کاهش هیجانی قیمت ارز و طلا به معنای تقویت ارزش پول نیست
بهمن آرمان
در هفتههای اخیر نرخ طلا و ارز در بازار کاهش داشته و برخی این پرسش را مطرح کردهاند که این کاهش تا چه حد به واقعیتهای اقتصاد ایران مانند رشد نقدینگی و تورم وابسته است و تا چه حد به واکنش احساسی و واکنش به مذاکرات برجام و لغو تحریمها مرتبط است؟ از سوی دیگر، بازدهی بورس، سهام و رکود بخش مسکن نیز در مقایسه با رشد قیمتها در بهار گذشته قابل توجه است. در پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که در اقتصاد ایران از نظر بنیادی اتفاقی رخ نداده و رشد نقدینگی 38 درصد و نرخ تورم نزدیک به 50 درصد بوده است و لذا این متغیرها موجب کاهش سرمایهگذاری، پایین بودن رشد اقتصادی و بالا رفتن قیمتها میشود و لذا کاهش قیمتهای اخیر واکنش به مذاکرات برجام و احتمال لغو تحریمهاست و بخشی از افزایش قیمتهای پیشخور شده قبلی به جای خود بازگشته است اما در عین حال، برای افزایش ارزش پول ملی نه تنها اتفاقی رخ نداده بلکه رشد نقدینگی و تورم عملا افزایش قیمتها را موجب خواهد شد و افزایش قیمتها، هزینهها، خلق پول، استقراض و تزریق نقدینگی موجب رشد قیمتها خواهد شد و لذا نباید این کاهش قیمتها را ماندگار و پایدار ارزیابی کنیم. افزایش ارزش پول ملی زمانی رخ خواهد داد که بازار با ثبات نرخها مواجه شود و شاهد رشد سرمایهگذاری و تولید باشیم و به دنبال آن تورم و بیکاری کنترل شود. کاهش قیمت سکه و همچنین قیمت ارز که در حال حاضر به کانال ۹ میلیون تومان و ۲۳ هزار تومان رسیده در اصل یک واکنش احساسی است. البته آنچه که مربوط به قیمت سکه میشود بخش زیادی از آن متاثر از کاهش جهانی قیمت هر اونس طلا است که از ۲ هزار دلار به ۱۷۴۰ دلار رسید. مورد بعدی در رابطه با کاهش قیمت دلار در بازار است که آن هم روی کاهش قیمت سکه تاثیر گذاشته و کاهش قیمت سکه تا حدود زیادی طبیعی به نظر میرسد. بنابراین کاهش قیمت اونس طلا در بازارهای جهانی و کاهش قیمت دلار در ایران موارد اصلی کاهشدهنده نرخ سکه هستند. ولی آنچه که در رابطه با کاهش قیمت دلار در بازار اتفاق افتاده و صفهای فروش دلار در رابطه با افرادی که این ارز را با قیمتهای بالاتری خریداری کردهاند این است که این مساله کاملا هیجانی و متاثر از شایعات بوده که قرار است بخشی از دلارهای و منابع ارزی ایران که در کشورهای دیگر بلوکه شده آزاد شود که این هنوز مشخص نیست. توافق برجام هم عملا عامل دیگری است که روی کاهش قیمت دلار در بازار تاثیر گذاشته است ولی واقعیت این است که در اقتصاد ایران ما شاهد رویداد ویژهای نیستیم یعنی اینکه نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی هنوز در حد پایینترین میزان درمیان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقاست. بیتدبیری و سوء مدیریت هم در اداره بورس و بازار سرمایه عملا بیداد میکند و کسی را هم که وزیر اقتصاد به عنوان رییس سازمان بورس تعیین کرده بر پایه دیداری که بنده با ایشان داشتم از دانش و انگیزه کافی برای رویارویی با وضعیت بحرانی بورس برخوردار نیست. به همین خاطر هر روز شاهد گردهمایی مالباختگان در مقابل نهادهای مختلف هستیم. بسیاری پیش بینی میکنند که جریان مالباختگان در بورس شدت بیشتری از مالباختگان موسسات مالی و اعتباری باشد. آن زمان صحبت از چند ده هزار نفر بود که الان مربوط به بیش از ۱۵ میلیون نفر است که کد سهام دارند و ۲۰ میلیون نفر دیگر هم دارای سهام عدالت هستند که ممکن است پیش زمینهای برای تنش شدید اجتماعی باشد که از سوی دیگر قدرتهای خارجی و سرویسهای اطلاعاتی آنها میتوانند از این مساله سوء