تبعات محدودیت بازار سرمایه
مهدی محمودرباطی
بازار سرمایه بعد از ثبت یک رشد قابل توجه تا اواسط مردادماه امسال، اکنون بهطور طبیعی شاهد روندی اصلاحی در هفتههای اخیر بوده به نحوی که شاخص کل این بازار که نوزدهم مردادماه امسال توانسته بود رکورد 2 میلیون و 100 هزار واحدی را از خود به جا بگذارد حالا چند هفتهای است که با افت 28 درصدی بین یک میلیون و 500 هزار تا یک میلیون و 600 هزار واحد در نوسان است. با افت شاخص در طی هفتههای اخیر شاهد آن بودیم که مسوولان و مدیران اظهارنظرها، تصمیمات و محدودیتهای متعددی را به منظور جلوگیری از روند اصلاحی بازار اتخاد کردند. این نکته حائز اهمیت است که در بورس ایران که جنبه دولتی و حاکمیتی آن بالاست، اخذ تصمیمات حمایتی ناگزیر است اما مشکل وقتی به وجود میآید که تصمیمات درست در زمان مناسب خود گرفته نشود و جای خود را به اقدامات نه چندان موثر بدهد؛ نمونه این اقدامات اعلام ممنوعیت انجام معاملات الگوریتمی و همچنین ممنوعیت نوسانگیری روزانه در طی روزهای گذشته بوده است که نه تنها سودی به نفع بازار ندارد بلکه میتواند در ادامه منجر به افزایش رکود فعلی هم شود. هدف مسوولان از اعلام ممنوعیت انجام معاملات الگوریتمی، جلوگیری از تاثیرات منفی آنها در نوسانات بازار سرمایه است درحالیکه بررسیها نشان میدهد برخلاف بازارهای بزرگ جهانی که معمولا انگشت اتهام در ریزشهای شدید به سمت این الگوریتمها نشانه میرود، در بورس ایران چنین اتفاقی رخ نمیدهد و نقش الگوریتمها در معاملات روزانه آن چندان قابل توجه نیست. حتی در بازارهای جهانی هم تاثیر الگوریتمها در ریزش شاخص کل به ندرت اتفاق میافتد و پیوسته نیست. در مورد ممنوعیت نوسانگیری روزانه هم مسوولان اعلام کردهاند که با این اقدام، قصد تقویت سرمایهگذاری واقعی را دارند اما ایجاد این محدودیت باعث شده نوسان گیران دیگر علاقهای به حضور در بازار سرمایه نداشته باشند. افت جدی معاملات بورس در هفته نخست مهرماه این موضوع را ثابت میکند. نوسان گیرها و سفته بازها به نوعی کاتالیزور نقدشوندگی به حساب میآیند و خروج شان از بازار سرمایه و حضورشان در سایر بازارهای موازی میتواند منجر به تلاطم بیشتر در این بازارها شود. برای برون رفت از این شرایط باید چند نکته مورد توجه قرار گیرد؛ نخست اینکه باید توجه داشت تصمیمات محدودکننده بازار و دستکاریهای مداوم در آن نه تنها هیچ کمکی به بهبود شرایط نمیکند بلکه منجر به بیثباتی بازار هم میشود و به هیچ عنوان به نفع بازار نیست. نکته دوم هم اینکه باید تصمیمات درست را در زمان رونق بازار به اجرا درآورد تا وقتی بازار وارد فاز اصلاح شد، بتوان آن را کنترل کرد.
اقدامات مهمی مانند برداشتن دامنه نوسان، تقویت صندوق تثبیت بازار، تسریع در اعطای مجوز به شرکتهای مدیریت سرمایه مثل صندوقها و سبدگردانها، توسعه فرهنگ سرمایهگذاری، مشروط شدن به داشتن تجربه و دانش کافی برای دریافت کد معاملاتی آنلاین و ... از مواردی است که باید در شرایط رونق بازار به اجرا گذاشته شود. بازار سرمایه این روزها بیش از هر زمان دیگری نیازمند بهبود زیرساختهاست و این مهم جز با اتخاذ تصمیمات درست و به موقع حاصل نمیشود. به عبارت دیگر، محدود کردن بیشتر بازار نه تنها کمکی به تثبیت بازار نمیکند بلکه منجر به طولانیتر شدن رکود فعلی شده و بیاعتمادی را به وجود میآورد.