انتخاب با خود ماست

۱۳۹۹/۰۹/۱۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۳۸۷۸
انتخاب با خود ماست

پیمان مولوی

این روزها بعد از نشانه‌های مثبتی که در بورس کشور نمایان شده است، شاهد برخی ساده‌انگاری‌ها در خصوص بازار سرمایه کشور هستیم که می‌تواند در آینده تبعات مخربی را در فعالیت‌های اقتصادی ایجاد کند.

 برخی با ساده‌سازی معادله تلاش می‌کنند چشم‌انداز بورس را یکسره رشد ترسیم کنند و جماعت دیگری نیز در مسیر خلاف چشم‌اندازی تیره و تاریک را از این بازار ارایه می‌کنند. اما به اعتقاد من، چشم‌انداز مرتب با بورس کشور و سایر بازارها را در سه مقطع می‌توان بررسی کرد، نخستین برهه که کوتاه‌مدت 40روزه از زمان حاضر تا زمان استقرار باید و تیم اجرایی او در کاخ سفید است. یکی دیگر از بازه بهمن ماه 99 تا مردادماه 1400 که روندی 180 روزه را دربرمی‌گیرد و در نهایت روند بلندمدتی است که بر مناسبات ارتباطی ایران با جهان پیرامونی بعد از این دوران 

شکل می‌گیرد.

 در کوتاه‌مدت عوامل بنیادی اقتصاد ایران تغییری نخواهد کرد و فقط چشم‌اندازهای مثبت احتمالی است که ممکن است در برخی برهه‌ها بورس را در مسیر رشد شاخص و روز دیگر در مسیر معکوس قرار دهد. اما بعد از آمدن آقای بایدن و به دست گرفتن سکان هدایت کاخ سفید توسط تیم اجرایی او، دو مسیر مشخص وجود دارد. نخست اینکه آیا مذاکرات در همین دولت و با همین تیم و دوم احتمال احاله مذاکرات به آینده و بعد از دولت فعلی است. در صورت بروز هر کدام از این احتمالات دو وضعیت را می‌توان متصور شد. 

یک؛ وقتی که چشم‌انداز روشن شود و مذاکرات آغاز شود و پس از آن دلارهای بلوکه شده ایرانی آزاد شود و تحریم‌ها پایان بگیرند. این روند سوخت بورس کشور و اقتصاد را برای رشد و بهبود وضعیت تامین خواهد کرد و دوره‌ای از رونق و رشد اقتصادی را در فضای کلی اقتصادی ایجاد خواهد کرد.

 احتمال دوم که تعویق مذاکرات به آینده نامعلوم است، چشم‌اندازی از رشد تورم و تداوم مشکلات بنیادینی مثل رشد نقدینگی، توسعه پایه پولی و... را در فضای کلی اقتصاد و کسب و کار ایجاد خواهد کرد. در این حالت هرچند یک سری از صنایع بورسی هم ممکن است رشد کنند اما شاکله کلی بازار در پوسته‌ای از احتیاط قرار خواهند گرفت. اما با عبور از 2مسیر احتمالی چشم‌انداز بلندمدت اقتصاد ایران واجد ویژگی‌های دیگری است که به سادگی نمی‌توان ابعاد و زوایای گوناگون ان را تحلیل کرد. بازار سرمایه ایران بسیار متنوع است، جنس شرکت‌های آن هم مشخص است. مثلا در پتروشیمی، مواد معدنی، فولاد، خودرو و...شرکت‌هایی وجود دارند که احتمال رشد بلندمدت آنها دور از واقعیت نیست. یک عده از این شرکت‌ها بر اساس دلارهای دریافتی رشد می‌کنند، برخی دیگر به دلیل انحصاری که در بازارها از برخوردارند که باعث رشد مستمر آنها خواهد شد.

 برخی به خاطر تورم موجود در جامعه ممکن است حیات خود را تداوم بخشند و گروه دیگری ممکن است با استفاده از سایر المان‌ها مسیر رشد را دنبال ‌کنند. بنابراین ساده‌سازی بازار سرمایه و شاخص‌های اقتصادی کمکی چندانی به تصویرسازی از واقعیت‌ها نخواهد کرد. بازار سرمایه ایران بازاری متنوع با ذینفعان گوناگون است. هر کدام از ذینفعان بر اساس راهبرد مشخصی که تدارک دیده‌اند تلاش می‌کنند ارزش افزوده بیشتری را کسب کنند. اما به‌طور کلی معتقدم که سرنوشت بازارها در کشورمان به‌طور تنگاتنگی به دو مقطع ابتدایی که با آن اشاره کردم 

مرتبط هستند.

 در وهله نخست نوع تصمیم‌سازی‌هایی که نظام سیاسی تا مقطعه حضور بایدن در کاخ سفید تدارک می‌بیند و مساله بعدی روندی است که بعد از حضور بایدن و تیم اجرایی‌اش در نظر گرفته می‌شود. بنابراین نظام تصمیم‌سازی‌های کشور با درک درست شرایط باید تلاش کنند تا به گونه‌ای عمل کند که کمترین چالش و تنش در بازارهای کشور به وجود‌ آید.

 نکته‌ای که در خصوص شاخص بازار سرمایه می‌توان به قطع گفت آن است که طی 40 روز اینده بازار سرمایه همچنان فراز و نشیب و نوسانات را تجربه خواهد کرد ت زمانی که پاسخی شفاف و مستند برای ابهامات بنیادین کشور تدارک دیده شود. اینکه آیا راهبرد تنش زدایی از سوی تصمیم‌سازان کلان کشور در نظر گرفته می‌شود یا اینکه برنامه‌های مبتنی بر تنش‌زایی و اصطکاک در پیش گرفته می‌شود، متغیرهایی است که در پیش گرفتن هر کدام از آنها سرنوشت متفاوتی را برای اقتصاد ایران و بازارهای کشور از جمله بورس به وجود می‌آورد.

اما نکته کلیدی آن است که نتیجه این هماوردی به تصمیماتی که در این بازه زمانی حساس اخذ می‌شوند

 بستگی دارد. 

تصمیماتی که مشخص می‌کند سرنوشت بازارهای اقتصادی در کشور به سمت تعالی و رشد خواهد بود یا در مسیر رکود، تورم و کاهش ارزش پول ملی.انتخاب با خود ماست.