تلاش «شی جین پینگ» برای تسلط بر چین
نویسنده: ریچارد مک گرگور|
منتشر شده در: فارن افرز | مترجم:طلا تسلیمی|
سال 2011 که جو بایدن، معاون رییسجمهوری باراک اوباما، با شی جینپینگ، رییسجمهوری چین، دیدار کرد با یک سری سوالات درباره سیاستگذاریهای ایالات متحده مواجه شد. اینکه نظام چگونه کار میکند؟ رابطه بین کاخ سفید و کنگره چگونه است؟ پکن چگونه باید سیگنالهای سیاسی از واشنگتن را تفسیر کند؟ این سوالات برای بایدن و مشاورانش پس از نزدیک به یک دهه ناامیدی از برخورد با هو جینتائو، رهبر پیشین چین، دلگرمکننده بودند.
اما در جریان جلسات و وعدههای غذایی در پکن و چنگدو، پایتخت استان سیچوان، هیات امریکایی متوجه یک مساله دیگر درباره شی شد: او مانند دیگر رهبران چینی درباره کند و کاو در زندگینامهاش محتاطانه عمل میکرد. بازگو کردن داستانهای شخصی آنها در مقابل مقامات چینی، چه رسد به خارجیها، به معنای باز گو کردن تاریخ سیاسی معاصر چین متشکل از پاکسازیها، خیانتها و دگرگونیهای ایدئولوژیک است.
با این حال، شی درباره پدرش، شی ژونگشون، یک انقلابی از روزهای اول فعالیت حزب کمونیست و
مائو زدونگ، موسس چین نوین که برای تحت کنترل درآوردن رقبایش کشور را دگرگون کرده بود، بیپروا سخن میگفت. پدر شی که زمانی یکی از اعضای وفادار حزب به شمار میرفت، در اواخر دهه 1950 به معاونت نخست وزیری رسیده بود، اما مائو در سال 1962 و
پس از حمایتش از رهبری رقیب، او را از صحنه حذف کرده بود. اندکی بعد، پدر شی زندانی شده و در جریان انقلاب فرهنگی توسط سپاه سرخ تحقیر در ملاء عام را متحمل شده بود. افراطیها پسرش را مورد آزار قرار داده و او را به حومه شهر تبعید کرده بودند. پدر شی تا اواخر دهه 1970 که مائو درگذشت، اعاده حیثیت نشد. اما شی به وضوح به مسافران امریکایی نشان داد که مائو را رد نمیکند و حتی به او احترام میگذارد.
بایدن و مشاورانش چین را با این ادراک ترک کردند که برخورد با شی به مراتب از برخرد با هو سختتر خواهد بود چرا که او جاه طلبیهای بیشتری برای کشورش دارد و درباره حفظ منافعش تهاجمیتر عمل میکند. حق با آنها بود، اما به هر حال، باز هم او را دست کم گرفته بودند. شی از زمانی که ه قدرت رسید، مخالفتهای داخلی را با خشونت سرکوب کرد، مبارزهای گسترده علیه فساد به راه انداخت و سیاست خارجی جسورانه و گسترده را به اجرا گذاشت که بطور مستقیم ایالات متحده را به چالش میکشید. تا پیش از آنکه شی به عنوان رهبر حزب کمونیست منصوب شود، عده اندکی میتوانستند این میزان جاه طلبی را در او
پیش بینی کنند.
در سالهای اخیر بسیاری در غرب درباره برداشتهای اشتباه از چین و شی نوشتهاند. تحلیلگران خارجی طبق عادت باورهای غرب را درباره چگونگی اصلاحات در چین با اعتقادات حزب درباره چگونگی اداره کشور اشتباه گرفتهاند. اما جدای از برداشتهای گمراهکننده خارجیها، ظاهرا همکاران شی هم در سال 2007 که او ریاستجمهوری را از هو تحویل گرفت، برداشت درستی از شرایط نداشتند.
