حمله مازوت به ریه شهروندان
حسن اصیلیان
درخصوص بحث آلــودگـی هـوا، کارشناسان هر سال این نکته را متذکر میشوند که کشور از هیچ برنامه جامع و منسجمی برای مقابله با آلودگی هوا برخوردار نیست. در شرایطی که هر سال بر تعداد خودروها، منابع آلاینده نیروگاهها، موتورسیکلتها، واحدهای تولیدی و... افزوده میشود، اما برنامهریزیهای مقابلهای با این شرایط آلاینده به درستی انجام نمیشود. هر سال با آغاز فصل زمستان، زمانی که موعد آغاز آلودگیهای هوا از راه میرسد و نفسهای مردم به شماره میافتد، برای مدتی رسانهها، مدیران و... به فکر راهکارهای مقابلهای میافتند و سراغ کارشناسان میروند. پس از آن با رسیدن اسفندماه و آغاز بادهای بهاری و پراکندگی نسبی آلودگیها، پرونده بسته میشود تا سال آینده که دوباره روز از نو و روزی از نو.
متاسفانه این چرخه معیوب در هر دوره ادامه دارد و سال به سال شرایط را بحرانیتر میکند. باید بدانیم که بحث آلودگی بسیار جدی است و مربوط به سلامتی و حیات شهروندان است. همانطور که بیماری کووید19، قربانی میگیرد، آلودگی هوا نیز آسیبهای جدی به سلامت شهروندان وارد میسازد، ولی چون روند مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا تدریجی است، مردم و مسوولان کمتر به آن توجه میکنند. براساس آمارهای who افراد زیادی بر اثر آلودگی هوا هر سال از دنیا میروند و این روند در کشورهای در حال توسعه بحرانیتر است چون این کشورها برنامههای مقابلهای منسجمی ندارند. سال گذشته کتابی را با عنوان «آلودگی کلانشهرها» منتشر کردم تا مسوولان و مدیران کشور به ابعاد مختلف موضوعات مقابلهای پی ببرند. در فصلی از این کتاب بررسی جامعی درخصوص کشورهایی که در گذشته مشکلات دامنهداری درخصوص آلودگی هوا داشتهاند و با برنامهریزی توانستهاند از این بحران عبور کنند، انجام شده تا تصویری از المانهای مقابلهای در ذهن تصمیمسازان و مدیران کشور شکل بگیرد. به عنوان مثال شهر مکزیکوسیتی که زمانی جزو آلودهترین کلانشهرهای جهان بود، بعد از اجرای این برنامهها تبدیل به یکی از پاکترین شهرهای جهان شده است. این روند درخصوص توکیو و پکن هم به همین صورت پیگیری شده است. برنامههایی که نه به صورت مقطعی، بلکه به صورت مستمر و مداوم دنبال میشود. در آلمان بحثی وجود دارد به نام ریه پاک شهرها، این راهبرد هر سال وسعت بیشتری پیدا میکند تا درنهایت کل قلمروی سرزمینی این کشور از آلودگیهای محیطی پاک شود. در کشور ما نه تنها این برنامهریزیهای مقابلهای صورت نمیگیرد، بلکه هر سال اقلام تازهای از جمله مازوت به این آلودگیها افزوده میشود. بحث مازوت چند سال قبل ابتدا در کمیسیون زیربنایی سازمان محیطزیست مطرح شد. در آن زمان عنوان شد که با توجه به افزایش مصرف گاز شهری در فصل زمستان قرار است از مازوت استفاده شود. در آن زمان کمیسیون زیربنایی با این مساله مخالفت کرد، چراکه معتقد بود مازوت بسیار مخرب و آلاینده است.
پیشنهادی که در آن زمان مطرح شد، ایجاد ساختارهای کنترلی در کارخانجات کشور بود که بتواند جوابگوی آلودگیهای برآمده از مازوت باشد. این پیشنهاد باتوجه به اینکه ایجاد این ساختارها باید از ابتدا در کارخانجات تعبیه شود، تقریبا امکانناپذیر است. فرض کنید نیروگاه شازند اراک، قزوین، کرج، اصفهان و... که نزدیک شهرها نیز هستند در طول هر شبانهروز میلیونها تن so2 را به ریه شهروندان منتقل کرده و آسیبهای فراوانی را برای سلامتی آنان ایجاد میکنند. راهکار کوتاهمدت برای مقابله با این شرایط استفاده از گاز شهری یا تدارک دیدن پیوستهای اجرایی است که از ابتدای ساخت نیروگاهها این ضرورتهای مقابلهای را پیشبینی کنند. پرسشی که ممکن است در این میان طرح شود آن است که مردم چگونه میتوانند با استفاده از راهکارهای مقابلهای زمینه افزایش آلودگیهای محیطی خود را کنترل کنند. 2 گزاره در این میان باید مورد توجه قرار بگیرد؛ نخست منابع متحرک تولید آلودگی مثل خودروست که باید در بازه زمانی استاندارد تعویض و از رده خارج شوند که این روند در کشورمان صورت نمیگیرد. شما همین امروز در شهرها و کلانشهرها کامیونتها، مینیبوسها و اتوبوسهایی را مشاهده میکنید که ممکن است بیش از نیم قرن یا بیشتر عمر داشته باشند. طبیعتا نظامهای سیاسی در این وضعیت تلاش میکنند از طریق بهروزآوری و نوسازی ناوگان حمل و نقل این فرآیند را کنترل کنند که این روند هم در کشور به درستی صورت نگرفته است. سواریهای کشور معمولا از «کاتالیز کانورتور» استفاده میکنند که کمی از حجم آلودگیها را کاهش میدهد. مساله این است که این اقلام باید در نهایت استاندارد ارایه شود و از سوی دیگر این فرآیند بعد از 80 هزار کیلومتر باید تعویض شود. مساله بعدی که عموم مردم باید به آن توجه کنند، ضرورت استفاده از حمل و نقل عمومی است. البته این مساله هم مشکلات خاص خود را دارد. هم ظرفیتهای حمل و نقل عمومی و سرویسدهی آنها مناسب نیست و هم اینکه پاندومی کرونا باعث شده تا مردم کمتر از ناوگان حمل و نقل عمومی استفاده کنند. درخصوص صنایع آلاینده هم باید با استفاده از روشهای تناوبی به گونهای برنامهریزی شود که نهادهای نظارتی مثل محیطزیست و استاندارد، بالاترین میزان نظارت را در این اتمسفر شکل دهند. این روند نظارتی بهخصوص در مورد نیروگاههایی که نزدیک شهرها و کلانشهرها قرار دارند بسیار حیاتی است. اما مهمترین مساله تداوم رویکردهای نظارتی است. اگر مشکلات آلودگی برآمده از مازوت تداوم داشته باشد، مشکلات حادی ممکن است بر وز کند. در یک نمونه مشابه در لندن، زمانی که آلودگیها بهطور مستمر ادامه پیدا کرد، تنها در یک روز هزاران شهروند جان خود را از دست دادند. برای بروز از این وضعیت باید نهایت نظارتها را به کار گرفت. مصرف اقلامی مثل شیر هم میتواند برای عبور از این چالش مفید باشد که متاسفانه دامنه گرانیهای اخیر به شیر و اقلام لبنی هم رسیده و باعث شده تا برخی اقشار و طبقات توانایی مصرف روزانه شیر را نداشته باشند. در کل معتقدم که هرچه سریعتر باید مساله آلودگیها به عنوان یک اولویت جدی در دستور کار مسوولان ارشد کشور قرار بگیرد تا قبل از بروز مشکلات حاد از آن جلوگیری شود.