استفاده کنند. ضمن اینکه امضای تفاهمنامه و قرارداد با چین هم موجب واکنشهای بسیار منفی هم در ایران و هم در خارج از ایران که نزدیک به ۱۱ میلیون نفر هستند دیده شده است. بنابراین یک مجموعهای از عوامل مختلف موجب شده تا شرایط شکنندهای ایجاد شود و نوسان فعلی قیمت ارز در ایران یک مساله بسیار موقتی است و میتواند با انگیزههای سیاسی گروههای خاصی در ایران صورت گرفته باشد. ولی آنچه که مربوط به علم اقتصاد است اینکه هیچ نشانه مثبتی دال بر تقویت ریال در مقابل سایر ارزها مشاهده نمیشود. کاهش قیمت سکه و همچنین قیمت ارز که در حال حاضر به کانال ۹ میلیون تومان و ۲۳ هزار تومان رسیده در اصل یک واکنش احساسی است. البته آنچه که مربوط به قیمت سکه میشود بخش زیادی از آن متاثر از کاهش جهانی قیمت هر اونس طلا است که از ۲ هزار دلار به ۱۷۴۰ دلار رسید. مورد بعدی در رابطه با کاهش قیمت دلاردر بازار است که آن هم روی کاهش قیمت سکه تاثیر گذاشته و کاهش قیمت سکه تا حدود زیادی طبیعی به نظر میرسد. تصور این است که نوسان فعلی قیمت ارز در ایران یک مساله بسیار موقتی است و میتواند با انگیزههای سیاسی گروههای خاصی در ایران صورت گرفته باشد. ولی آنچه که مربوط به علم اقتصاد است این است که هیچ نشانه مثبتی دال بر تقویت ریال در مقابل سایر ارزها مشاهده نمیشود. ایران پیشتاز افزایش نرخ ارز در بین۳۰ اقتصاد مهم جهان است. قیمت دلار در کشورهای «سوییس، عربستان، امارات، تایلند، چین، کره و سنگاپور کمتر از ۲ درصد یا منفی»، «فیلیپین، منطقه یورو، ویتنام، انگلستان، چک، ژاپن، سوئد، بنگلادش، مالزی، عراق، لهستان، کانادا و استرالیا کمتر از ۳۰ درصد»، «شیلی، اندونزی، هند، مکزیک و پاکستان بین۵۵ تا ۹۰ درصد»، «روسیه، نیجریه، مصر و برزیل بین۱۴۰ تا ۲۰۰ درصد»، ترکیه۳۸۰ درصد و ایران۲۰۰۰ درصد در ۱۰ سال اخیر بالا رفته است. قیمت ارز در یک قرن قاجاریه (قرن نوزدهم میلادی) ۴۵۰ درصد و در نیم قرن پهلوی۴۰۰ درصد افزایش یافت. این که دولت، بانک مرکزی و گروهی فرصت طلب و رانت جو و عدهای اقتصادخوانده کم سواد وابسته به آنها از روند مستمر افزایش نرخ ارز (شوکهای ارزی) برای تولید و صادرات پشتیبانی میکنند، مغلطه و سفسطهای است که هیچوقت و هیچ جا مطرح نشده و در دستور کار قرار نگرفته است. صادراتی که متکی به مابه التفاوت قیمتها و رانت قیمت ارز باشد همواره نیازمند افزایش نرخ ارز میباشد، چنان چه در سه سال گذشته تجربه شده است. با تداوم عقبنشینی طلا در بازار جهانی و کاهش نرخ ارز، سکه در بازار وارد کانال ۹ میلیون تومان شد. انتشار اخبار جدید از کاهش تنشهای بین ایران و امریکا، اثر خود را به سرعت بر بازار ارز و به دنبال آن در بازار طلا گذاشته است. البته مهمتر از کاهش قیمت سکه و دلار، روند تغییرات آن در معاملات بود. سکه و دلار در معاملات نیمه اول روز روند نزولی جدی را دنبال کردند و وارد فاز نزولی شدند. از سوی دیگر بررسیها نشان میدهد حباب هر قطعه سکه نیزکاهش داشته و همین افت میزان حباب سکه خود نشاندهنده کاهش تقاضاست و به دنبال کاهش تقاضا، حباب نیز کوچکتر شده است. بررسیها نشان میدهد قیمت اونس جهانی به سبب بهبود اوضاع اقتصادی جهانی در حال کاهش است و کارشناسان این روند را ادامهدار میدانند. واکسیناسیون سراسری در جهان، چشمانداز آتی اقتصاد را مثبت کرده و پیشبینیها بر مثبت شدن شاخصهای اقتصادی جهان دلالت دارد. همچنین برخی کارشناسان اقتصادی احتمال کاهش تحریمهای امریکا علیه ایران و بازگشت دوباره این کشور به برجام در دوره ریاستجمهوری جو بایدن را از جمله دلایل روانی آغاز سقوط قیمتها در بازارهای موازی در ایران میدانند.