شی همواره یک معتقد واقعی به حق حزب برای حکومت بر چین بوده است. از نظر او، مرکزیت حزب، مائو و اصول کلی حزب همگی بخشهای متفاوت یک کلیت هستند و رد یک بخش از تاریخچه حزب کمونیست به معنای رد همه دیگر بخشهاست. از دیدگاه شی، یک رهبر چین باید بالاتر از همه سرخها باشد به این معنا که در خوبی و در بدی به حزب کمونیست، رهبر آن و ریشههای ایدئولوژیکی آن وفادار بماند.
شی در زمان تصدی مقام ریاستجمهوری بهشدت از فساد و فروپاشی ستونهای حاکمیت حزب یعنی ارتش، بنگاههای دولتی، دستگاههای امنیتی و دستگاه تبلیغاتی، به وحشت افتاده بود. از این رو، یک ماموریت نجات آغاز کرد. او تصمیم داشت سرخترین رهبر نسل خود باشد. و انتظار داشت که همه اعضای حزب از او پیروی کنند.
سرخ از بدو تولد
سالهای اول زندگی شی هم امتیازاتی به عنوان خانواده یکی از رهبران ارشد حزب را شامل میشد و هم مخاطراتی که به تغییر جهت وزش بادهای سیاسی با آن مواجه شدند. شی در دوران نوجوانی در مدرسهای خیلی خوب در پکن تحصیل و در ژونگنانهای، مجتمعی گسترده در کنار شهر ممنوعه که رهبران ارشد حزب در آن زندگی و کار میکردند، با پدرش دیدار میکرد. در میانه دهه 1960 که مائو انقلاب فرهنگی را آغاز کرد، دنیای شی زیر و رو شد. نیروهای گارد سرخ او را دستگیر و به تماشای مراسم تقبیع پدرش وادار کردند. شی 17 ساله پس از آن به همراه دیگر نخبگان طرد شده به حومه شهر فرستاده شد و شرایط دشواری را گذراند.
زمانی که شی در لیانگجیا، روستایی فقیرنشین در شمال غربی چین، گذراند اگرچه زخمهایی بر او گذاشت اما در عین حال او را برای نبردهای پیش رو آماده کرد. شی در مصاحبهای که در سال 2000 منتشر شد، گفت: «افرادی که تجربه محدودی در رابطه با قدرت دارند، افرادی که از آن بسیار دور بودهاند، این اتفاقها را اسرارآمیز و خاص میپندارند. اما من به ورای اتفاقات ماوراءالطبیعه مینگرم: قدرت، گلها، جلال و تشویق. من بازداشتگاهها و سرسختیهای طبیعت بشر را میبینم. این سبب شده به درکی عمیقتر از سیاست برسم.» شی سرانجام در سال 1974 به عنوان یک عضو کامل حزب کمونیست چین پذیرفته شد؛ اما از آن زمان به بعد سیری صعودی را در حزب طی کرد.
امروزه تنها بهترین و باهوشترین افراد میتوانند به دانشگاه سینگهوا در پکن راه یابند، اما شی در سال 1975 و پیش از آنکه در دانشگاه امتحان ورودی برگزار شود و به عنوان یکی از ورودیهای «کارگر، سرباز، دهقان»، به آن راه یافته بود. (هنوز هم بخش گستردهای از جامعه روشنفکری چین معتقدند که شی تحصیلات خوبی نداشته است.) شی پس از فارغالتحصیلی لباس نظامی بر تن کرد و به عنوان دستیار گِنگ بیائو، یکی از نزدیکترین رفقای پدرش، در کمیسیون نظامی مرکزی مشغول به کار شد؛ این تجربهای بود که پیوندی مهم بین شی و نیروهای مسلح را در پی داشت. شی پس از ترک کمیسیون نظامی به عنوان معاون دبیر حزب در هِبی، در نزدیکی پکن، و در فوجیان، ساحلی در مقابل تایوان در سرزمین اصلی، مشغول به کار و نهایتا در سال 2000 در آن استان فرماندار شد. او در سال 2002 در استان ژِجیانگ در نزدیکی شانگهای فرماندار و دبیر حزب شد.
