفیت عرضه آب و کیفیت ارایه امکانات مخابراتی. او ادامه داد: برخی شاخصها نیز به مرور و در اثر تجربه به وجود میآید. نبود پیاده رو، فضای عمومی و فضای سبز زندگی را سخت میکند. در ایران هم در طرحهای جامع و تفضیلی یکسری سرانههایی در نظر گرفتهاند و این سرانهها به این ربط دارد که حداقلهای زندگی برای شهروندان فراهم شود. بسیاری از این سرانهها در وضعیت فعلی از وضعیت عادی پایینتر است البته آمار دقیقی هم در این زمینه وجود ندارد. برای مثال، برای سنجش فضای سبز، فضای سبز وسط بزرگراهها را نیز جزو فضای سبز به شمار میآورند و به همین دلیل نمیتواند آمار دقیقی باشد.
شاخصهای اجتماعی
او ادامه داد: شاخصهای اجتماعی نیز در این سنجش میتوانند تاثیرگذار باشند. ممکن است در یک جامعه عدهای به اندازه متوسط امکان برخورداری از خدمات اولیه را داشته باشند، اما برخی گروههای اجتماعی از آن محروم باشند. این افراد به هر دلیلی ممکن است از جامعه طرد شده باشند که یکی از آنها ممکن است تله فقر باشد. در شهر تهران بسیاری از این شاخصها مطلوب نیستند. شاخص مشارکت از جمله شاخصهایی است که در کشور ما معمولا مورد توجه قرار نمیگیرد. این موضوع بسیار مهم است که مردم یک شهر تا چه اندازه میتوانند در تعیین سرنوشت شهر خود تاثیرگذار باشند. مخاطراتی که شهر را تهدید میکند نیز میتواند یکی از شاخصهای تاثیرگذار باشد از قبیل مخاطرات طبیعی، اجتماعی و اقتصادی. در شهری مانند تهران ممکن است خطر سقوط خانوارها به زیر خط فقر بسیار زیاد باشد. آزادیهای اجتماعی و امنیت نیز از دیگر شاخصههایی است که بسته به گروههای مختلف متفاوت است.
تهران برای زندگی مطلوب نیست
او افزود: واقعیت این است که تهران خیلی جای مطلوبی برای زندگی نیست. نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی در شهر تهران بسیار زیاد است. نابرابری فقط به معنای عدم قدرت خرید نیست، بلکه میزان دسترسیها به خدمات متفاوت است. کسانی که زمین دارند آینده درخشانی دارند، اما کسانی که به زمین و مستغلات دسترسی ندارند قطعا آینده خوبی نخواهند داشت زیرا ناچارند در ازای هر مترمربع زمین 12 میلیون تومان هزینه پرداخت کنند. پس در شهر تهران اولین و مهمترین شاخص مطلوبیت که همان مسکن است، تامین نیست و وضعیت نابهنجاری دارد.
هزینه بالای زندگی در پایتخت
او با بیان اینکه هزینههای زندگی درشهر تهران بسیار بالا است، اما به لحاظ امکانات مشکلات وکمبودهای بسیاری وجود دارد، تصریح کرد: شهروندان تهرانی با انواع و اقسام آلودگی هوا در فصول مختلف سال مواجهند و سالانه تعداد زیادی از شهروندان به دلیل بیماریهای ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. ترافیک هم یکی دیگر از معضلاتی است که باعث افزایش استرس و تشویش مردم میشود، هر کدام از این مشکلات به تنهایی میتواند باعث نارضایتی و عدم مطلوبیت یک شهر برای زندگی شود.
