مردم، قدرت و منافع (53)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
شاید اینگونه به نظر بیاید که ترامپ و من علیه جهانیسازی در یک جناح هستیم، اما این برداشت غلط است . من، اساسا به اهمیت حاکمیت قانون یعنی یک سیستم قاعده مند برای اداره تجارت بینالمللی معتقدم . درست همانطور که ما در درون اقتصاد خود به حاکمیت قانون نیاز داریم چون بدون آن هیچ جامعهای نمیتواند کار کند - به همان ترتیب هم به یک سیستم قاعدهمند بینالمللی نیاز داریم . ترامپ برخلاف آن، میخواهد به قانون جنگل برگردد: زمانی که یک دعوای تجاری میان دو کشور رخ میدهد، آنها میجنگند و کشوری که قویتر است میبرد. دیدگاه گمراه او این است از آنجا که ما از هر کشور دیگری قویتر هستیم پس در تمامی این نبردها میبریم بنابراین میتوانیم یک رژیم تجاری بینالمللی که در خدمت منافع ایالات متحده است درست کنیم . اما او دو نکته حیاتی را فراموش کرده است: اول آنکه چرا هر کشور دیگری باید به چنین سیستمی بپیوندد، سیستمی که به جای آنکه امتیازی از آن بگیرد، بر تجارت و دیگر روابط اقتصادی با شرکایی متمرکز باشد که با او (امریکا) باید مثل نجبا رفتار کنند؟ و نکته دوم اینکه دیگر کشورها میتوانند با یکدیگر باشند و با یکدیگر هم خواهند بود این در حالی است که کشور ما از لحاظ اندازه اقتصادی تفاوت چندانی با چین و اروپا ندارد، اگر این دو در کنار یکدیگر علیه ایالات متحده ائتلاف کنند – یا هر کدام از این دو کشور با تعداد زیادتری در «جهان سوم» ائتلاف کند – مزیت به ظاهر قدرتی امریکا به سرعت ناپدید میشود . ترامپ اشتباه میکند که جهانیسازی را متهم میکنند، برای هر کشور قواعد ناعادلانه تجاری یا پناهجویان ناخواسته، بدبختی آور است اما هواداران جهانیسازی هم در بحث بر سر اینکه جهانیسازی هیچ نقشی در به مخمصه انداختن بخش بزرگی از جمعیت که درآمدهایشان درجا زده یا کاهش یافته، نداشته و بهبود فناوری متهم این وضعیت است، در اشتباه هستند. مسوول واقعی این اتهام، خود ما هستیم: ما بودیم که پیامدهای جهانیسازی و پیشرفت فناوری را درست مدیریت نکردیم . اگر ما اینها را به خوبی مدیریت میکردیم میتوانستیم آن نعماتی که هواداران آن ادعا میکنند را به وجود آوریم.
ما به قواعد عادلانهتر و بهتر بینالمللی نیاز داریم . اما آنچه که امریکا بیشتر به آن نیاز دارد مدیریت خوب در تغییراتی است که جهانیسازی و فناوری برای ما میآورد. در اینجا یک آلترناتیو وجود دارد وآن برنامه پیشرفتهای است که من در این کتاب آن را مطرح خواهم کرد. این فصل بهطور خلاصه شرح میدهد که چرا جهانیسازی به وعدههایش عمل نکرد و اینکه چرا ترامپ دارد موضوع را بدتر میکند. من در اینجا یک جهانیسازی آلترناتیو را طرح کردهام که هم برای کشورهای ثروتمند و هم برای کشورهای فقیر و به ویژه برای کارگران هر دو کشور کار میکند اما نه لزوما برای چند ملیتیهای بزرگی که از برنامه جهانیسازی بیش از حد برداشت کردهاند.