رهبری بالاتر از همه سرخ ها
فوجیان و ژجیانگ را میتوان سنگ بنای رونق شرکتهای خصوصی در چین دانست. فوجیان یک دروازه مهم برای ورود سرمایهگذاران از تایوان بود و ژجیانگ محل استقرار شماری از موفقترین شرکتهای خصوصی چین از جمله غول تجارت الکترونیکی «علی بابا» و خودروسازی «جیلی» است. در سال 2012 که شی بزرگترین رهبر چین شد، رسانههای غربی از پیشینه او در این استانها به عنوان نشانه درک او از بازارها سخن گفتند. بلومبرگ نیوز به نقل از لو گوانکیو، یک تاجر که مالکیت و ریاست شرکت تولید قطعات یدکی خودرو «وانشیانگ گروپ» را بر عهده داشت، نوشت که روح سرمایه داری ژجیانگ بر شی نشسته است: «وقتی شی دبیرکل (حزب) شود، پذیراتر خواهد شد و توجه بیشتری به شرکتهای تجاری و زندگی مردم نشان خواهد داد.» اما بررسی دقیقتر اظهارات و نوشتههای شی در زمینه اقتصادی در زمانی که در استانهای فوجیان و ژجیانگ فرماندار بود، نشان میدهند که او یک حامی سرسخت ارتدوکسی حزب است. شی همواره از توازن بین توسعه بین دولت و اقتصاد کارآفرینی صحبت کرده بود اما در عمل، منظورش آمادهسازی بخش دولتی بود تا اطمینان حاصل کند که کارآفرینان بر آن برتری نمییابند.
اوایل سال 2007 که رهبری حزب کمونیست شی جینپینگ را بطور ناگهانی به شانگهای منتقل کرد تا دبیر حزب در دومین شهر چین باشد، او عملا به یک گزینه احتمالی برای جانشین هو تبدیل شد. طبق کنوانسیون حزب، کنگره حزب باید اواخر سال 2007 یک نفر را انتخاب میکرد تا 5 سال بعد از آن و در زمان پایان 2 دوره ریاستجمهوری هو، جایگزینش شود. شی به عنوان یک نامزد توافقی ظاهر شد. لی ککیانگ و لی یوانچائو، رقبای شی، هر دو همانند هو از لیگ جوانان کمونیست بودند. برای بزرگان حزب تصور سلطه یکی دیگر از اعضای لیگ جوانان بر حزب برای یک دهه دیگر، غیرقابل قبول بود چرا که این مساله قدرت یک جناح را به قیمت قدرت دیگر جناحها افزایش میداد.
برای شی شرایط کاملا بر وفق مراد بود. او یک مقام شناخته شده بود که گروههای غالب در حزب و قدرتمندترین خانوادههای سیاسی و بزرگان حزب قبولش داشتند. او ورای پدرش، شجره نامهای طولانی در حزب کمونیست چین داشت. از انقلاب فرهنگی سربلند بیرون آمده و پس از اعاده حیثیت از پدرش، دیگر هیچ لکه سیاهی در کارنامه شی باقی نمانده بود. با حمله نظامی وحشیانه سال 1989 به میدان تیانانمِن ارتباطی نداشت. با وجود اینکه از اواخر دهه 1990 فرماندار فوجیان بود که بسیاری از مقامات استانی در آنجا یک طرح کلاهبرداری میلیارد دلاری گرفتار شدند، شی اساسا از فساد به دور بود. از همسر اولش جدا شده، اما همسر دوم او یعنی پِنگ لیوان یک ستاره و خواننده مشهور در سطح ملی وابسته به گروه هنرهای رزمی بود. شی کاملا با اعتماد به نفس عمل و در مراسم رسمی به وضوح و قاطع صحبت میکرد و تپق نمیزد. اما شاید مهمترین مساله این بود که بزرگان حزب تصور میکردند میتوانند او را کنترل کنند. طبق گزارشی از رویترز، آنها بر سر شی توافق کردند چون او «پایگاه قدرت» نداشت و تصور میکردند میتوانند بر او نفوذ داشته باشند.