مهمترین دلیل جذابیت شهر تهران اشتغال است. افراد از شهرهای مختلف به امید پیدا کردن کار راهی این کلانشهر میشوند و بعد از ورود به این شهر در حاشیهها سکونت میکنند و به شغلهای کاذب روی میآورند . این افراد به دلیل حاشیه نشینی از امکانات خدماتی محروم میمانند. واقعیت این است که تعداد فقرای تهران هر روز زیادتر میشود و در یک سال گذشته به دلیل وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی شاهد مهاجرت اهالی مناطق مرکزی به مناطق جنوبی و نیز مهاجرت شهروندان جنوب شهر به حاشیهها بودیم. این خود نشاندهنده این است که تهران مطلوبیت خود را از دست میدهد. از سوی دیگر، شهروندانی که از وضعیت مالی مطلوبی برخوردارند به دلیل برخی بینظمیها، کوچه و خیابانهایی که شکل درستی ندارند، ترافیک و بسیاری مشکلات دیگر رضایت چندانی از زندگی در شهر تهران ندارند.
ناپایداری اجتماعی
یکی از اشکالاتی که به شهر تهران وارد میکنند کاهش تعاملات اجتماعی بین شهروندان آن است. اما علاءالدینی معتقد است، در کلانشهرها این یک روند عادی است و مردم به دلیل سبک زندگی به ناچار ارتباط کمتری نسبت به گذشته با یکدیگر دارند. او در این باره توضیح داد: طبق تحقیقاتی که یکی از معاونتهای شهرداری تهران انجام داده بود، 86 درصد مردم اعلام کرده بودند که نسبت به هم بیتفاوت هستند و انسجام اجتماعی جای خود را به گسیختگی و عدم تعلق داده است. 86 درصد مردم گفتهاند مهمترین مشکل، تبعیض و نابرابری بین مناطق مختلف تهران در حوزههای مختلف است. حتی اگر فکر کنیم که در حس مردم نوعی بزرگنمایی وجود دارد اما این بزرگ نمایی فاصله چندانی با واقعیتهای شهر تهران ندارد.
اما این واقعیت را نیز باید مدنظر داشت که تهران شهری است با جمعیت 8 میلیون نفری که از سراسر کشور در اینجا جمع شدهاند. بنابراین نمیتوان انتظار داشت روابط جوامع سنتی در این شهر حاکم باشد. در محلهای جنوبی شهر تهران که قدمت و تاریخ دارند اما ساکنان آن جدید هستند و یکدیگر را نمیشناسند. کاهش تعاملات محصول زندگی در شهرهای بزرگ و اجتناب ناپذیر است.
او با اشاره به اینکه در شهرهای بزرگ که افراد با یکدیگر غریبهاند و روابط شخصی نیست باید نظم را جایگزین روابط نزدیک کرد، توضیح داد: در جوامع سنتی مردم خودشان با یکدیگر کنار میآیند اما در شهرهای بزرگ ممکن است برخی خطرات به دلیل نبود روابط دوستانه بزرگتر به نظر بیاید. بنابراین در شهرهای بزرگ باید روابط جدید شهروندی مدرن جایگزین روابط سنتی شود که متاسفانه به دلیل اینکه به مردم و جامعه مدنی حق مشارکت چندانی داده نشده است، این روابط توسعه نیافته است.
نافرمانی مدنی در کلانشهرها
به گفته این کارشناس برنامهریزی شهری در کلانشهری مانند تهران، شهروندان با تعداد زیادی از قوانین مدنی مخالفند و به گونهای با آن لجبازی میکنند. او در این باره توضیح داد: برخی افراد زمانی که صحبت از حقوق مدنی و شهروندی میشود فقط به منافع خود میاندیشند اما خودشان را در قبال شهر و شهروندان مسوول نمیدانند دلیلش این است که اعتمادی به بخش عمومی ندارند و به مسوولیتها و وظایف شهروندی خود نیز آشنایی ندارند. وقتی درصد بزرگی از افراد جامعه با وظایف شهروندی خود آشنا نباشند، دیگران را آزار میدهند و به گونهای لجبازی میکنند.شخص به دلیل اینکه تصور میکند قوانین اجتماعی درست نیستند، پس با قوانین لجبازی میکند.
