ایران و جهانی شدن اقتصاد
پرهام پوررمضان
جهانی شدن در جامعه امروزه بینالملل، از یک مفهوم تئوریک جنگ سردی به یک نماد قابل شهود در تمام نواحی مختلف جهان تبدیل شده است. همین اصل سبب شده است تا انسانها در قرن 21 دیگر نتوانند از مفاهیم مختلفی همچون مرز، اقتصاد بسته و بهطور کل مفاهیم دلالتکننده بر یک رویه یکجانبهگرایانه سخن به میان بیاورند.نمونههای اندک مستثنی در این زمینه همچون کرهشمالی از بحث این یادداشت به دور است.
در دوران جنگ سرد و وجود دو ابرقدرت آن زمان یعنی ایالات متحده و شوروی شاهد آغاز بحثهایی در باب جهانی شدن بودهایم اما کمکم با آغاز شدن فروپاشی رژیم شوروی و از بین رفتن آن و یکجانبهگرایی ایالات متحده و رشد ایدئولوژی سرمایهداری مباحث جهانی شدن به خصوص رویکرد اقتصادی آن از اهمیت فزایندهای برخوردار شد.در رابطه با جهانی شدن تعاریف زیاد و متنوعی وجود دارد اما یک اندیشمند غربی به نام رابرتسون معتقد است که جهانی شدن ناظر بر فشرده شدن جهان و تشدید آگاهی جهانی است و فرایندی است که وابستگی متقابل جهانی و آگاهی از جهان به عنوان یک کلیت یکپارچه در قرن بیستویکم را در پی داشته است و همچنین در نگاهی دیگر پراتون دیگر اندیشمند غربی معتقد است که جهانی شدن یک پدیده است و چند وجه گوناگون دارد که از آنها در ابعاد و رویکردهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، فناوری و محیط زیست میتوان یاد کرد . در باب جهانی شدن اقتصاد بیشتر از هرچیز دیگر شاهد این موضوع میباشیم که جنبه اقتصادی بر سایر جنبهها اعم از فرهنگ و سیاست غلبه پیدا کرده است و دلیل آن نیز بر دو اصل رشد بشر در بعد اقتصاد و همچنین افزایش و تکامل ایدئولوژی سرمایهداری است. جهانی شدن از بعد اقتصادی به تمام جهانیان این نوید را میدهد که جهان به یک جهان بدون مرز اقتصادی و سپس به یک ادغام نظامهای اقتصادی در یکدیگر تبدیل خواهد شد و همین امر سبب میشود که بنیانهای مشترک، شرکتهای ملی و فراملی ایجاد شوند که دولتها در اداره و رهبری آنها نمیتوانند دخالتی داشته باشند که یکی از مهمترین این نمادهای اقتصاد جهانی شده سازمان تجارت جهانی میباشد که باعث شده است مرز فقط یک مفهوم ژئوپلتیک انگاشته شود.
جهانی شدن در اقتصاد چه باورپذیر باشد یا نباشد احتیاج به یک مفهوم بازار آزاد دارد و اهداف گوناگونی از جمله گردش سرمایه به صورت آزاد و همچنین عدم نظارت دولتی را در پی دارد و میتوان امروزه به بیانی راسخ و محکم بیان کرد که این رویکرد بهطور فزایندهای از نظریه نظام جهانی پیروی کرده و خواهد کرد.تاکنون در این یادداشت به تبیین چیستی جهانی شدن و رویکرد اقتصادی آن پرداختهایم، در ادامه یادداشت به این موضوع خواهم پرداخت که جهانی شدن اقتصاد چه مزایایی خواهد داشت و همچنین چه جریاناتی با آن به ستیز خواهند پرداخت:
اولین نکتهای که در باب مزیت این رویکرد میتوان بیان کرد این است که توان رقابت را بهطور فزایندهای ارتقاء میدهد و این بدان معناست که وقتی مرزها برداشته میشود قدرت رقابتی نیز چند برابر خواهد شد و همچنین رقابت نیز بسیار سخت و فشرده میگردد و حتی این عنصر نامطلوب یعنی انحصار نیز حدف میگردد. در دومین مورد نیز میتوان گفت که تقسیم کار را در ابعاد گوناگون در جهان گسترش میدهد و همین امر سبب میشود در برهههایی از زمان که فیمابین دولتها چالشهای سیاسی رخ میدهد و بحث تحریم به میان میآید امکان این رخداد وجود نداشته باشد مثال ملموس این پدیده را میتوان در خودروسازیهای شرق آسیا مشاهده کرد. و در سومین مورد نیز میتوان گفت که جهانی شدن بهشدت مفاهیم متضررکنندهای همچون ریسک را کاهش خواهد داد و همین امر به مبادله بهتر کشورها منجر میشود اگر این گفتهها را به عنوان دیدگاه موافقین جهانی شدن لحاظ کنیم، در نقطه مقابل شاهد مخالفین این جریان نیز خواهیم بود که دلیل مخالفت آنها نیز در موارد زیر خلاصه میشود: نخستین مورد کسانی را شامل میشود که هنوز نسبت به مسائل جهان رویکرد امپریالیستی دارند و به این جمله معتقدند که قواعد جهانی شدن عادلانه نیست، و به ویژه به نفع کشورهای صنعتی پیشرفته تنظیم و طراحی شده است. دومین مخالفین این گروهها را باید در زمره معنویگراها یا سبزها طبقهبندی کرد، آنها پیرو این سخناند که جهانی شدن ارزشهای مادی را بر سایر ارزشها مثل نگرانی برای محیط زیست یا برای زندگی به خودی خود، ترجیح میدهد.
در سومین مورد باید به دولتگراها اشاره کرد آنها بهشدت معتقدند که شیوه مدیریت جهانی شدن موجب تضعیف حق حاکمیت بیشتر کشورهای در حال توسعه و توانایی تصمیمگیری آنان در زمینههای مهمی شده است.
اما در پایان این یادداشت باید مطرح کرد که جمهوری اسلامی ایران برای تقویت بنیانهای خود احتیاج به دو راهحل در این شرایط دارد نخست آنکه چالشهای اقتصادی درونی خود از جمله تورم و بیکاری را با محوریت اقتصاد مقاومتی حل کند و در نگاهی دیگر با استفاده از جهانی شدن اقتصاد، وزارت امورخارجه را به دیپلماسی اقتصادی با در نظر گرفتن سیاست خارجی توسعهگرا ترغیب کند.