احمد میرزای 10 ساله ولیعهد شد
نوزدهم اسفند 1285، احمد میرزا فرزند دوم محمدعلی شاه قاجار به عنوان ولیعهد معرفی شد. احمد شاه، هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار، نوجوانی که در ۱۰ سالگی ولیعهد شد و طعم تلخ سیاست را در روزگار پادشاهی پدرش چشیده بود، در ۱۲سالگی، مجبور به آغاز سلطنت در ایران شد. او تا رسیدن به سن قانونی نقشی در اداره کشور نداشت و عضدالملک، بزرگ خاندان قاجار که از سوی شورایی متشکل از علما و برخی نمایندگان مجلس اول و سران مجاهدین به نیابت سلطنت برگزیده شده بود، زمام امور را بر عهده گرفت و پس از سپری شدن ایام و رسیدن به سن قانونی تاجگذاری و ۱۷ سال (۲۵ تیر ۱۲۸۸– ۹ آبان ۱۳۰۴) بر ایران پادشاهی کرد. با آغاز جنگ جهانی اول، ایران با نخستین فرمان احمدشاه، بیطرفی خود را در این جنگ اعلام کرد. در پی فرمان احمدشاه، مستوفیالممالک رییسالوزرا با صدور بیانیهای رسما بیطرفی ایران را در جنگ بینالملل اعلام کرد اما اعلام بیطرفی ایران تأثیر چندانی بر چگونگی مواجهه دول متخاصم در استفاده از موقعیت سوقالجیشی کشورمان نداشت؛ تا جایی که در جریان این جنگ، ایران به اشغال قوای روسیه و انگلیس و حتی عثمانی درآمد. در جریان چهار سال جنگ اول جهانی کنار آسیبهای جبرانناپذیر ناشی از اثرات جنگ برای مردم ایران، در صحنه سیاست داخلی نیز ایران شاهد چالشها و مشکلات زیادی شد. در این دوران، ایران دست کم ۱۵ بار شاهد ظهور و سقوط کابینههای مختلف کم دوام بود که عمر متوسط هر دولت تحت تأثیر هرج و مرج سیاسی ناشی از جنگ، از ۱۰۰ روز تجاوز نمیکرد و این در حالی بود که سلطنت در دستان شاهی کم تجربه و جوان به ارث برده شده بود. از اتفاقات مهمی که در دوران سلطنت احمدشاه قاجار در ایران رخ داد ماجرای قرارداد ۱۹۱۹ میلادی - ۱۲۹۸ هجری شمسی است. قراردادی که میان دولت بریتانیا با دولت وقت ایران پس از هفت ماه مذاکره پنهانی با حسن وثوقالدوله و با پرداخت ۴۰۰ هزار تومان رشوه بسته شد. بر اساس این قرارداد تمامی امورات کشوری و لشکری ایران زیرنظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت میگرفت که البته بر اثر مخالفتهای داخلی و خارجی و مغایرت آن با قانون اساسی مشروطه، این قرارداد هرگز به اجرا درنیامد. درباره شخصیت و چگونگی اقدامات و تصمیمات احمدشاه قاجار نظرات بسیار و البته متفاوتی توسط مورخین ارایه شده است که نیاز به بررسیهای بسیاری دارد. در میان مورخین حسین مکی از جمله کسانی است که نظر مساعدی نسبت به این شاه جوان داشته است و در آثار خود از او به نکویی یاد میکند به نظر وی «شادروان احمدشاه، اگر چه در دوره زندگانی و شاهنشاهیاش نتوانست که یک کار بزرگ و فوقالعاده انجام دهد ولی رفتار مظلومانه و در عین حال بیآزار بودنش، مورد محبت و توجه عمومی، خصوصا به مناسبت نرفتن زیر بار ننگ معاهده ننگین و برباددهندهای که انگلیسیها در ۱۹۱۹ که با دست خیانتکارانه وثوقالدوله و نصرتالدوله با دادن ۳۰۰هزار لیره رشوه به این دو وطنفروش برای نابودی استقلال و شرف ایران تنظیم نموده و میخواستند کار ایران را یکسره سازند، است، مرحوم احمدشاه با همه جوانی و تا اندازهای در زیر فشار بودن خائنین میهن و زمامداران وطنفروش و درباریان انگلوفیل سبیل چرب شده، مقاومت و مردانگی به خرج داده و با همه فشارها و تهدیدها که بعدها هم عملی نمود، امضای آن قرارداد را برای شرف و آبروی خود و مملکتش مضر دانسته، آن را امضا نکرد، خدا رحمتش کند.» اما تعدادی از منتقدین احمدشاه بر این باورند که وی در سفری که هنگام مذاکرات قرارداد ۱۹۱۹ به اروپا داشته است در میهمانی شام لرد کرزن وزیر خارجه انگلستان به صراحت قرارداد ۱۹۱۹ را تأیید میکند و تمایل نداشتن به تأیید آن در لندن را دارای ریشه مالی میدانند. دشمنان احمدشاه از یک سو وی را به دریافت صریح رشوه از انگلستان متهم میکنند و از سوی دیگر عدم تأیید آن در لندن را به مسائل مالی ربط میدهند. اما بهنظر بعضی از این منتقدین اگر تنها یک انتقاد قابل تأمل در جریان عقد قرارداد را بتوان به احمدشاه قائل شد، شفافیت نداشتن در رد قرارداد ۱۹۱۹ بود، آن همزمانی که ریشههای استعماری آن در افکار عمومی آشکار شده بود.