علاءالدینی ادامه داد: البته وجود نابرابریها در رعایت قانون به این نافرمانی مدنی دامن میزند. عدهای به برخی دلایل میتوانند کاریهای خلاف قانون انجام دهند و پاسخگو نباشند و در عوض با عدهای دیگر برخورد میشود. بیقانونی در شهر تهران بسیار زیاد و آزاردهنده است. درعین حال ممکن است افرادی که در شرایط دیگر به قانون پایبند باشند وقتی کنار چنین افرادی قرار میگیرند، تصور میکنند پایبندی به قانون ممکن است باعث تضییع حقشان شود و در نتیجه آنها نیز از قانون سر باز میزنند.رعایت حقوق شهروندی در تهران شدیدا دچار نقصان است .
پیوندهای اجتماعی
محمد مهدی برادران، کارشناس ارشد شهری نیز در گفتوگو با «تعادل» به بیان شاخصهای مورد بررسی در میزان قابلیت یک شهر برای زندگی پرداخت و گفت: موضوع شهر مطلوب برای زندگی موضوعی است که مورد توجه همه جهانیان بوده و هست. چه در ادبیات قدیم که افراد به دنبال اتوپیا و آرمانشهر بودند و چه در دنیای مدرن که به دنبال ساختن شهرهایی با امکانات خدماتی و رفاهی بیشتر هستند و مردم با در نظر گرفتن شاخصهای گوناگون شهری محل زندگی خود را انتخاب میکنند.یکی از موانعی که باعث میشود مردم از مهاجرت به شهرهای دیگر خودداری کنند، وابستگی به محل سکونت و پیوندهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خویشاوندی است که انگیزهای برای تداوم سکونت در یک مکان ایجاد میکند. در بحث شاخصهای شهر مطلوب عدهای معتقدند که این پیوندها مهمترین عامل به شمار میروند، یعنی افراد در محلی که به دنیا آمدهاند، پیوندهای فیزیولوژیک، پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی دارند در نتیجه بهترین محیط برای رشد آنها است و در صورت تغییر ممکن است بخشی از سرمایههای مادی و معنوی خود را ازدست بدهند. برخی دیگر معتقدند مهاجرت و حرکت به شهرهای بزرگ امر مطلوبی است . او با بیان اینکه از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، بنابراین پیوندهای اجتماعی نقش مهمی در این شاخصها دارد، تصریح کرد: احساس تعلق به محیط و تعلق به شهر نیز از مباحث مورد توجه است. در بافتهای قدیمی شهر تهران هنوز این احساس تعلق وجود دارد اما در محلههای جدید و مجتمعهای مسکونی جدید یک احساس بیهویتی و عدم تعلق وجود دارد و پیوندهای همسایگی به حداقل خودش رسیده است. چه بسا این پیوندها جنبه منفی نیز پیدا کرده است. اکثر ما بارها این جمله را شنیدهایم که محله خوب، محلهای است که در آن هیچ کس به دیگری کاری ندارد و همسایهها یکدیگر را نمیشناسند. این یک شاخص اشتباه است، زیرا انسانها به تعاملات اجتماعی نیاز دارند. در این حوزه نیز تهران وضعیت خوبی ندارد.
مهمترین شاخص انتخاب یک شهر
برادران با بیان اینکه مهمترین شاخصی که اکنون مطرح میشود، بیش از مزایای معنوی توجه به مزایای مادی محل زندگی از جمله مسکن و اشتغال است، تصریح کرد: از منظر عموم مردم شهری مناسب زندگی است که در درجه اول امکان اشتغال در آن وجود داشته باشد و شغلهای مناسب با درآمدهای مکفی وجود داشته و شرایط خوبی برای کسب وکار مهیا باشد. شهرهایی که به لحاظ کسب وکار شرایط مناسبی را فراهم کنند بیشتر از بقیه شهرها برای مهاجرت مورد توجه قرار میگیرند. او با بیان اینکه اشتغال و کار تنها یک بعد از زندگی انسانها را تامین میکند، تصریح کرد: بنابراین باید موارد دیگر نیز در انتخاب محل زندگی مورد توجه قرار گیرد. موضوع مهم بعدی مسکن است. داشتن یک مسکن مناسب و امن از شاخصهایی است که در سنجش مطلوبیت یک شهر نقشی مهم ایفا میکند. موضوعی که در شهر تهران کمتر وجود دارد. تراکم بالا و متراژ کم آپارتمانها، محیطهای محدود از نظر وسعت و نیز بالا بودن هزینههای اسکان، آب و هوای نامناسب و در کل هزینه بالای زندگی در شهر تهران میزان مطلوب بودن این شهر را برای زندگی کاهش داده است.
