چالش کمبود معلم
نگاهی به آمار و ارقام معلمانی که تا چند سال آینده بازنشسته شده و از بدنه آموزش و پرورش جدا میشوند حکایت از آن دارد که کمبود معلم در سالهای پیش رو چقدر جدی بوده و چگونه بحران نیروی انسانی به یکی از اصلیترین چالشهای آموزش کشور تبدیل شده است تا جایی که مسوولان وزارت آموزش و پرورش به این سمت رفتهاند که برای جبران این کمبود نیرو به سیاستهایی مراجعه کنند که خود تا چندی پیش منتقد آن بودند. استفاده از معلمان خرید خدمت و حقالتدریسیها که در دولت احمدینژاد رسمیت پیدا کرد و باب شد حالا باز هم قرار است حلال مشکلات وزارتخانه آموزش و پرورش برای جبران کمبود نیرو باشد. بر اساس آمارهایی که تابستان امسال از سوی مسوولان وزارت آموزش و پرورش منتشر شد، قرار بود مهر امسال 60 هزار معلم بازنشسته شده و از بدنه آموزش و پرورش جدا شوند و حالا آخرین آماری که روز گذشته از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تذکری شفاهی خطاب به وزیرآموزش و پرورش مطرح شده نشان میدهد، تا سال 1400، بیش از ۳۰۰ هزار فرهنگی بازنشسته میشوند، نتیجه چنین وضعیتی سبب شده تا زنگ خطر نبود معلم از مدتها قبل به صدا درآمده و وضعیت نیروی انسانی در آموزش و پرورش قرمز باشد. سونامی بازنشستگی فرهنگیان در حالی که در تمام این سالها ورودیهای دانشگاه فرهنگیان و تربیت معلم به اندازهای نبوده است که این حجم از بازنشستگی را جبران کند از طرف دیگر علاوه بر این موضوع کارشناسان آموزش معتقدند بخشی از کمبود نیروی معلم سیاست خودخواسته آموزش و پرورش است که در دورههای قبلی با هدف صرفهجویی در هزینههای این وزارتخانه رخ داد. مازاد اعلام کردن 250 هزار نیروی معلم و همچنین جلوگیری از استخدام معلمان جدید بر وخامت اوضاع افزود و سبب شده در شرایط فعلی، آموزش و پرورش راهی جز استفاده از حقالتدریسیها و خرید خدمتیها نداشته باشد که آن هم در واقع بیشتر از آنکه مشکل را حل کند، مانند یک مسکن مقطعی عمل میکند.
کمبود معلم موضوع تذکر شفاهی به وزیر
اگرچه کمبود نیروی معلم معضلی نیست که به تازگی آموزش و پرورش را درگیر کرده باشد اما تیرماه امسال جواد حسینی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش از بازنشسته شدن 60 هزار نیروی معلم در مهر امسال خبر داد و درباره راهحلهای این وزارتخانه برای جبران کمبود نیرو گفت: «20 هزار معلم پذیرفته شده از طریق آزمون استخدامی سالهای گذشته که بر اساس ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان جذب شدهاند، پس از گذراندن دوره یکساله صلاحیت حرفهای معلمی از مهرماه وارد مدارس میشوند، همچنین بیش از 5هزار نیروی خدماتی خواهیم داشت و از طریق استمرار خدمت نیروهای در آستانه بازنشستگی نیز بخشی از کمبود نیروها را تامین میکنیم . ۲۵ هزار نفر نیز امسال از طریق کنکور سراسری پذیرفته و وارد دانشگاه فرهنگیان میشوند. تمام توان خود را در این راستا به کار گرفتیم.» حالا با گذشت پنج ماه از این اظهارنظر کمبود معلم موضوع تذکر شفاهی نماینده مردم لنجان در مجلس شورای اسلامی خطاب به وزیر آموزش و پرورش شد. محسن کوهکن در جلسه علنی روز گذشته مجلس با بیان اینکه تا سال ۱۴۰۰ بیش از ۳۰۰ هزار فرهنگی بازنشسته میشوند گفت: تعداد قابل توجهی از فرهنگیان طی یکی دو سال آینده بازنشسته میشوند بخش قابل توجهی از کسری معلم امسال را با فراخوان بازنشستگان تامین کردید. ضمن احترام به بازنشستگان این روند را نمیتوان ادامه داد. باید برای نیروهای خرید خدمت و نیروهای که تحت عناوین دیگری با آموزش و پرورش همکاری میکنند سازوکاری تنظیم شود.