شی به عنوان کسی که قرار بود رهبر شود، موافقت لازم برای متمرکز کردن مجدد قدرت در پکن را پس از دورهای از پراکندگی قدرت در سرزمینهای دوردست که با فساد و خویشاوندسالاری همراه بود، کسب کرد. اما حتی اگر این اولین وظیفه محول شده به شی بوده باشد، باز هم او در این زمینه خیلی فراتر از یک انجام وظیفه ساده پیش رفته است. بطور قطع رهبران حزب در سال 2007 قصد نداشتند که از روی عمد یک اقتدارگرای جدید را برای شکل دهی به کشور روی کار آورند. اما معلوم شد که نامزد مصالحه چیزی به نام سازش نمیشناسد.
پارانویای ابدی
دگرگونی شی از چند عامل متفاوت نشئت میگیرد. اقدامات دو نفر از رقبای شی یعنی بو شیلای، دبیر حزب در چانگکینگ، و ژو یونگکانگ، رییس امنیت داخلی، زنگ هشدار را در گوش رهبران حزب به صدا درآورد. در دوران هو رهبران حزب مجبور بودند در بسیاری از زمینهها محتاطانه عمل کنند؛ اما با حمایت شی میتوانستند بو و ژو را زمین بزنند. این دو نفر پس از تحقیقاتی طولانی به اتهام فساد و سوءاستفاده از قدرت سرنگون شدند. سقوط آنها به یک زلزله در سیاست چین منجر شد. بو پسر کاریزماتیک یک قهرمان انقلابی بود که با به پا کردن سر و صدای مردمی، به حلقه داخلی حزب راه یافته بود. ژو که تا اواخر سال 2012 از اعضای کمیته عالی پولیتبورو بود، از طریق سلطه بر پلیس مخفی و بخش انرژی، قدرت قابل توجهی به دست آورده بود. دستگیری این دو نفر به ترتیب در سالهای 2012 و 2013، جرایم و اقدامات غیراخلاقی آنها را آشکار ساخت. بعدتر، رسانه ملی به نقل از مقامات ارشد دولت اعلام کرد که این دو نفر در حال توطئه چینی برای کودتایی داخلی بودند تا شی را از صعود به بالاترین سمت در حزب بازدارند. در داخل حزب چنین اقداماتی خیلی بدتر از فساد انگاشته میشد.
مساله دیگری که شی را نگران میکرد، زوال ایدئولوژیکی خود حزب بود که در سوءاستفاده از قدرت و آزادی عمل شخصی رهبران حزب در شرکتهای خصوصی و دولتی نمود یافته بود. شی در خارج از کشور «انقلابهای رنگی» در اروپا و اعتراضات خیابانی در خاورمیانه را شاهد بود که به سرنگونی دولتها انجامیده بودند. اما یکی از جدیترین موارد هشداردهنده برای شی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ترس ناشی از تماشای نابودی یک شبه حزب کمونیست شوروی به شمار میرفت. او یک مرتبه در جریان یک سخنرانی در سال 2012 گفت: «یک حزب بزرگ ناپدید شد؛ به همین سادگی. از نظر شمار اعضا، حزب کمونیست شوروی خیلی بزرگتر از ما بود، اما هیچ کسی آنقدر مردانگی نداشت که بایستد و مقاومت کند.» چین مطالعات بسیاری درباره فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اتفاقات بعدی آن انجام داده است. نزدیک به یک چهارم قرن از فروپاشی شوروی گذشته بود و شی که هنوز از وضعیت حزب آسوده خاطر نشده بود میخواست همه اعضای حزب از رهبران ارشد تا اعضای رده پایین را به بازگشت به مدرسه و آموختن درسهای فروپاشی شوروی وادار کند. او در یک سخنرانی دیگر در سال 2012 گفت: «نادیده گرفتن تاریخچه اتحاد جماهیر شوروی و حزب کمونیست شوروی، نادیده گرفتن لنین و استالین و نادیده گرفتن هر اتفاق دیگری به مثابه نهیلیسم تاریخی است. چنین کاری افکار ما را بر هم میزند و بر نهادهای حزب در همه سطوح تاثیر منفی میگذارد.