مخاطرات طبیعی
علاوه بر این، مخاطرات گوناگونی شهر تهران را تهدید میکند که مهمترین آنها زلزله است. سالهاست در تهران بحث زلزله بزرگ عنوان میشود و بسیاری از کارشناسان زمینشناسی معتقدند به دلیل اینکه تهران روی گسلهای فراوانی قرار دارد احتمال وقوع زلزله در آن بالاست و همواره باید برای این رخداد طبیعی آماده باشیم. با وجود اینکه طی سالهای گذشته مانورهای زلزله زیادی برگزار شده و ستاد مدیریت بحران نیز اقدامهایی در این زمینه انجام داده است اما همه میدانند که این اقدامها کافی نیست و در صورت وقوع زلزله شاهد شرایط بغرنجی خواهیم بود. به همین دلیل در کنار تمام استرسهایی که شهروندان تهرانی متحمل میشوند ترس از زلزله نیز به این استرسها دامن میزند.ممکن است زلزله در دوران زندگی ما در این شهر پیش نیاید اما بحثهای روانی آن شهروندان را آزار میدهد.
این کارشناس برنامهریزی شهری در ادامه دیگر شاخص شهر مطلوب را «ارزان بودن» عنوان کرد و گفت: شهر مطلوب شهری است که مردم در آن بتواند حداقلهای زندگی را با قیمت مناسب تهیه کنند. شاید تهران در مقایسه با برخی کلانشهرهای دنیا در این زمینه رتبه خوبی داشته باشد اما نسبت به شهرهای دیگر کشور یک شهر گران محسوب میشود و هزینههای درمان آموزش و دیگر هزینهها در این شهر بسیار بالا است.
آسیبهای اجتماعی
برادران با اشاره به اینکه آسیبهای اجتماعی یکی دیگر از معضلات شهر تهران است، تصریح کرد: وقتی مهاجرت به شهر زیاد میشود و مردم هر روز از هم فاصله میگیرند، نظارت عمومی شهروندان به رفتار یکدیگرکاهش یافته و بیهویتی شکل میگیرد. نهادهای نظارتی مردمی که قبلا در قالب شبکه خویشاوندی، دوستان و افراد محله عمل میکردند کارکرد خود را از دست داده و فرد در یک فضای رها شده قرار میگیرد. زمانی که فرد احساس میکند در یک فضای رها شده قرارگرفته، ممکن است به رفتارهایی دست بزندکه این رفتارها فارغ از جایگاهش در خانواده و در بین اقوام و دوستان است. متاسفانه در تهران از این رفتارها زیاد میبینیم و افراد به نوعی در اجتماع گم میشوند. این درحالی است که در شهرهای کوچک اینگونه نیست و افراد توسط نهادهای عمومی مورد نظارت قرار میگیرند و این خود باعث جلوگیری از بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی میشود.
تغییر جایگاه بازار تهران
او با بیان اینکه در تهران آسیبهای اجتماعی فراوانی وجود دارد که رو به افزایش است، عنوان کرد: این در حالی است که در شهرهای میانی و کوچک این مشکلات را نداریم.اکنون طلاقهای رسمی و عاطفی در این شهر زیاد است و یکی از دلایل آن افزایش مادیگرایی در بین تهرانیها است. در برخی اقشار نگاه معنویت گرا تبدیل به نگاه مادیگرای صرف شده است که در بسیاری از حوزهها شاهد آن هستیم. ساختهای اقتصادی قدیم تهران مانند بازار پیوندهای عمیق با حوزههای علمیه و اماکن مذهبی داشته اما اکنون این پیوند کمرنگ شده است و بیاعتمادی در حوزه تجارت افزایش یافته و درنتیجه هزینه مبادلات نیز افزایش یافته است. در واقع تهران به عنوان کانون اقتصاد کشور دچار آسیبهایی شده است که ریشههای اخلاقی دارد. در گذشته بازار تهران نماد اخلاق مدار محسوب میشد اما اکنون نماد بیاعتمادی است و امین التجارهای وارسته که در عین برخوردار بودن از مواهب مادی به صفت امانتداری نیز شهره بودند، جای خود را به جوانانی دادهاند که به دنبال کسب وکارهای سوداگرایانه هستند.
