خطر فقر و نظامات اقتصادی
وحید شقاقی شهری
واقع آن است که عملا در دهه 90 فرصتسوزی بزرگی در اقتصاد ایران رخ داد؛ یعنی اقتصاد ایران در طول یک دهه 2بار تحریم شد و تحریمهای بی نظیری هم اعمال شد که مشابه آن را در تاریخ روابط بین الملل درهیچ کشور و اقتصادی سابقه ندارد. اما در کنار تحریمها، ما انباشت چالشهای دهههای گذشته را نیز داشتیم که با هر تکانهای این چالشها خود را نمایانتر میکند. این چالشها موجب شد تا رشد اقتصادی دهه 90 حدودا صفر باشد و میانگین تورم دهه 90 هم در این بازه زمانی حدود 23درصد برآورد میشود.یعنی با اقتصادی مواجهیم که در یک دهه رشد نداشته و میانگین تورم 23درصدی را از سرگذرانده است که مجموعه این مسائل، به منزله کوچکتر شدن کیک اقتصاد ایران است. طبیعی است وقتی کیک اقتصاد کوچک شود، سهم معیشتی مردم هم کمتر میشود. اما مساله به همین اعداد و ارقام خلاصه نمیشود و در پس پرده موضوعات دیگری هم وجود دارد که باید به آنها توجه شود. در کنار این معضلات که برآمده از تحریم و... است موضوعات دیگری هم وجود دارند که هم مزید برعلت شده تا سرعت فقر در دهکهای پایینی با سرعت بالایی افزایش یابد. مساله این است که همه نظامات اقتصادی ایران بهنفع ثروتمندان وبه ضرر فقرا تنظیم شده است. در سایر کشورها وقتی شرایط تورمی ایجاد میشود، نظامات اقتصادی به نحوی تنظیم میشوند که بیشترین فشار بر دوش ثروتمندان بیفتد. اما در ایران برعکس است. نظامات اقتصادی به گونهای است که در زمان تورم، ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا، فقیرتر میشوند.این یک معضل ریشهای در اقتصاد ایران است که گسترش فقر در کشور را تسریع میبخشد. در دنیا مالیات بر ثروت وجود دارد، مالیات بر مجموعه درآمد ایجاد شده؛ نظام یارانهای برقرار است و در نهایت هم نظام بانکی، وظیفه حمایت از بنگاههای متوسط و خرد را در دستور کار قرار میدهد تا در هنگام تورم، پایههای معیشتی خانوادهها دچار تکانه نشود و مردم از دل یک فضای کسب و کار پویا معیشت خود را راهبری کنند. در کشور ما به عکس است، یعنی نظام مالیاتی ما در خدمت ثروتمندان است، ما مالیات بر ثروت نداریم، مالیات بر مجموعه در آمد نداریم، لذا ثروتمندان که در شرایط تورمی بر ثروتشان افزوده میشود، مالیات آن را هم پرداخت نمیکنند. در همه جای دنیاثروت افراد از یک حدی که افزایش پیدا میکند پایههای مالیاتی جدیدی برای آنها در نظر گرفته میشود و این منابع بهنفع معیشت طبقات کمتربرخوردار به کار گرفته میشوند. یکی از دوستان ما میگفت که در سفری که به یکی از کشورهای دیگر توسعه یافته، داشته با شخصی مواجه میشود که به دلیل افزایش حقوق و درآمدش اظهار ناراحتی میکرده است؛ وقنی دلیل این ناراحتی را از او جویا شده بود، فرد به او گفته بود که اگر ثروت و درآمدش از یک حدی بیشتر شود، باید پایههای مالیاتی جدیدی را پرداخت کند و به همین دلیل ناراحت بود. به همین دلیل بسیاری از افراد در سایر کشورها از سکونت در خانههای بزرگ، استفاده از اقلام لوکس و...خودداری میکنند چون نظارتهای اقتصادی در مالیاتی در آن جوامع به گونهای است که سهم مالیاتی را بر دوش برخوردارها قرار میدهد. در ایران اما هر کس ثروت بیشتری دارد، خودروی بیشتری دارد، انرژی بیشتری مصرف میکند و از یارانههای حمایتی بیشتری هم استفاده میکند. در حالی که 40درصد مردم کمتربرخوردار اساسا خودرویی ندارند که بخواهند از یارانه بنزین استفاده کنند. این یک بازی اشتباه در اقتصاد ایران است که از 2زاویه فشار طبقاتی و فقر را تشدید میکند. اول بهدلیل تحریمهای ظالمانه کیک اقتصاد کوچکتر شده و این امر سهم معیشتی مردم را کاهش داده است. اما موضوع مهمتر و درناکتر این است که نظامات اقتصادی اعم از نظامات مالیاتی، تسهیلاتی و یارنهای به نفع طبقات برخوردار و به ضرر محرومها استقرار پیدا کرده است. این امر در شرایط تورمی بیشتر خود را نمایان میکند و ثروتمندان را ثروتمندتر و فقرا را محرومتر میکند. ثروتمندان با استفاده از نقدینگی و ثروت بالایی که دارند، به راحتی به تسهیلات با سود کمتر بهره مند میشوند و این نقدینگی را وارد بازارهای سوداگرانه میکنند. این فضا ضرورت اصلاحات اقتصادی را یادآور میسازد. در مورد بحث فقر عدد و رقم مستندی که ارایه نمیشود. در سال 94 آماری را مرکز آمار منتشر کرده بود که بر اساس آن اعلام شده بود 35 درصد خانوارهای ایرانی، دستمزدی پایینتر از دهک پایینی سوم دارند.
این معیار در آن زمان در نظر گرفته شده بود تا تصویری از وضعیت معیشتی مردم ارایه کند. حالا شما تصور کنید که ما از سال97 به بعد که اقتصاد ایران یک سقوط شدیدتری را در اکثر شاخصهای اقتصادی پشت سر گذاشته و قیمت دلار حداقل 7برابر شده است چه وضعیتی از نظر گسترش فقر دارد. این موضوع بیانگر آن است که امروز حداقل بیش از 50الی 60درصد در وضعیت دهک سوم معیاری قرار دارند. این وضعیت ضرورت اصلاحات را یادآور میشود، چرا که همین امروز هم برای اصلاحات اقتصادی دیر شده است هر روز فشار بر دهکهای محروم بیشتر میشود. اما آیا معنای این اعداد و ارقام این است که هیچ نقطه روشن و امیدبخشی وجود ندارد؟ به هیچ عنوان معنای این ارزیابیهای تحلیلی این نیست که امیدی برای اصلاح وجود ندارد؛ این ارزیابیهای تحلیلی برای آن است که به هرچه سریعتر برای اصلاح امور اقدام شود. میگویند در زمان اتحادیه جماهیر شوروی یک فردی در میدان سرخ مسکو اعلامیه پخش میکرد، کا گ ب این فرد را دستگیر میکند، میبینند که برگههای سفید را پخش میکند؛ از او میپرسند که پرا برگه سفید منتشر میکنی؟ میگوید، وضعیت نمایان است دیگر من چه بگویم. معتقدم مطالبه اصلی فعالان اقتصادی و رسانهها باید این باشد که چرا نظام مالیاتی، نظام بانکی و نظام یارانهای به نفع طبقات کمتربرخوردار اصلاح نمیشود و در راستای منافع دهکهای ثروتمند جامعه است. پرسشگری درباره این ضرورت بسیار مهم است و میطلبد که مدام درباره آن صحبت شود تا فرجی برای بهبود وضعیت معیشتی مردم حاصل شود.