تحلیل
کلید موفقیت ایران در مواجهه با تحریمها
نویسنده: سیمون هارلو|
در دور پیشین تحریمها، یک واقعیت برای ایران این بود که برای تامین بنزین هم نیازمند امریکا بود. اما در این دور تازه، ایران نهتنها در تولید بنزین خودکفا شده، بلکه درصدد تقویت ظرفیت صادراتی بنزین است. دیپلماسی ایرانی با بیا ن این مطلب در گزارشی به نقل از اویل پرایس افزود: پالایشگاه ستاره خلیجفارس با صادرات محصولات نفتی تنها در هفت ماهه اول امسال 100 میلیون دلار درآمد کسب کرده است. اکنون نیز، برای آنکه حجم صادرات و درآمد این شرکت در ماههای پیش رو از 360هزار بشکه در روز به 540هزار بشکه در روز برسد، برنامههایی در دست اجراست. پالایشگاه ستاره خلیج فارس ذخیره گاز خود را مستقیما از پارس جنوبی دریافت میکند. با وجود تغییرات مختلف در شرکای خارجی این غول نفتی، تولید گاز پارس جنوبی، همراستا با هدف کوتاهمدت ایران برای تولید حداقل یک میلیارد متر مکعب در روز، رو به افزایش است. تهران با این امید که تحریمها دوباره برداشته شوند، بازهم مشغول بررسی طرحهای اولیه بخش بنزین است. این طرح که دو سال و نیم پ س از برجام به کار گرفته شد به ایران اجازه میداد تا حداقل ده درصد از کل نیازهای دیزلی و بنزینی اروپای جنوبی را تامین کند و به بزرگترین تولیدکننده بنزین خاورمیانه تبدیل شود. صادرات بنزین و تولید پتروشیمی از اجزای کلیدی برنامه ایران برای بقا در شرایط تحریم است. تولید پتروشیمی جزو کلیدی مدل اقتصاد مقاومتی ایران است که اساسا مفهوم ایجاد ارزش افزوده از گذر به کارگیری سرمایههای فکری در توسعه کسب و کارهاست. وزیر نفت ایران هفته گذشته گفت: حتی با وجود تحریمها، 95 درصد از شرکتهای پتروشیمی ایرانی میتوانند از فروش محصولات خود پول نقد دریافت کنند. کارخانجات پتروشیمی ایران هماکنون 66 میلیون تن محصول در سال تولید میکنند و پروژههای در دست اجرا تا پایان سال 2025، تولید پتروشیمی کشور را به 130 میلیون تن در سال میرسانند. تقریبا 21 پروژه پتروشیمی به چینیها معرفی شده که هزینه توسعه اولیه آن 20 میلیارد دلار پیش بینی میشود. 19 پروژه دیگر توسط صندوق توسعه ملی ایران تامین مالی میشود که هزینه تقریبی آن 6 میلیارد دلار است. قبل از شروع دوباره تحریمها نیز از سوی طرفهای اروپایی پیشنهادهایی برای ارایه جدیدترین فناوریها ارایه شد. اولین توافق با شرکت ایتالیایی Maire Technimont برای ساخت و ساز یک واحد پتروشیمی در منطقه ویژه اقتصادی پارس به امضا رسید. همچنین غول مهندسی آلمانی، زیمنس، نیز توافق نامهای با گروه مپنا به امضا رسانده بود که به این شرکت اجازه میداد دانش فنی لازم برای تولید توربینهای گازی کلاس F را به ایرانیها منتقل کند. با توجه به خروج ایالات متحده از خاورمیانه تهران میخواهد تا قبل از کاهش تحریمها از زمان باقیمانده استفاده کند. منبع: اویل پرایس
بینظمی جدید جهانی
درست است که سی سال پیش از سقوط دیوار برلین به عنوان پیروزی آزادی و دموکراسی بر حکومتهای دیکتاتوری و کمونیسم تجلیل گردید لیکن انتقادهای فراوانی نیز بر آن وارد است. عصر دیپلماسی به نقل از ایل جورناله (ایتالیا) گزارش داد: شتاب برای دستیابی به تسلیحات و سقوط بهای نفت که اقتصاد را به زانو در آورد و نیز جنگ فرسایشی در افغانستان که در آن روسها با شبه نظامیان القاعده یعنی مجاهدین که تحت حمایت امریکا بودند به مقابله پرداختند، باعث فروپاشی نظام شوروی گردید. پس از آن تروریسمی در مقیاس جهانی پدیدار شد. استقرار نظم جدید جهانی اساس عقیدتی نخستین جنگ پس از سال ۱۹۸۹ یعنی جنگ عراق را تشکیل میداد. جنگی که هرگز پایان نیافت و شاهد تداوم طبیعیاش در سال ۲۰۰۳ گردید. همچنین جنگهای بیپایان پس از واقعه ۱۱ سپتامبر نیز پیامد همان نظم به اصطلاح جهانی بود. از اینجا یک نظم جدید که در واقع یک بینظمی جهانی است، آغاز گردید. اولین جنگ پس از سال ۱۹۸۹ در خاورمیانه صورت گرفت. این امر یک اتفاق نبود. این منطقه که کانون جهان را تشکیل میداد به مرکز بیثباتی جهانی تبدیل گردید. جنگ نهتنها در خاورمیانه بلکه به اروپا نیز بازگشت. ابتدا با جنگ یوگسلاوی و سپس با جنگ داخلی اوکراین. در ضمن تنش میان شرق و غرب هرگز از بین نرفته است.
اتحاد آلمان که پیامد مستقیم سقوط دیوار برلین بود، خودِ اتحادیه اروپا را متحول ساخت و آن را آلمان محور نمود. در رابطه با حکومتهای دموکراسی غربی باید گفت که سقوط دیوار برلین باعث آغاز ایدئولوژی مخالف گردید یعنی به عبارتی لیبرالیسم پیروزمند که دیگر بدون مهار شده بود، دچار توحش شد. دیگر به رفاه که از نظر ایدئولوژیکی دیگر برای مقابله با ایدئولوژی سوسیالیستی لازم نبود و نیز به طبقه متوسط به عنوان یک توده منتقد به منظور مقابله با کمونیسم نیاز نداشت. برای قاره آفریقا نیز پیامدهایی به همراه داشت. شوروی رهبری ملل فقیر را بر عهده داشت و اینگونه بر مهاجرت نظارت داشت و جنگهای جهان سوم را مهار میکرد. نه اینکه جنگی وجود نداشته باشد لیکن نسل کشیهای پس از سال ۱۹۸۹ در آفریقا رویدادهای وحشتناک بیسابقهای بودند. البته پس از واقعه سقوط دیوار برلین ما شاهد نهتنها پایان حکومتهای دیکتاتوری شرق اروپا بلکه حتی جنوب امریکا بودهایم. همان دیکتاتوریهای ساخت امریکا که دیگر برای مقابله با به اصطلاح خطر کمونیسم لازم نبودند. البته این مساله باقی میماند که کمونیسم در نسخه چینی همچنان حضور دارد البته نه بر پایه ایدئولوژی مانند اتحاد شوروی بلکه بر پایه اقتصاد. باری، از واقعه سقوط دیوار برلین باید تا حدودی با دیده مثبت یاد کرد لیکن باید باعث تأمل نیز گردد.