اگر کینز زنده بود درباره ترامپ چه میگفت؟
جان هاوکینز، استاد علم سیاست، اقتصاد و جامعه در دانشگاه کانبرا (استرالیا) در مطلبی که برای پایگاه خبری یاد شده نوشته است معتقد است یک قرن بعد از «وودرو ویلسون» رییسجمهور اسبق امریکا، ایالات متحده رییسجمهور دیگری دارد که از عمق فکری چندانی در امور جهانی برخوردار نیست.
«یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانهای جهان میگوید: رییسجمهور امریکا هیچ طرح، برنامه، ایده سازنده یا هر چیز مثبتی شبیه به اینها را نداشت. او از بسیاری جهات (شاید به نحو اجتنابناپذیری)، اطلاعات غلطی را دریافت میکرد. وی کوته فکر و ژولیده (و همچنین سردرگم) بود. رییسجمهور امریکا نتوانست این نواقص را با توصیه و اندرزهای دیگران رفع کند. وی تاجران را دور خود جمع کرده بود. او در امور ملت کاملا بیتجربه بود و گاهی مردم را خطاب قرار میداد.
سطور بالا ارزیابیای است که اقتصاددانِ مشهورِ انگلیسی «جان مینارد کینز»، یک قرن قبل (سال 1919)، آن را به رشته تحریر درآورده است.
به گزارش الف، جان هاوکینز، در این یادداشت آورده است که مخاطب کینز، «وودرو ویلسون» رییسجمهور اسبق امریکا بود. کینز از ویلسون به دلیل ناتوانی و انفعال وی در اثرگذاری بر توافقات پس از جنگ جهانی اول در اروپا (به طریقی که صلح و رفاه بیشتری را با خود به ارمغان بیاورد) انتقاد میکرد.
یک قرن بعد، ایالات متحده امریکا رییسجمهور دیگری دارد که از عمق فکری چندانی در امور جهانی برخوردار نیست. حداقل ویلسون، مردی با ذاتِ سخاوتمندانه بود. اگر کینز زنده بود، در مورد دونالد ترامپ که سیاستهایش از نوعی حسِ محق بودن و ترس از بازی گرفته شدن توسط کشورها و ملتهای سوءاستفادهگر، تغذیه میشوند چه میگفت؟
اندکی قبل، ترامپ در جریانِ نشستِ مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوییس، مسائل جدیدی را در چارچوبِ خطرناک ایدئولوژی ملیگرایی اقتصادی خود مطرح کرد. وی بار دیگر بر نیت و قصد خود جهتِ تغییرِ سازمان و ساختارِ سازمان تجارت جهانی که آن را سالهای سال، برای امریکا ناعادلانه توصیف کرده بود، تاکید کرد. ترامپ در مورد مزایای فوقالعادهای که از سوی کشورها و اقتصادهای مختلف جهان به چین و هند اعطا میشود، انتقاد کرد. وی همچنین اتحادیه اروپا را تهدید کرد که به خودروهای صادراتی آن به امریکا، در صورتی که با یک توافق آزادِ تجاری موافقت نکند، تعرفه وضع خواهد کرد.
ترامپ عینا حاملِ همان ویژگیهایی است که کینز هشدار داده بود برای شکوفایی اقتصاد و صلحِ پایدار، ویرانگر هستند.
داستانِ دو رییسجمهور
کینز رفتار و سیاستِ ویلسون در جریان گفتوگوهای پاریس که منجر به انعقاد «توافق صلح ورسای» شد را به دقت مورد مشاهده و بررسی قرار داده بود. صلح ورسای، شرایط و مختصاتِ صلح در اروپا پس از شکست آلمان در جریانِ جنگ جهانی اول را به نمایش میگذاشت. ویلسون 14 نکته و بند را برای استقرارِ یک صلحِ عادلانه و باثبات پیشنهاد داده بود. نکاتی که بهطور کامل در جریان گفتوگوهای پاریس نادیده گرفته شدند. نتیجه این امر آن بود که صلحِ ورسای، اقدامات تنبیهی شدیدی را علیه آلمان برقرار کرد که منجر به قدرتگیری افرادی نظیر «آدولف هیتلر» در این کشور و در نهایت، شروعِ جنگ جهانی دوم شد.
نارضایتی کینز از توافق صلح ورسای وی را واداشت تا کتابی با این عنوان: «پیامدهای اقتصادی صلح» را به رشته تحریر درآورد. ناکامی و شکستِ بزرگ ویلسون این بود که نتوانست از اتخاذ اقدامات شدید تنبیهی علیه آلمان جلوگیری کند. در این راستا، ترامپ نیز فردی است که عاشقِ به کارگیری اقداماتِ تنبیهی است. اگر قرار باشد موضعِ ثابتِ وی در دیپلماسی بینالمللی را در قالب یک شعار خلاصه کنیم، آن شعار این خواهد بود: «آنها را وادار کن تا بها بپردازند (/Make Them Pay)».
در بلندمدت، ناسازگاری و عدمِ همراهی دولت ترامپ با مسائلِ مرتبط با تغییرات آب و هوایی، احتمالا موجب خواهد شد تا ما شاهدِ بدترین میراثِ سیاسی وی برای جهان باشیم. با این حال، همین حالا، وی با بازگرداندن تعرفههای تجاری، مخصوصا در جنگ تجاری با چین (که شروعِ جنگهای تجاری دولتِ ترامپ بود)، خسارت زیادی را به اقتصاد جهانی وارد میکند.
