در ایران نیروی کار هدفگذاری نمیشود
گروه اقتصاد کلان|
یک کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «تعادل» علت پایین بودن بهرهوری را بررسی کرده و بیان کرد: در ایران افراد هدفگذاری نمیشوند و نمیدانند که هر یک باید چه مسیری بروند همین یکی از مهمترین عواملی است که باعث شده است بهروری در ایران پایین بیاید.
به گزارش «تعادل»، طبق برنامه چهارم و ششم توسعه پیش بینی شده است که یک سوم رشد اقتصادی کشور باید از محل بهرهوری باشد اما طبق آمارهایی که جزییات آن منتشر نشده است چنین برنامهریزی محقق نشده است. این وضعیت در حالی وجود دارد که براساس نظامنامه بهرهوری دستگاهها موظف به تشکیل کمیته بهرهوری هستند و اکنون گزارشی درباره فعالیت کمیته بهرهوری در دستگاهها در دسترس نیست. این در حالی است که در پایان سال 1396 سازمان بهرهوری چارچوبی برای اجرای بهرهوری تدوین شده و مدلی به دستگاههای اجرایی ارایه و گزارشی درباره بهره وری در برنامه ششم توسعه برای هیات وزیران تهیه شد تا سیاستهای لازم در این زمینه اتخاذ شود.
با این حال اکنون طبق گزارشی که اخیرا وزارت اقتصاد اعلام کرد نرخ رشد بهرهوری صفر درصد بوده است! حالا سوال اینجاست که چه فرآیند و روندی لازم است به کار گرفته شود تا نرخ بهرهوری در ایران افزایش یابد. در همین زمینه رحیم سرهنگی، معاون کل توسعه کارآفرینی وزارت کار در گفتوگو با «تعادل» چنین اظهار کرده است: ما در جهت افزایش نرخ بهرهوری نیروی کار اقداماتی را انجام دادهایم، یکسری آموزشها برای سنین مختلف قرار دادهایم که چگونه افراد نوآورتر شوند و نوآوری کنند.
وی همچنین اظهار کرد: باشگاه کارآفرینان نوجوان و مهارت آموزیهایی که وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی با همکاری سازمانهای بینالمللی، سازمان فنی وحرفهای در زمینههای مختلف انجام داده است، به بهرهوری نیروی کار کمک میکند.
در همین زمینه شهداد شعبانی دانشآموخته مدیریت کسب و کار و برنامهریزی استراتژیک از دانشگاه بروکسل بلژیک در گفتوگو با «تعادل» مساله صفر بودن نرخ رشد بهرهوری را بررسی کرده و اظهار کرده است: همانگونه که میدانیم بهره وری به عوامل متفاوتی وابسته است. متخصصین ما تعاریف متعددی از بهرهوری دارند. عدهای مهندس هستند و از بهرهوری تعریف مهندسانه دارند، عدهای مدیر هستند و تعاریفی با گرایش مدیریت دارند. اساسا بهرهوری به گفته پیتر دراکر اثر بخشی به معنای توان نیرو در رسیدن به هدف در عین کارایی است. اگر این تعریف را از بهرهوری درست ببینیم باید به این مفهوم رسید که چه عواملی در رسیدن نیرو به هدف در عین حال مصرف مناسب منابع دراختیار تاثیر میگذارد؟
وی افزود: یکی از مسائل مهمی که وجود دارد تعیین اهداف مناسب و متناسب برای نیروی کار است. کشور ما در این زمینه مشکلات زیادی دارد. رسما با سازمانهایی طرف هستیم که در کلیت سازمان ابهام هدف وجود دارد. بهخصوص اگر این سازمان از جنس سازمان دولتی باشد، ابهام در هدف به وضوح قابل رصد است. زمانی که مدیر سازمان و کلیت سازمان امکان شکستن اهداف غایی را به اهداف خردتر که اهداف واحد و فردی است را نداشته باشد، در نتیجه یک کارمند یا نیروی کار در تعیین هدفی که باید به سمت آن حرکت کند با مشکل مواجه میشود. این موضوع بسیار مهمی در کاهش نرخ بهرهوری در محیط کشور است.
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: یکی دیگر از مسائلی که وجود دارد این است که وقتی برای یک نیروی کار هدفی مشخص میکنیم و این هدف با توان نیرو همخوان و در عین حال صحیح باشد، گام بعدی برای بهره ور شدن این است که ما در قالب یک تیم هر کدام بدانیم چه کاری را چگونه باید انجام دهیم و کار انجام شده را به چه فردی در چه مقطع زمانی بسپاریم؟ به عبارت دیگر مساله بعدی فرآیند است، متاسفانه فرآیندها هم در سازمانهای ما نه شناسایی شدهاند و نه صحیح و بهینه هستند.
وی در پاسخ به این سوال که درباره ساختار تقسیم کار در ایران چه نظری دارد، هم گفت: یکی دیگر از مسائلی که در کاهش نرخ بهرهوری در ایران موثر بوده است ساختار تقسیم کار است. اساسا ما نظامی برای سنجش عملکرد در حوزه نیروی کار نداریم. سنجههای ما سنجههای اصولی و درستی نیست. به عقیده من بهرهوری نیروی کار در ایران بهشدت منفی است، چرا؟ چون بهره وری ساخته 2 پارامتر است، پارامترهایی که آن را اثر بخشی یا توان فرد در رسیدن به اهداف سازمان و کارآمدی یا مصرف منابع مینامیم. 5 منبع بیشتر در سازمان نداریم: منابع مادی، مالی، دانشی، انسانی و زمانی.
