مداخله موثر و دوسویه دولت در بازار ارز
احمد حاتمی یزد
به تازگی سخنگوی دولت با بیان اینکه دولت دوازدهم در بازار ارز مداخله نداشته است، بیان کرده در دولت قبل ۲۰۰ میلیارد دلار پول در اختیار داشتند که مداخله و قیمت ارز را کنترل کنند ولی ما در هفت سال دولت یازدهم و دوازدهم کلا ۳۵ میلیارد دلار پول داشتیم که بتوانیم بازار را کنترل کنیم که این هم در این دو ساله حتی مداخله منفی داشتیم یعنی اصلا نه تنها مداخله صورت نگرفته، بلکه جمعآوری هم صورت گرفته است. اما منظور سخنگوی دولت از عدم مداخله در بازار ارز چیست؟ چرا که بسیاری از سیاستهای ارزی سرانجام با تایید همین نهاد ابلاغ و اجرایی میشود. مداخله دولتها در بازار ارز همواره یکی از چالشهای مهم اقتصادی بوده که نگاهها را به سوی بانک مرکزی کشانده است. در یک معنا، مداخله در بازار ارز و خرید و فروش از سوی سیاستگذار ابزاری در راستای سیاست ارزی است که هر کشوری به تناسب موقعیت خود نیاز دارد از آن بهره ببرد و این روزها، بانک مرکزی در شرایطی که کشور همهجانبه تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار دارد، رسالت خود را برای مدیریت بازار ارز انجام میدهد. میزان مداخله دولت و بانک مرکزی در بازار ارز در شرایط مختلف متفاوت است، مساله اصلی تحریمها است که باید با تعامل سازنده برای حل آنها تلاش کرد. البته فارغ از اینکه مداخله در بازار ارز خوب باشد یا بد؛ باید دید سیاست دولت در این شرایط به کدام سو میرود. رییس بانک مرکزی هفته گذشته وضعیت اقتصاد را «در اوج فشار حداکثری» خوانده و گفته «بعد از دو سال مقاومت بانک مرکزی در خط مقدم جنگ اقتصادی و در مقابل شدیدترین و بیسابقهترین تحریمهای پولی و بانکی» قرار گرفته است، سخنانی که نشان میدهد «علیرغم محدودیت دسترسی به درآمدهای ارزی کشور، بانک مرکزی با تمرکز بر تامین کالاهای اساسی، دارو و مواد اولیه مورد نیاز واحدهای تولیدی، نیازهای اساسی و ضروری کشور را با تمام سختیها به خوبی و کفایت تامین کرده» تا به گفته عبدالناصر همتی، «اجازه ندهد واضعان تحریم به هدف اصلی خودشان در دو سال گذشته، که همانا فروپاشی اقتصاد کشور بود، برسند.» با این وجود اگر شرایط حاضر بازار به دقت تحلیل نشود، ابزار مداخله تنها به محلی برای نحیف شدن ذخایر ارزی بانک مرکزی تبدیل میشود. مدیرعامل اسبق بانک صادرات ایران در گفتوگو با ایبِنا درباره اینکه مداخله دولتها در نرخ بازار ارز خوب است یا نه؟ میگوید: این امر نسبی است و مداخله دولتها در نرخ ارز، در یک شرایط خاصی خوب است؛ هرچند محدودیتهایی باید برای آن قائل شد.
البته مداخله یکطرفه در بازار ارز اثر گذار نیست و نباید مداخله یکطرفه باشد. یعنی همیشه بانک مرکزی ارز را به بازار تزریق کند برای اینکه قیمت را پایین نگه دارد. چرا که این کار بسیار پُرهزینه است و تعادل بازار را برهم میزند و نرخ ارز را هم سرکوب میکند.
بانک مرکزی باید در یک شرایط کوتاهی و با تمهیدات خاص ارز عرضه کند و پیشبینیهای لازم را داشته باشد، بنابراین در عرض یک سال، نباید مقدار ارزی که از دست بانک مرکزی بیرون برود آنقدر باشد که کشور از عهده آن برنیاید و همین رسالت بانک مرکزی را سختتر میکند.
حالا سوال اینجاست که در شرایطی که فروش نفت کاهش چشمگیری داشته و تحریمها تشدید شدهاند، فرض مداخله دولت در بازار ارز چقدر تاثیرگذار خواهد بود؟ مداخله دوسویه که با فروش و خرید متوالی ارز توسط نهادهای رسمی همراه است برای آنکه در یک کانال محدودی (۵+- درصد) نرخ ارز را نگه دارند امری است که اغلب انجام میشود، اما این کلیت قضیه است و در شرایط فعلی کار بانک مرکزی برای تاثیرگذاری در بازار ارز بسیار دشوار است.
دلیلش این است که اولاً منابع ارزی بانک مرکزی بسیار محدود است و نمیتواند عرضه زیادی داشته باشد و عطش خریداران را پاسخ دهد. دوم آنکه محدودیتهایی که به خاطر تحریم امریکا در سراسر دنیا روی نقل و انتقال وجوه ایران اعمال میشود، مانع از آن است که ثباتی در بازار ایجاد شود.
آمار سخنگوی دولت درباره میزان ارزی که دولت یازدهم و دوازدهم در اختیار داشته است، نشان میدهد که مداخله باید زمانی صورت بگیرد که بتوانند بازار را کنترل کنند و نه آنکه سرکوب کنند. ۲۰۰ میلیارد دلار مداخله دولتهای قبل (نهم و دهم) هیچ توجیهی ندارد. هرچند این رقم در دولت فعلی تنها ۳۵ میلیارد دلار است و کاهش چشمگیری یافته است، اما مداخله باید برای مدت کوتاه و با بررسیهای علمی و آماری و کارشناسی باشد. بهطور مثال، اگر مداخله ما فقط بالا رفتن نرخ ارز را عقب میاندازد (شبیه آنچه در دولتهای قبل اتفاق افتاد)، سیاست غلطی است کما اینکه هزینه دلاری بیشتری را به کشور تحمیل میکند. پس باید به نحوی در عرضه و تقاضا مداخله کرد که با کمترین هزینه به ثبات ارز کمک کند.
این نکته که افزایش فروش نفت، نرخ ارز را متعادل خواهد کرد، نظریه درستی است چرا که نرخ ارز تابع عرضه و تقاضاست و الان عرضه بسیار کم است، بنابراین اگر ما نفت بفروشیم و قیمت نفت بالاتر برود میتوانیم عرضه بیشتری داشته باشیم که البته نه برای مداخله در بازار؛ بلکه برای تامین کالاهای اساسی و نیازهای بازار؛ چرا که صنایع ما، کشاورزی، نیروگاهها و پالایشگاهها همه نیاز ارزی دارند و از اینرو، اقتصاد ما نمیتواند بدون تعامل با جهان اداره شود.
اما مساله مهمتر از مداخله در بازار ارز فارغ از این ارقام، رسالتهای دیگری است که برای دولت وجود دارد که مهمترین آن «ظرفیتسازی برای تعامل با کشورهای دیگر» است و فارغ از اینکه دولت در بازار ارز مداخله داشته باشد یا نه، در این مورد باید به صورت اساسی سراغ مساله تحریم برویم.
یا باید با کشورهایی ارتباط برقرار کنیم که تحریم را اجرا نمیکنند یا باید برای مذاکره با غرب تدابیر لازم را بیندیشیم. چرا که کشور را بدون درآمد ارزی به دشواری میتوان اداره شود؛ کاری که رسالت بانک مرکزی را در این شرایط دوچندان کرده است.