ترامپ ادعا کرده (بر اساس آمارها، بیش از صد بار در سال 2019 گفته است): وی چین را وادار کرده تا به امریکا بهای اقتصادی سیاستها و اقداماتِ نادرست و ناعادلانه اقتصادی خود را بپردازد. او مدعی است که این کار را با تحمیلِ تعرفه بر کالاهای صادراتی چین به امریکا انجام داده است. با این حال، حقیقت این است که تعرفههای وارداتی امریکا، تقریبا بهطور کامل، اثرِ منفی خود را بر قیمتها در داخلِ امریکا گذاشتند. چین با کاستنِ عامدانه از ارزشِ رقابتی کالاهای خود، در مقابل اقدامات امریکا دست به حرکاتِ تلافی جویانه میزند و مستقیما به اقتصاد امریکا خسارت میزند.
هزینههای جنگ تجاری
ترامپ بارها و بارها لاف زده که در جنگ تجاری پیروز شده و صلح را برقرار کرده است. چند روز قبل، وی گفت: «فاز اولِ توافق تجاری با چین، بزرگترین و موفقیت آمیزترین توافقی است که تا به حال، کسی آن را دیده است». با این حال، تمامِ آنچه این توافق انجام میدهد، وارونه (معکوسِ) برخی اقدامات مخرب و ویرانگری است که ایالات متحده امریکا آنها را انجام داده است. این توافق به درستی، یک آتش بسِ ناقص و معیوب نام گرفته است.
«صندوق بینالمللی پول» اخیرا مدلسازی (شبیهسازی) خود از آثار و تبعات مخربی که جنگ تجاری میان امریکا و چین برای اقتصاد جهانی در سال 2020 به بار خواهد آورد را منتشر کرده است (نخستینبار این شبیهسازی در اکتبر سال 2019 منتشر شده بود) . تخمینهای ابتدایی این مدلسازی تخمین میزنند که جنگ تعرفهای چین و امریکا، میزان تولید ناخالص داخلی جهان را در سال 2020، تا 0.8 درصد کاهش خواهد داد. فاز اول توافق تجاری ترامپ با چین که وی آن را بزرگترین توافقی توصیف کرده که تا به حال کسی شاهد آن بوده، از شدت آسیبها خواهد کاست. با این حال چندان هم در این زمینه تاثیر قابل توجهی نخواهد داشت بلکه آسیبِ 0.8 درصدی را به 0.3 درصد کاهش میدهد. این بدان معناست که تولید ناخالص داخلی جهان در سال 2020، به جای آنکه 3.8 درصد باشد، 3.3 درصد خواهد بود. البته که همین موفقیتِ اندک هم در صورتی محقق خواهد شد که همانگونه که اقتصاددانِ ارشد صندوق بینالمللی پول «گیتا گوپینات» میگوید: «فاز اول توافق تجاری چین و امریکا، از ثبات برخوردار باشد و به دلیل تنشها، مخدوش نشود».
مدلسازی اکتبرِ 2019 صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که اقتصادهای مختلف جهان تا چه اندازه در سال 2020، از جنگ تجاری چین و امریکا رنج خواهند برد. بر این اساس، چین شاهدِ کاهش حدودا 2 درصدی در تولید ناخالص داخلی خود خواهد بود. امریکا 0.6 درصد و اروپا و ژاپن نیز 0.5 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست خواهند داد.
در حال حاضر، اقتصاد چین، سه برابر بیشتر از اقتصاد امریکا در حال رشد است (رشد 6 درصدی اقتصاد چین در مقایسه با رشد 2 درصدی اقتصاد امریکا) . از این رو، آسیبهایی که اقتصاد چین از جنگ تجاری با امریکا میبیند، تقریبا با رشد اقتصادی آن در قیاس با امریکا جبران میشود. از نظرِ تولید ناخالص داخلی سرانه نیز (ابزاری برای سنجیدنِ اینکه تعرفههای تجاری تا چه حد به صورت میانگین، برای افراد ایجاد خسارت میکنند)، خسارت حدود 400 دلار برای شهروندان امریکایی و چینی ارزیابی شده است.
با توجه به این گزاره که درآمد متوسطِ چینیها کمتر از همتایانشان در امریکاست، کاهش درآمد سرانه، بیشتر به چین آسیب میزند (امری که با روایتِ ترامپ مبنی بر اینکه جنگ تجاری موجب شده تا چین خسارتِ بیشتری را متحمل شود، همخوانی دارد) . با این حال، درس تاریخ این است که اقدامات تنبیهی امکان دارد نتیجه عکس دهند و موجبِ آسیب رسیدن به کشوری شوند که آنها را به اجرا گذاشته است.
کینز حدود یک قرن پیش در این رابطه مینویسد: «شکوفایی اقتصادی و شادی یک کشور، موجب شکوفایی اقتصادی و شادی دیگر کشورها میشود».
کینز معتقد بود: صلح و شکوفایی اقتصادی، بدونِ تجارتِ آزاد، که وی امید داشت بتواند تخاصمِ میان مرزبندیهای سیاسی جدید (در آن زمان) در قبال یکدیگر را کاهش دهد، محقق نخواهد شد. مرزبندیهایی که میانِ دولتهای ملیگرای حریص، حسود، نابالغ، و از لحاظ اقتصادی ناقص، ایجاد شدهاند.
ویلسون رغبتِ زیادی داشت اما نتوانست نظم جهانی مبتنی بر منازعه میان قدرتهای بزرگ را با نظمی جهانی که مبتنی بر قاعده، منطق و استدلال باشد، جایگزین کند. درست برعکس، اینگونه به نظر میآید که ترامپ، منازعه و درگیری را به قاعده و قانون ترجیح میدهد. رویکردِ تنبیهی به روابط اقتصادی بینالمللی، یک قرن پیش شکست خورد. ما اکنون دلایل متقن و خوبی داریم تا از آن هراسان باشیم».