کرونا و زنجیره اعتماد ملی
منصور بیطرف|
سردبیر|
ورود صندوق بینالمللی پول برای کمک به کشورهای بحرانزده از کرونا نشان از عمق فاجعهای میدهد که اقتصاد جهان را و اقتصاد کشورهای کرونا زده را دربرگرفته است. تخمینهای اولیه از خسارت وارد شده به این کشورها و اقتصاد جهان بالغ بر2.5 هزار میلیارد دلار است و آن طور که برآوردهای اولیه نشان میدهد رشد اقتصادی جهان در سال 2020 حدود یک درصد کاهش خواهد یافت. از سوی دیگر برآورد دیگری که یک نهاد مستقل امریکایی از اثرگذاری کرونا بر اقتصاد جهان تخمین زده است نشان میدهد که 32 درصد اقتصاد جهان تحت تاثیر کرونا قرار گرفتهاند که آثار آن را بهتدریج میتوان بر بازارهای بورس جهان دید. این فقط برآوردهای اولیه است بدون شک کشورهای درگیر در بحران کرونا که روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشود بعد از عبور از این بحران تازه با بحرانهای اجتماعی و روانی ناشی از آن و نیز تغییر سبک زندگی دست و پنجه نرم خواهند کرد.
اما در این میان چه بر اقتصاد ایران میرود یا خواهد رفت؟ ایران با 450 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و نیم درصد تولید ناخالص داخلی جهان یکی از همین کشورها است. از 30 بهمن ماه که اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران بود تا دیروز اخبار متفاوتی از تاثیر بروز کرونا بر اقتصاد کشور منتشر شده است. از یک سو دپارتمانی از اتاق بازرگانی ایران میزان صادرات کشور را کاهش 30 درصدی اعلام کرده و از سوی دیگر رییس اتاق بازرگانی ایران در نامهای که به معاون اول رییسجمهوری نوشت میزان خسارت وارده بر کسب و کارهای خرد را بسیار بالا عنوان کرده و در آن آورده است که این بخش حدود 40 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل میدهند و از سوی دیگر یکی دیگر از کارشناسان میزان آسیب وارده بر اقتصاد ایران را بین 20 تا 30 میلیارد دلار برآورد کرده است. همه این ارقام را اگر در کنار هم بگذاریم نشان میدهد که در فاصله تقریبا یک تا دو ماه از شیوع کرونا تا پایان آن – اگر آن را 60 روز در نظر بگیریم – خسارت وارده بر اقتصاد ایران معادل ارزش یک ماه و اندی از تولید ناخالص داخلی خواهد بود. این خسارت در دورهای که تحریمهای ظالمانه بر کشور که از سوی ایالات متحده اعمال شده است بسیار سهمگین خواهد بود. به عبارتی تاثیر این خسارت بر اقتصاد ایران بسیار بیشتر از کشورهای دیگر خواهد بود زیرا آن کشورها با رفع این بحران میتوانند از کمکهای همدیگر بهره ببرند اما این فرصت نه به ایران داده میشود و نه آنکه میتواند این فرصت را به طرق دیگر برای خود فراهم سازد. شاید ایران با آنکه طی چهل سال گذشته بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشته بهطوری که به جرات میتوان گفت جزو معدود کشورهای جهان است که همواره با بحران درگیر بوده و سالی نبوده که بحران بر سر کشور ما سایه نینداخته باشد اما درگیر بودن با بحران کرونا به دلایل زیر بسیار متفاوتتر از بحرانهای دیگر بوده است:
اول آنکه، کرونا را میتوان در قالب یک حمله بیولوژیک تصور کرد که به مثابه یک دشمن ناشناخته و پنهان عمل میکند.
دوم، در بحرانی مانند جنگ، ما با یک دشمن نشاندار و معلوم و در یک جبهه مشخص طرف هستیم. اما در بحران کرونا، هیچکدام از این مشخصهها وجود ندارد. نه دشمن نشاندار است و نه جبهه معلوم. ویروس همه را درگیر میسازد. او نه فقیر را میشناسد و نه غنی را. نه مسوول نه کارمند و نه زن خانهدار و نه بازنشسته. همه را دربرمیگیرد.
سوم، اثر ترس آن نسبت به بحرانهای دیگر حتی به خود بیماری بسیار وحشتناکتر است. ترس ناشی از از اینکه این ویروس چگونه فرد را درگیر میسازد و اینکه به نوبه خود عزیزان و وابستگان دیگر را هم واگیر میکند به اندازه کافی دلهره آور است که روان فرد را از هم بپاشاند. به همین جهت است که در این گیرودار حضور یک روانشناس برای تسکین آلام ناشی از این ترس میتواند برای مردم مفید باشد.
چهارم، چه باید کرد؛ است. نقشه راه مقابله با این بحران چه میتواند باشد ؟ در حال حاضر همه دستگاهها اعم از داخلی و بینالمللی وارد صحنه شدهاند تا از شرّ این ویروس خلاص شوند. در ایران، دولت برای مقابله با خسارت ناشی از این بلا، بستههای کمکی تهیه کرده است (صفحه 3 را بخوانید). صندوق بینالمللی پول هم بسته کمکی 50 میلیارد دلاری تدوین کرده است. اما همه اینها میتواند فقط بخشی از آلامی باشد که بر تشدید شیوع بحران موثر باشد. مهمتر از همه اینها کنترل بحران و ترسی است که به تدریج دارد بر روان مردم اثر میگذارد. این دیگر نه به مردم ربط دارد که چگونه آن را کنترل کنند و نه به خود دولت. این امر را باید به اعتماد مردم – دولت واگذار کرد. آنچه طی دو هفته گذشته شاهد گسست اعتماد مردم- دولت در خصوص مهار ویروس کرونا در سراسر کشور بودهایم. دولت به درستی به دنبال آن است که زنجیره انتقال ویروس کرونا قطع شود اما آیا به دنبال آن است که زنجیره اعتماد مردم قطع نشود؟