چالشهای مهاجرت از واتساپ برای کاربران ایرانی
رضا الفتنسب
موضوعات مربوطبه حریم خصوصی در دنیا مهم است و خیلی راحت هم به آن میپردازند، زیرا حریم خصوصی بهشدت در جوامع مختلف مورد احترام است. البته اینکه کسبوکارها و حاکمیتها و دولتها چقدر به آن عمل میکنند موضوع دیگری است و نمیتوان گفت که کسبوکارها در عمل چه اندازه در این زمینه موفق بودند. کما اینکه در سالهای گذشته در انتخاب ترامپ و موارد دیگر، از این دیتاها سوءاستفاده شده و نشت پیدا کرده است. ما در روزهای گذشته دیدیم که یک پلتفرم چطور میتواند اکانت یک رییسجمهور را ببندد و این موضوع از حکمرانی پلتفرمها حکایت دارد. جا دارد قبل از اینکه ما هم به این مساله دچار شویم، یا حتی اگر دچارش شدیم، نه صرفا با کار سلبی کردن، موارد را مطابق با آنچه در دنیا هست، بررسی کنیم و به نتایجی برسیم که هم حریم خصوصی حفظ شود و هم انحصار پلتفرمها شکسته شود.
باید مرجعی باشد که برای این موضوعات تصمیمگیری کند، برای اینکه حریم خصوصی مردم دچار خدشه نشود و درمقابل پلتفرم هم بتواند کارش را در یک چارچوب قانونی و نه خارج از آن چارچوب انجام دهد. در کشور ما هم باید بیشتر به حریم خصوصی توجه شود، اگرچه در این زمینه قوانینی وجود دارد، اما کفایت نمیکند، خصوصا در زمینه جرمشناسی. مجلس و شورای عالی فضای مجازی باید بیشتر به این موارد ورود کرده و قوانین لازم را تبیین کنند. مردم هم باید نسبت به این موضوع آگاهی مناسب را پیدا کنند. بعد از فیلتر شدن تلگرام، واتساپ تبدیل به پیامرسان پایه برای مردم ما در ایران شده است. در دنیا شاید تغییر دادن پیامرسان کار سختی نباشد و کاربران به هر پیامرسانی که بخواهند مهاجرت کنند، اما این کار با توجه به فیلترینگ تلگرام و حتی با وجود پیامرسانهای ایرانی، برای ما هنوز مقداری سخت است. بنابراین احتمالا واکنشها به مساله واتساپ در کشور ما مقداری کمرنگتر باشد، با این دید که اگر بخواهند واتساپ را حذف کنند، باید سراغ کدام پیامرسان ایرانی بروند که همهگیری داشته باشد؟ این مشکل وجود دارد که اگر کاربری بخواهد سراغ یک پلتفرم ایرانی برود، آن پیامرسان چقدر در میان مردم نصب شده است؟ پلتفرمها باید یکسری زیرساخت داشته باشند که این زیرساختها توسط حاکمیتها تامین میشود. این زیرساختها مانند اتوبان است، زمانی که میخواهید مسیری را طی کنید، دولت باید ریل و آسفالت را ایجاد کند و آنگاه برای سفرها عوارض بگیرد. بنابراین زیرساخت باید توسط دولتها و حاکمیتها پایهگذاری شود. فراهم کردن زیرساخت یعنی اینکه بتوان یک پیامرسان راهاندازی کرد، اینکه اینترنت قطعی نداشته باشد و امنیت کامل داشته باشد. در حالی که در حال حاضر، به نظر میرسد این زیرساختها آماده نشده و یا کامل نیست. خود پلتفرم هم باید جذابیتهای لازم را داشته باشد، نکته مهمتر اینکه مردم بتوانند با خیال راحت از این سرویس استفاده کنند. تصور مردم ما این است که هر سازمان و نهاد نظارتی میتواند به پلتفرمهای داخلی ورود کند و اطلاعات آنها را بگیرد، اما مردم باید اعتماد داشته باشند که شبکه اجتماعی مانند خیابانی است که اگر حرفی در آن ردوبدل شد، قرار نیست مورد رصد قرار گیرد. البته کسانی که دوست ندارند پلتفرمهای ایرانی رشد کنند، به این شایعات دامن میزنند. در حالی که اگر بخش خصوصی واقعی پلتفرم پیامرسان را ارایه کند، مردم به آن اطمینان میکنند. دلیل اعتماد مردم به واتساپ این است که از مبدا تا مقصد رمزنگاری شده و هک کردن پیامهایی که رد و بدل میشود، بهشدت دشوار است. درصورتی که شاید همین واتساپ هم درصورت مواجهه با مسائل امنیتی بتواند مورد رصد قرار گیرد. در کشور ما یک قشر خاکستری وجود دارد که خیلی با پیامرسانهای دیگر ارتباطی ندارند و از همین ابزارهای بومی استفاده میکنند، اما عموم جامعه امروز که از واتساپ و اینستاگرام استفاده میکنند، نمیتوانند کاملا سراغ پیامرسان داخلی بروند، به دلیل مقایسه با پیامرسانهای دیگر که امکانات بیشتری دارند و دیگر اینکه میگویند اعتمادی ندارند. البته شاید اشتباه استراتژیک هم میکنند، اینکه تصور میکنند اگر پیامهایشان توسط طرف خارجی رصد شود اشکالی ندارد، اما طرف ایرانی نباید این پیامها را ببیند که برای آنها مشکل ایجاد کند. اعتماد یک روزه ایجاد نمیشود. این اعتماد را براید به مرور برای مردم ایجاد کرد. البته نباید این طور باشد که در این پلتفرم، هرکس هرچه میخواهد قرار دهد و قانونی نداشته باشد و کسی هم نتواند از حقوقش دفاع کند، بلکه حریم خصوصی باید در پیامرسان داخلی حفظ شود، چه بسا خیلی از پیامرسانهای داخلی هم این کار را میکنند و فقط با دستور قضایی اطلاعات را میدهند. اما باید کمی این مساله را تسهیل کنیم و حتی حکم قضایی هم به راحتی داده نشود که به اکانت افراد در پیامرسان داخلی بهراحتی دسترسی پیدا شود، برای اینکه چارچوبها را به سمت چارچوبها در دنیا نزدیک کنیم.