رقابت بر سر رهبری حزب و پوسیدگی ایدئولوژیکی شی را به سمت اقدامات دیوانه وار سوق دادند. او در 200 روز اول ریاستجمهوری خود حوزه وسیعی را در سیاست تحت پوشش قرار داد و تغییرات گستردهای با سرعتی خارق العاده به اجرا درآورد. در عرض چند هفته بر دولت خود عنوان «رویای چینی» را نهاد و یک سری قوانین جدید رفتاری برای مقامات تعیین کرد، برای ایدههای قابل بحث و غیر قابل بحث شاخص گذاشت و روزنامههای لیبرال در جنوب چین را به دلیل ترویج واژه «مشروطیت» که در کشور تک حزبی واژه کثیفی به شمار میرود، سرکوب کرد.
او همچنین در مقابل انتقادها از حزب ایستاد. وکلای فعال که فضای کوچکی برای دفاع از حقوق شهروندان یافته بودند نیز دانه به دانه توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند. مقامات از 250 نفر از آنها در جریان یک کارآموزی روش شناختی بازجویی کردند. آنهایی که مجرم شناخته شده بودند بدون یک محاکمه حقیقی سالها به زندان افتادند. وانگ کوانژونگ، یکی از آخرین وکلای حقوق بشر برجسته در چین تا ماه ژانویه امسال با وجود گذراندن 4 سال در زندان، بطور رسمی به هیچ جرمی محکوم نشده بود.
مدیریت چین به مثابه مدیریت بحران
شی این روند را تا سال 2013 ادامه داد. در ماه سپتامبر همان سال از «ابتکار عمل کمربند و جاده» پرده برداشت که برنامه پکن برای توسعه و تسلط بر مسیرهای زمینی و دریایی ارتباطی بین یوروآسیا و اقیانوس هند و تبدیل چین به مرکز تجارت و فناوری و مرتبط کردن آن با اروپا را نشان میداد. شی با وجود اعتراضهای ایالات متحده بانک سرمایهگذاری زیرساختهای آسیا را تاسیس کرد. ریشه کن کردن فقر در چین را به عنوان هدف سال 2020، همزمان با 100 سالگی تاسیس حزب کمونیست چین، تعیین کرد. او مجدد بر اختلافات با تایوان دامن زد و آن را «مسالهای سیاسی» خواند که نباید به نسلهای بعدی منتقل شود. اندکی بعد هم چین اجرای برنامه دیرینه ساخت پایگاههای نظامی بزرگ در دریای چین جنوبی را آغاز کرد. شاید بتوان مهمترین اقدام شی از آغاز دوره ریاستجمهوریاش را کمپین مبارزه با فساد او و انتصاب وانگ کیشان، یکی از سرسختترین و تواناترین مقامات نسل خود به عنوان رییس این عملیات، دانست. وسعت پاکسازی در جریان این عملیات در مخیله نمیگنجد: از اواخر سال 2012 که این عملیات آغاز شد، مقامات مربوطه درباره بیش از 2.7 میلیون مقام چینی تحقیقات و بیش از 1.5 میلیون نفر از آنها را مجازات کردند. 7 عضو هیات عالی پولیتبورو، کابینه دولت و دهها ژنرال درجهدار از جمله مجازاتشدگان بودند. دو مقام ارشد هم به مرگ محکوم شدند. حزب کمونیست چین بیش از 90 میلیون نفر عضو داشت، اما پس از مستثنی شدن کشاورزان، افراد مسن و بازنشسته که بطور عمده از اشتباهات آنها چشم پوشی شد، پاکسازی تقریبا یک نسل کامل از اعضای حزب را حذف کرد. شمار بالای متهمان و مجازاتشدگان از این حقیقت پرده بر میدارند که عملیات مبارزه با فساد صرفا یک بهانه برای پاکسازی سیاسی بوده است. هیچ شکی نیست که در این کمپین شماری از رقبای شی هدف گرفته شدند؛ اما گستره عملیات ورای فهرست دشمنان او بود.