او ادامه داد: شکاف درآمدی نیز یکی از دیگر موضوعاتی است که باعث نارضایتی شهروندان تهرانی شده است. طی سالهای اخیر با افزایش ضریب جینی در اقتصاد فاصله بین طبقات بالا و ضعیف جامعه بیشتر شده که نمود آن در تهران بیشتر است. در حوزه مدیریت شهری نیز طی سالهای گذشته فعالیتهایی انجام شده اما عمیق نبوده است و پایههای اساسی زندگی در شهر تهران دارد از بین میرود.مدیران شهر باید عمیقتر به مسائل اجتماعی شهرتوجه کنند و شکافی که الان وجود دارد باید کاهش یابد.
نرمافزار مطلوبیاب
این کارشناس ارشد شهری در ادامه پیشنهادی ارایه کرد و گفت: اکنون که شهرها به سمت هوشمند شدن میروند میتوان با ساخت اپلیکشینی شاخصهای مطلوب زندگی شهری را در اختیار مردم قرار داد تا بتوانند راحتتر محل زندگی خود را انتخاب کنند. در دنیا معمولا مردم محل زندگی خود را با توجه به نزدیکی به کتابخانه، پارکها و نیز میزان آرامش محیط و مناسب بودن آب وهوا تعیین میکنند.مردم به دنبال جایی میگردند تا با حداقل هزینه بیشترین خدمات را دریافت کنند. ساخت چنین نرم افزاری باعث میشود مردم به منظور بالا رفتن سطح محله و نیز افزایش قیمت ملک خود تلاش کنند و مشارکت عینی شهروندان شکل میگیرد که اکنون در شهر تهران چنین چیزی نداریم. در شرایط فعلی مردم برای انتخاب محل سکونت خود صرفا پارامترهای مادی را در نظر میگیرند. اما اگر متقاضیان مسکن به لحاظ مادی تامین شوند قدرت انتخاب آنها بالا میرود و ممکن است به دیگر المانهای شهری هم برای انتخاب محل زندگی خود توجه کنند.محلههایی که کمتر جرم خیز هستند، فضای سبز مناسب و فضاهای آموزشی مناسب دارند، دسترسی راحت به اماکن عمومی، حمل و نقل مناسب و مواردی از این دست میتواند در انتخاب محیط مناسب برای زندگی نقش داشته باشد.اکنون شهرداری نرم افزارهای فراوانی داردکه در کنار آن میتوان چنین نرم افزاری را نیز بسازد و در اختیار شهروندان قراردهد تا بتواند مبنای قیمتگذاری و خرید و فروش مسکن در مناطق 22 گانه قرارگیرد.
فاصلهگیری تهران از هویت واقعی خود
او افزود: تهران شهری با هویت بود و شهروندان، امکانات، تعاملات و المانهای هویت بخش خوبی داشت اما آنچه اکنون در حال رخ دادن است در حوزههای مختلف از قبیل ساختمانسازی، معماری، فرهنگ وشهرسازی مشکلات فراوان وجود دارد. تهران اکنون نیروهای انسانی توانمند و فرهیختهای دارد و از سوی دیگر افرادی که دچار آسیبهای اجتماعی بالایی هستند نیز در کنار این افراد زندگی میکنند این تعارض شدید باعث میشود تا نتوان قضاوتی درباره این شهر داشت و این خود محل تامل است. فقط میتوان میگفت تهران از هویت واقعیاش فاصله گرفته است. این شهر نیاز به تدابیر عمیق دارد و شورای شهر نباید فکر کند که میتوان با تصمیمهای چند نفره شهر را نجات دهند زیرا این شهر نیازمند سامانه نظامات اجتماعی و اقتصادی است.