تقویت نظام مطالبهگری ازکاندیداها
محمد غرضی
این روزها در کنار اخبار و آمارهایی که با موضوع وضعیت نامناسب شاخصهای اقتصادی کشور از افزایش تورم و بیکاری گرفته تا گسترش شکاف طبقاتی و رشد فقر و...منتشر میشوند، برخی اخباری هم با موضوع نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سال1400 منتشر میشود که باز هم بر اساس همان اسلوبها و شیوههای قدیمی قصد دارند، توجه افکار عمومی را به خود جلب کنند. هرچند بزرگوارانی که اسمشان در این لیستها مطرح میشود، معمولا اعلام میکنند که قصدی برای شرکت در انتخابات ندارند، اما با نزدیکتر شدن به موعد رسمی انتخابات هیچ بعید نیست که دوباره این دوستان احساس تکلیف کنند و وارد گود انتخابات شوند. اما نکتهای که به نظر میرسد حداقل طی یک قرن گذشته در نظام تصمیمسازی کشور منشأ مشکلات بسیاری شده، فقدان برنامهریزیهای عملیاتی برای به دست گرفتن سکان هدایت کشور باشد. در این 100سال 90 نخستوزیر و 7 رییسجمهوری قبل از حضور در ساختار اجرایی وعدههای بسیاری را برای حل مشکلات اقتصادی ایجاد یک نظام سازمانیافته تولیدی، رهایی وابستگی به درآمدهای نفتی، پرهیز از انحصارگرایی در بازارهای اقتصادی، عدم بهکارگیری اقوام و دوستان در پستهای حساس و...داده بودند اما بلافاصله بعد از حضور در مسوولیت به گونهای رفتار کردهاند که انگار هیچ وعدهای ارایه نکرده بودند و هیچ میثاقی با ملت نبسته بودند. بر اساس یک چنین چرخهای است که شما امروز وقتی رسانهها و روزنامههای یک قرن گذشته را مرور کنید، احساس میکنید که درباره مشکلات امروز کشور صحبت میکنند. این بهدلیل چرخه اشتباهاتی است که در حال تکرار است. این چرخه امروز هم در حال تداوم است، افراد و چهرههایی به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری معرفی میشوند که هنوز یک برگ برنامه و عملکرد مناسب به مردم و رسانهها ارایه ندادهاند. آیا مشخص است که این افراد برای حل مشکل تورم چه راهبرد مشخصی دارند؟ برای تقویت پایه پولی چه میخواهند کنند؟ بیکاری فعلی را چطور میخواهند حل کنند؟ کسری بودجه را با استفاده از چه مکانیسمی میخواهند جبران کنند؟ نظرشان درباره انحصار در اقتصاد چیست؟ درباره ارتباط با جهان پیرامونی چطور فکر میکنند؟ و پرسشهای دیگری از این دست که نهتنها باید پاسخ داده شود بلکه باید ضمانت اجرایی محکمی برای تحقق آنها اخذ شود تا بعد از انتخابات مانند تجربیات گذشته اینگونه نشود که فرد منتخب راه خود را برود و مردم در دریای مشکلات تنها به حال خود رها شوند. مگر از این تجربهها قبلا نداشتهایم. در زمان ریاستجمهوری یک فردی ما بیش از 700میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم، ولی در حوزه مسائل زیربنایی و مولد هیچ سرمایهگذاری صورت نگرفته است. خبرگان جامعه، احزاب، رسانهها و عموم مردم باید از کسانی که قصد نامزدی در انتخابات را دارند؛ مطالبه کنند، بپرسند، ثبت کنند که برنامههای اقتصادی و معیشتیشان چیست؟ مگر قرار نبود کشور در فضای باثباتی حرکت کند، دلار 3هزار تومانی تبدیل شده به دلار 28هزار تومانی؛ شما فکر میکنید با این شرایط مردم حس و حالی برای شرکت در انتخابات خواهند داشت. امروز فاصله زیادی میان دهکهای پایینی و بالایی به وجود آمده و بخش قابل توجهی از طبقه متوسط به دهکهای پایینی نزول کردهاند. در این شرایط مردم در اخبار میخوانند که بیش از 5هزار نفر از اقوام و نزدیکان مسوولان کشور در خارج هستند و صدها میلیون دلار از داراییهای کشور بر باد رفته است. با این توضیحات معتقدم که نظام مطالبهگری عمومی در جامعه باید تقویت شود تا افراد و جریانات نه بر اساس فضاسازیها و وعدههای بیپایه و اساس بلکه از طریق دستاوردها و برنامههایشان انتخاب شوند. برنامههایی که قبلا میبایست ضمانتهای اجرایی آنها از طریق نهادهای مدنی و احزاب تایید شده باشد. ضمن اینکه در تمام طول دوران مسوولیت باید نسبت عملکرد فرد مسوول با وعدهها و برنامههایش سنجیده شود تا در صورت انحراف از برنامهها و اهداف به سرعت به افکار عمومی اطلاعرسانی شود.