سرنوشت تکراری بودجه از هدایت تا نوبخت
پیمان مولوی
از ارایه نافرجام اولین بودجه ایران به مجلس در سال ۱۲۸۵ تا به موعد رسمی ارایه بودجه 1400کل کشور یعنی از دوران صنیعالدوله هدایت تا زمانه محمدباقر نوبخت، بیش از ۱۱۴ سال میگذرد، اما متاسفانه چنانچه به ساختار بودجه بنگریم همان سند حسابداریست که سالها پیش هم به همین شکل و شمایل روی میداده است و روح اصلی آنکه ایجاد یک نظم فراگیر بر اقتصاد ایران بوده نادیده نگاشته شده است. این فرایند بیتوجهی یا عدم تمکین نسبت به بودجه پس از رشدهای بالای اقتصادی و داشتن یک برنامه منسجم اقتصادی در دهه ۴۰ شمسی با افزایش قیمت نفت از دهه پنجاه در اقتصاد ایران روی داده است. بعد از انقلاب نیز در برهههایی شاهد نظم بخشیده شدن بودهایم که بیشترین دوران رشد اقتصادی ایران در سالهای بعد از انقلاب در نتیجه این انتظام و تمکین در خصوص بودجه و واقعیات اقتصادی ثبت شده است.با این مقدمات باید پرسید، در شرایط فعلی، مشکل بودجه ۱۴۰۰ چیست؟ بهطور اختصار این موارد را میتوان بر این اساس دستهبندی کرد. اول؛ مهمترین مشکل بودجه در این سالها و البته سال ۱۴۰۰، عدم توازن درآمدها و هزینههای دولت و به عبارت دیگر عدم تمکین دولتها به بهرهورتر کردن سیستم و تطابق درآمد و هزینه است و این خود را در بروز و ظهور کسری بودجههای بالا نشان میدهد. دوم؛ یک بودجه عملیاتی باید سنجههایی برای تاثیرش بر شاخصهای اقتصاد کلان ارایه کند و این وجه تمایز بین یک بودجه مبتنی بر حسابداری با رویکرد مالی مدرن است. سوم؛ در این بودجه هیچ جا اشارهای به تاثیر نحوه تامین درآمدها بر پایه پولی کشور نشده است و سنجه قابل بررسی وجود ندارد، بهتر بود از این پس تاثیر هر کدام از روشهای تامین درآمد بر روی پایه پولی روشن و شفاف ذکر شود با ارایه یک جدول تاثیر. چهارم؛ در بودجه ۱۴۰۰ همانند بودجههای دهههای قبل صحبتی از تاثیر این بودجه بر نقدینگی نشده است، با یک حساب کتاب متواضعانه در مردادماه ۱۴۰۰، نقدینگی با خوشبینانهترین حالت به ۳۱۰۰ هزار میلیارد تومان خواهد رسید و این در صورت عدم وجود رشد اقتصادی ایران را برای چهارمین سال متوالی به سمت تورم بالا حرکت میدهد. پنجم؛ در بودجه ۱۴۰۰ هیچ اشارهای به رشد اقتصادی و سناریوهای خوشبینانه و بدبینانه نشده است، دقت داشته باشیم اقتصاد ایران برای رسیدن به سطح درآمد سرانه سال ۱۳۹۱ نیازمند رشد 8 درصد در ۶سال متداوم است و این بدون نظم و برنامه مشخص امکان ناپذیر است (بیشترین رشد اقتصادی متوسط ایران در دهه ۴۰ با متوسط 11 درصد و در سالهای ۱۳۷۵ الی ۱۳۸۶ با متوسط 5 درصد بوده است) ششم؛ در بودجه ۱۴۰۰ اشارهای به تاثیر هر کدام از بندهای بودجه بر تورم نگردیده است. هفتم؛ چه خوب است در بودجه سالانه نظر بانک مرکزی را در خصوص تاثیر بودجه بر متغیرهای اقتصادی داشته باشیم، البته نظری مستقل و بهدور از رویکردهای سیاسی. هشتم؛ بودجه ۱۴۰۰ با رویکرد خوشبینانه و البته با درآمدهای سیال نگاشته شده است که تحقق برخی در آمدها به منزله فشار بر روی سایر درآمدها خواهد بود. نهم؛ بودجه ۱۴۰۰ را میشود و میشد مبتنی بر DLT* طراحی و نگاشت و تبدیل به یک بستر مدرن مالی کرد. دهم؛ بودجهها در ایران همانند بودجه ۱۴۰۰ هیچگونه KPI شخصی برای موفقیت یا ناموفق بودن خود ندارند و این بهرهوری را بسیار نازل میکند. امیدوارم بعد از گذشت ۱۱۴ سال از ورود بودجهنویسی به ایران از زمان صنیعالدوله هدایت بتوانیم بودجه کشور را نه بر اساس رویکرد حسابداری که بر اساس علم نوین اقتصاد تدوین کنیم.