برای درک ماهیت ناخوشایند این کمپین مبارزه با فساد میتوان به پرونده ژانگ یانگ، یکی از ژنرالهای ارشد چین و رییس بخش فعالیت سیاسی ارتش (مسوول نظارت بر وفاداری ایدئولوژیک در ارتش) نگاهی انداخت. از دیدگاه عموم مردم، ژانگ یک عضو بیاهمیت حزب کمونیست بود که تنها به دلیل لباس نظامی که بر تن میکرد در عکسها قابل تشخیص بود. اما در داخل نظام، او یک بازیکن قدرتمند به شمار میرفت. در سال 2017 جسد ژانگ را در حالی که خود را از سقف عمارتش در گوانگژو آویخته بود، پیدا کردند. اولین نشانهای که از ارتباط خودکشی او با کمپین مبارزه با فساد خبر میداد، شیوه پوشش خبری اتفاق توسط رسانهها بود. با وجود چندین دهه خدمات و مقام ارشد او در حزب، از ژانگ به احترام یاد نشد. روزنامه رسمی ارتش او را مردی «بی توجه به اخلاقیات» و شیوه مرگ او را «راهی شرم آور برای پایان دادن به زندگی» و «یک اقدام بد برای فرار از مجازات» خواند. اما اقدامات حزب علیه ژانگ با دفن او پایان نیافت. در سال 2018 و حدود یک سال بعد از مرگ ژانگ، او را از حزب کمونیست اخراج کردند؛ این شیوه حزب برای گناهکار دانستن او به شیوه رسمی بود.
تلاش شی برای متمرکز قدرت اواخر دوره اول ریاستجمهوری او یعنی در سال 2017 به اوج خود رسید. طبق کنوانسیونهای در حال تغییر سیاستگذاریهای سطح بالای چین، در این شی باید شخصی را انتخاب میکرد که در سال 2022 جانشین او شود؛ اما او قانون محدودیت ریاستجمهوری به دو دوره پنج ساله را لغو و عملا خود را رهبر ماندگار چین کرد.
هیچ چیزی ابدی نیست
شی تصمیم گرفت تا مدیریت چین را به صورت مدیریت بحران انجام دهد. این مساله در ابتدا در رقابت چین با ایالات متحده کمک رسان بود. اما در ادامه مسیر سبب شد که شمار دشمنان او در خانه و منتقدانش در خارج افزایش یابد. هزاران خانواده ثروتمند چینی و مشاوران آنها که شاهد نابودی زندگی لوکس خود در رندک کمپین مبارزه با فساد بودند، برای سالها به خشم از شی ادامه خواهند داد. نخبگان تکنوکرات احساس میکنند چسبیدن شی به قدرت، نابودسازی اصلاحات حقوقی نوظهور و به آشوب کشیدن وضعیت اقتصادی کشور خیانتی به آنها بوده است. شی تا همین اواخر به ندرت درباره بخش خصوصی اظهارنظر میکرد؛ حدود 70 درصد از تولید اقتصادی چین مربوط به بخش خصوصی است و این بخش سهم قابل توجهی در اشتغال زایی ایفا میکند. اظهارات نمادین شی در این زمینه در اواخر سال گذشته میلادی و وقتی که شی گروهی از کارآفرینان را به جلسهای در تالار بزرگ خلق دعوت کرد، نشانهای از تلاش برای اصلاح این روند بود. شی در کوتاهمدت میتواند از روحیه ملی گرایانه که در پی جنگ تجاری با ایالات متحده و خصومتهای ناخوشایند رییسجمهوری دونالد ترامپ برانگیخته شده، سود ببرد؛ اما واقعیت این است که مشکلات ایجاد شده در دوران شی از بین نخواهند رفت.