وی اضافه کرد: اگر فردی به درستی هدفگذاری نشود، اگر نداند از چه مسیری برود و در تقسیم کار حجم مناسب و متناسبی از کار بر عهده او گذاشته نشود قطعا نمیتواند از منابع در اختیار به صورت موثر استفاده کند، بنابراین ما نیرویی داریم که نه به هدف میرسد و نه کارآمد عمل میکند، ترتیب این دو صفر نمیشود منفی میشود، من فکر میکنم سنجه مشخصی برای این موضوع نداریم، در حوزه بهره وری سالهاست که میان کارشناسان بین عدد بهرهوری اختلاف نظر وجود دارد، همانگونه که گفتم ما حتی در تعریف بهرهوری هم در کشور اتفاق نظر نداریم.
وی درباره اینکه تاثیر چنین وضعیتی در اقتصاد چیست؟ بیان کرد: اقتصاد در نظام اداری و اقتصادی یک شاخص است، فرض کنید شما یک کارمند هستید، اگر سازمان و شما به خوبی فعالیت خود را انجام دهید، درآمد شما و سازمان بیشتر خواهد شد، حاصل موفقیتهایی که شما و سازمان ایجاد میکنید در پدیدهای به نام درآمد و وضعیت اقتصادی شما شکل میگیرد، در اقتصاد هم این مساله حاکم است به این معنا که اگر کشوری نتواند اهداف شفاف و بلندمدتی برای خود تعیین کند و در رسیدن به این اهداف موفق نباشد در نهایت منابع خود را در میانه از دست میدهد و قتی منابع از دست میرود و نتایجی حاصل نمیشود، شاخص اقتصاد مرتبا سیر نزولی دارد، مانند اقتصاد ایران که تورم روز به رو زدر حال افزایش و رکود در حال توسعه و جیب مردم در حال خالی شدن است، حاصل آن فرار سرمایه و سرمایهگذار از کشور است به این خاطر که سرمایهگذار سرمایه خود را در جایی هزینه میکند که نرخ بازگشت سرمایهاش بالا باشد، در اقتصادی که این نرخ منفی باشد سرمایهگذار برای سرمایهگذاری ریسک نمیکند.
این کارشناس اقتصادی در پاسخ به این سوال که ارزیابی وی در رابطه با نرخ رشد بهره وری پیش و پس از انقلاب چیست، بیان کرد: به نظر میرسد شرایط کلی یکسانی داشتهایم چه در سالهای پیش از جنگ و چه پس از آن. البته در مقاطعی توانستهایم نتایج بهتری بگیریم که اگر بررسیهای دقیق صورت گیرد متوجه میشویم که زمانی مدیران کشور موارد مذکور را مد نظر داشتهاند و اهداف را به خوبی شناختهاند. زمانی توانستهایم لایههای مدیریت میانی و کارکنان را تحت آموزشهای منظم قرار دهیم، زمانی توانستهایم تنشهای داخلی و بینالمللی را کمتر کنیم و در واقع زمانیبه یک آرامش نسبی رسیدیم که همهچیز شروع به رشد کرده است و در عین حال مقاطعی هم بوده است که نتوانستیم این موارد را کنترل کنیم. اختلاف میان میدانهای نیرو در نظام و افرادی که در بدنه دولت با سایر قوا و غیره بهوجود آمده و نتوانسته مدیریت شود، به صورت خودکار به این نتایج منجر شده است.
وی همچنین بیان کرد: در سالهای طولانی که محدود به سالهای پس از انقلاب نمیشود، کشور ما با مشکل کار بهره ور مواجه بوده است. دلیل این است که بهرهوری به آماده بودن همه منابع و در عین حال مدیر توانمندی که قله را به خوبی به منابع توانمند نشان دهد وابسته است که متاسفانه در کشور ما هیچگاه همه این اضلاع آماده نبوده است. در یک برههای مدیران خوب داشتیم، کارکنان آماده نداشتیم. در یک برهه دیگر متخصصان زبدهای داشتیم اما پول و سرمایه در کنار آنها وجود نداشته است. در برهه دیگری هم همه این منابع وجود داشت اما تکنولوژیهای لازم مهیا نبوده و تحت تحریم بودیم و غیره.
شعبانی اظهار کرد: ما بهصورت کلی چه در سالهای قبل و چه در سالهای پس از انقلاب به واسطه عدم آماده بودن همه منابع مورد نیاز برای انجام یک کار اثربخش و مناسب، همواره با مشکل بهرهوری پایین نیروی کار مواجه بودهایم. البته اگر به سالهای قبل از انقلاب هم نگاه کنیم میبینیم که بیشترین رشد اقتصادی نه به بهرهوری نیروی کار و سازمانها بلکه به افزایش نرخ فروش مواد اولیهای مانند نفت وابسته بوده است. در عین حال نه کار ی به انجام رسیده نه تولیدی اضافه شده و نه محصولات مشتریان بیشتری پیدا کردهاند.