بازنشستگان را دریابید

۱۳۹۹/۱۱/۲۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۵۹۶۱
بازنشستگان را  دریابید

مریم شاهسمندی

سال‌های زیادی را کار کردند و زحمت کشیدند با این رویا که بالاخره روزی می‌توانند در سایه امن و آرام دوران بازنشستگی استراحت کنند و نفسی به راحتی بکشند، اما این رویا هیچ‌وقت برای بازنشستگان عملی نشده است. از زمانی که فاصله بین حقوق‌های آنها و تورم هر روز بیشتر می‌شود، آنها پریشان حال‌تر می‌شوند و دیگر زمانی برای استراحت و لذت بردن از روزهای میانسالی و سالخوردگی خود ندارد. آنها حتی بعد از 30 سال کار کردن هم مجبورند برای اینکه بتوانند دخل و خرجشان را به هم برسانند، کار کنند. رویای آنها به تاراج رفته و هیچ کس هم نمی‌خواهد پاسخگوی رنجی باشد که بر آنها تحمیل شده است. هر روز عده‌ای از آنها با قامتی خمیده و صدایی گرفته مقابل سازمان بیمه و مجلس و هر جایی که فکر کنند شاید کسی به دادشان برسد، جمع می‌شوند، حق خواهی می‌کنند و در نهایت با درهای بسته مواجه می‌شوند و به خانه بر می‌گردند. اما مشکلاتشان دست از سر آنها بر نمی‌دارند، حقوقی که قرار بود زمینه ساز آرامش و  آسایش آنها در دوران سالخوردگی باشد، حتی کفاف خرج ده روزشان را هم نمی‌دهد، این تازه در مورد کسانی است که صاحب خانه‌اند و نمی‌خواهند اجاره‌بها پرداخت کنند، آنها که هنوز مستاجرند که دیگر اوضاعشان خیلی بدتر است. خیلی از آنها همان روز اول دریافت حقوق درصد قابل توجهی از آن را به صاحبخانه می‌دهند و برای امرار معاش مجبورند دوباره سر کار بروند. مساله دیگر تفاوت‌هایی است که بازنشستگان با یکدیگر دارند، اینکه سال‌هاست بحث همسان‌سازی حقوق مطرح شده و دست و پا شکسته هم به اجرا رسیده اما باعث نشده تا بازنشستگان تامین اجتماعی یا کشوری و لشکری تفاوت‌های فاحشی با یکدیگر نداشته باشند. بحث مستمری بگیران که دیگر خیلی دردناک‌تر است و وقتی تنها با دریافت حقوق‌های زیر یک میلیون تومان مجبورند چرخ زندگی شان را بچرخانند. بسیاری از بازنشستگان تامین اجتماعی خواستار این مساله هستند که حقوقشان با دیگر بازنشستگان به یک اندازه باشد، البته که حتی بازنشستگان لشکری و کشوری هم در بسیاری از مواقع دخلشان جوابگوی خرجشان نیست.

مساله اینجاست که ما در یک رقابت نابرابر همیشه در حال باختن هستیم، چون تا افزایش حقوق در جایی اتفاق می‌افتد، قیمت‌ها هم اوج می‌گیرند، تا بحث یکسان‌سازی حقوق بازنشستگان می‌شود، قیمت‌ها صعودی می‌شوند و گاهی وقت‌ها تاوان اتفاق‌های نیفتاده را هم باید پس بدهیم. بازنشستگان روزهای خوبشان را به فقر و نداری باخته‌اند. آنها نمی‌دانستند که قرار است بعد از سال‌ها خدمت باز هم هشت‌شان گرو نه‌شان باشد و از پس هزینه‌های زندگی بر نیایند. آنها نمی‌دانستند که قرار است در مقابل عروس و داماد و نوه‌هایشان سر افکنده شوند. آنها نمی‌دانستند که در دوران پیری تازه باید کفش آهنی به پا کنند و به دنبال گرفتن حق‌شان از این سازمان به آن سازمان بروند و فریاد بزنند. رویای بازنشستگی آنها این نبود، رویای سال‌های پیری شان زندگی شادتر و بهتر بود که همه ما چه جوان و چه پیر با توجه به شرایط کنونی از تجربه آن محروم مانده‌ایم. 

مشکلات اقتصادی هر روز بیش از روز گذشته بر گرده مردم فشار می‌آورد و دولتمردان سعی دارند با شور و شعار وعده روزهایی را بدهند که معلوم نیست کی قرار است از راه برسد. اما بازنشستگان زمان زیادی برای دیدن این روزها و این وعده‌ها ندارند. آنها را دریابید.