استفاده از خریدخدمتیها و بازنشستگان راهحل مقطعی
تذکرها در حالی است که کارشناسان آموزش و پرورش معتقدند بخشی از کمبود نیروی فرهنگی سیاست خودخواسته وزارتخانه با هدف صرفهجویی بوده و استفاده از نیروهای خرید خدمت هم درمان مقطعی است. مهدی بهلولی، کارشناس آموزش و پرورش درباره این موضوع به «تعادل» گفت: درد کمبود نیرو در آموزش و پرورش آنقدر مزمن شده که در شرایط فعلی نمیتوان برای درمان جدی آن اقدام کرد، بنابراین مسوولان این وزارتخانه ناچار هستند به سمت مسکنهای مقطعی مانند استفاده از خریدخدمتیها و حقالتدریسیها بروند. اما اگر به ریشهیابی موضوع بپردازیم، متوجه میشویم در واقع کمبود نیروی فعلی یک سیاست خودخواسته از سوی مسوولان است. در زمان وزارت آقای فانی، از سوی وزیر اعلام شد که 250 هزار نیروی مازاد در این وزارتخانه وجود دارد بنابراین این موضوع و جلوگیری از استخدام جدید با هدف صرفهجویی، آموزش و پرورش را در این زمینه دچار عقبافتادگی کرد که آقای فانی امروز باید پاسخگو باشد.
او افزود: به نظر میرسد سیاست آموزش و پرورش این است که نیروی رسمی کم باشد. در نتیجه برای جبران کمبود چه راهی باقی میماند جز استفاده از حقالتدریسیها و خریدخدمتیها؟ که آنها هم درواقع استخدام نمیشوند بلکه استثمار میشوند اما چون بیکاری معضل اصلی کشور است با هر شرایطی حاضر به همکاری میشوند. این وضعیت در حالی است که ظرفیت دانشگاههای تربیت معلم ما 40 هزار تا 50 هزار نفر است اما ورودی این دانشگاهها هر سال به 5 تا 10 هزار نفر میرسد حال آنکه در مقابل نزدیک به 60 هزار نفر هم هر سال بازنشسته میشوند. نتیجه این نبود تعادل در جذب و خروج نیروها تبدیل به کمبود نیرو میشود اما این موضوعی است که از سالها قبل قابل پیشبینی بود حتی اکنون هم میتوان با توجه به آمار و ارقام وضعیت معلمان در سالهای بعد را پیشبینی و بر اساس آن برنامهریزی کرد اما چون سیاست دولت نداشتن استخدام رسمی است به این موضوع توجه نمیشود.
این کارشناس آموزش بیان کرد: چیزی که این میان قربانی شده و از بین میرود کیفیت آموزش است. معلمی علاوه بر آموزش و تجربه، انگیزه و علاقه هم میخواهد حالا چگونه از معلمی که صرفا برای بیکار نبودن و نه از روی علاقه تن به تدریس داده است میشود توقع داشت به کار خود علاقه داشته باشد؟ آیا نتیجه این وضع ناامیدی معلم و به تبع آن افت کیفیت آموزش نیست؟ ضمن آنکه آموزش و پرورش هم نمیتواند به این نیروها با چشمانداز بلندمدت نگاه کند، چرا که به محض پیدا کردن شغلی با مزایای بیشتر معلمی را رها میکنند. از طرف دیگر استفاده از معلمهای بازنشسته هم به صلاح نظام آموزشی نیست .در حالی که گفته میشود معلمهای قدیمی با تجربه هستند اما آیا به اندازه تجربه خود حوصله و انگیزه هم برای آموزش دارند؟ حال آنکه در برخی مدارس معلمی را داریم که نزدیک به 50 سال سابقه تدریس دارد، این معلم با چه توان و انرژی سر کلاس درس حاضر میشود؟