بسته نجات همهجانبه بورس
محسن عباسی
این روزها بسیاری از مدیران و تحلیلگران اقتصادی به دنبال یافتن راهکاری برای عبور بورس از چالشهای پیش رو هستند. برخی نسخههای غیرواقعی برای مشکلات بازار سرمایه ارائه میکنند و ریشه مشکلات را در ادامه نوسان و مواردی نظیر آن میبینند. اما همان طور که بارها اشاره کردهام مشکل بازار، دامنه نوسان نیست. در واقع یک درصد بیشتر یا کمتر منفی کردن بازار در شرایط فعلی دردی از بورس کشور دوا نخواهد کرد. اگر بازیگری قصد خرید در قیمتهای پایینتر را داشت حجم مبنای سهام را میخرید و با چند ۲ درصد منفی، سهام را به قیمت اصلی خودش میرساند و خریدش را انجام میداد. حالا هم که بازار قرار است ۳ درصدی شود اگر نقدینگی به بازار تزریق نشود همین صفهای فروش در سه درصد منفی تشکیل میشود. نباید فراموش کرد دامنه نوسان به خودی خود خوب یا بد نیست. وقتی نقدینگی در بازار نباشد و خریداری در بازار حضور نداشته باشد فروشندگان در هر قیمتی اقدام به فروش میکنند. راه بهبود بازار فقط و فقط تزریق نقدینگی است و اول از همه دولت باید ۲۰ الی ۳۰ هزار میلیارد تومان به بورس تزریق کند. این رقم باید جدا از پولی باشد که هلدینگها قرار است به بورس بیاورند. دولت باید مسوولیت خود در بازار را بپذیرد و یک طرح نجات همهجانبه برای بورس تدوین کند و تیتر اصلی این برنامه نجات را هم تزریق نقدینگی به بورس قرار دهد. تزریق پول از یک بخش درونی بازار مانند گرفتن خون از پای یک بیمار نیازمند به خون، و تزریق مجدد آن در بازوی بیمار است و نمیتواند نتایج برجستهای به دنبال داشته باشد. بنابراین بورس به خون جدید نیاز دارد. معتقدم اگر بیتفاوتی دولت نسبت به بورس ادامه داشته باشد معضلات اجتماعی و سیاسی بزرگتری را پدید خواهد آورد کما اینکه به نظرم شعلههای این آتش هماکنون در جریان است. همان طور که عرض کردم برای بهبود بورس باید یک برنامه نجات بورس توسط دولت تدوین و سریعا انجام شود و تزریق نقدینگی دیگر معطل بروکراسی اداری و جلسه و مجوز نباشد. راهکارهایی که به نظرم در این شرایط راهگشاست عبارتند از: نخست) تزریق نقدینگی به صندوقهای حمایتی: تزریق نقدینگی فوری توسط دولت به بازار بورس که باید از طریق صندوقهای توسعه ملی، صندوق تثبیت و توسعه بازار اتفاق بیفتد. دست دولت هم خدا را شکر بعد از فروش بیسابقه اوراق دولتی پُر است. ضمن اینکه دولت بخشی از پولی را که با فروش سهام از بازار خارج کرده را به بورس بر میگرداند.
دوم) اعتبار بانکی به ناشران برای خرید سهام خزانه: دولت میتواند از طریق خط اعتباری بانکها را ملزم کند تا به شرکتهای بورس (ناشران) خط اعتباری بانکی اعطا کند تا شرکتها این خطوط اعتباری را فقط برای خرید سهام خزانه استفاده کنند و مبادرت به خرید سهام خود از بازار کنند. خرید سهام خزانه توسط شرکتها تقاضای مناسبی را در بازار ایجاد خواهد کرد زیرا شرکتها بیش از هر کسی به ارزندگی سهام خود واقفند.
سوم) خط اعتباری برای بازارگردانان: برای بازارگردانان یک خط اعتباری مجزا تعریف شود تا این نهادها قدرتمندتر از گذشته شوند و تا زمان اصلاح دستورالعمل بازارگردانی، سمتِ فروش بازارگردانها بسته باقی بماند و تنها امکان خرید مهیا باشد تا بازار به حجم و ارزش مناسب خود برسد.
چهارم) .باز کردن کدهای مسدودی: به نظرم سازمان بورس باید در حرکتی اخلاقی و از جایگاه بزرگ و ریشسفید بازار سرمایه، تمامی کدهای بورسی افراد حقیقی و حقوقی که کدهایشان به هر علت انضباطی و هر خطایی بسته شده را باز کند و دست دوستی به سوی بازیگران بزرگ بازار دراز کند تا بار دیگر در سایه اعتماد و امنیت اقتصادی این پولها به بورس برگردد.
پنجم) توقف فوری قیمتگذاری دستوری صنایع: دولت باید قیمتگذاری دستوری در صنایع بورسی را متوقف کند و یک بار برای همیشه این ریسک را از سر بازار بردارد. حتی اگر این آمادگی الان وجود ندارد، دولت میتواند این سیاست را فورا اعلام کند و ظرف مدت یک ماه ان را اجرایی کند. در صورت تصویب این موضوع بورس واکنش خود را فوری نشان خواهد داد.
ششم) معافیت مالیاتی برای شرکتهای بورسی: دولت ابزارهای متنوع مالیاتی در اختیار دارد و برای حمایت از تولید و بازار سرمایه میتواند مالیات شرکتهای بورسی را کاهش دهد قطعا این کاهش مالیات با رونق بورس باعث افزایش مالیات ناشی از معاملات بورسی برای دولت میشود. با در پیش گرفتن این موارد معتقدم تحولات مورد نظر در بازار سرمایه ایجاد خواهد شد و فضا برای اقبال عمومی به بورس به وجود میآید.