در خارج از چین مخالفتها و مقابلهها با چین بهشدت افزایش یافته است. ایالات متحده در همه زمینهها از اقدامات تجاری گرفته تا استقرارهای نظامی، با چین مقابله میکند. آلمان بر رقابت صنعتی متمرکز شده است. با کاهش قدرت ایالات متحده در منطقه، استرالیا همانند بسیاری از دیگر کشورهای آسیا نگران است که مجبور شود خودش در برابر چین از خود دفاع کند. ژاپن نگران است که چین بر دریاهای پیرامون آن مسلط شود و درصدد تلافی دشمنیهای دیرینه برآید. تایوان نگران است که پس از چندین دهه خودمختاری مجددا تحت سلطه سرزمین اصلی چین قرار بگیرد. کشورهای جنوب شرقی آسیا همچنین از قرار گرفتن در سایه چین ناراحت هستند. برای کانادا زنگ هشدار سال گذشته و زمانی به صدا در آمد که پلیس ونکوور یک مدیر اجرایی ارشد چینی از شرکت مخابراتی هوآوی را دستگیر کرد تا به امریکا تحولی دهد؛ مقامات چینی در مقابل دو شهروند کانادایی را دستگیر کردند و به گروگان گرفتند. در هنگ کنگ، از ماه ژوئن تاکنون میلیونها نفر علیه قانون پیشنهادی استرداد مجرمین به سرزمین اصلی تظاهرات کردهاند. حتی مائو هم در رهبری حزب و کشور رقبایی داشت؛ اما شی دست کم در حال حاضر از بیرقیب ماندن خود کسب اطمینان کرده است. اما بسیاری معتقدند که تا پیش از کنگره بعدی حزب کمونیست چین در سال 2022 و به ویژه اگر مشکلات اقتصادی کشور همچنان حل نشده باقی بمانند، ترسهای شی گریبان او را خواهند گرفت. این احتمال وجود دارد که در آن زمان مخاطره آشکار ساختن تمایلات خود را به جان بخرد. شاید شی بتواند کار خود را با استفاده از ضعفهای حزب در خانه و استفاده از جنگهای چین در خارج راه بیندازد. اما شاید روزی برسد که نهایتا بپذیرد که او هم فانی است و زمانی میرسد که باید از قدرت کنارهگیری کند.
شی در تغییر و به زانو درآوردن نظام حزب کمونیست طبق خواستههای خود، توانایی و جسارت زیادی نشان داده است. اما آنطوری که از تاریخ معاصر چین بر میآید، نظام دیر یا زود با او مقابله خواهد کرد. در این زمینه، صرفا مساله زمان مطرح است.
منبع: دیپلماسی ایرانی
برش
در خارج از چین مخالفتها و مقابلهها با چین بهشدت افزایش یافته است. ایالات متحده در همه زمینهها از اقدامات تجاری گرفته تا استقرارهای نظامی، با چین مقابله میکند. آلمان بر رقابت صنعتی متمرکز شده است. با کاهش قدرت ایالات متحده در منطقه، استرالیا همانند بسیاری از دیگر کشورهای آسیا نگران است که مجبور شود خودش در برابر چین از خود دفاع کند. ژاپن نگران است که چین بر دریاهای پیرامون آن مسلط شود و درصدد تلافی دشمنیهای دیرینه برآید. تایوان نگران است که پس از چندین دهه خودمختاری مجددا تحت سلطه سرزمین اصلی چین قرار بگیرد. کشورهای جنوب شرقی آسیا همچنین از قرار گرفتن در سایه چین ناراحت هستند
برش
حتی مائو هم در رهبری حزب و کشور رقبایی داشت؛ اما شی دست کم در حال حاضر از بیرقیب ماندن خود کسب اطمینان کرده است. اما بسیاری معتقدند که تا پیش از کنگره بعدی حزب کمونیست چین در سال 2022 و به ویژه اگر مشکلات اقتصادی کشور همچنان حل نشده باقی بمانند، ترسهای شی گریبان او را خواهند گرفت. این احتمال وجود دارد که در آن زمان مخاطره آشکار ساختن تمایلات خود را به جان بخرد. شاید شی بتواند کار خود را با استفاده از ضعفهای حزب در خانه و استفاده از جنگهای چین در خارج راه بیندازد. اما شاید روزی برسد که نهایتا بپذیرد که او هم فانی است و زمانی میرسد که باید از قدرت کنارهگیری کند