شرایط تنش زا و انگیزه بقا
فرنگیس شریفی باستان
در بسیاری از مواقع عدم توانایی در کنترل هیجانات میتواند برای ما خیلی گران تمام شود. اما این عدم توانایی در کنترل هیجانات منفی نظیر استرس و اضطراب به دو عامل ژنتیک و آموزش الگوهای رفتاری مبتنی بر ترس و اضطراب باز میگردد. گاهی به دلیل وراثت و ژنتیک زمینه اخلالات اضطرابی در فرد وجود دارد و گاهی کنترل این هیجانات در موقعیتهای تنشزا از سوی والدین به فرزندان آموزش داده نشده است.
البته باید در نظر داشته باشیم که سبک مقابله با موقعیتهای استرسزا و تنشزا برای هر فردی متفاوت است، اما بهطور کلی دو سبک مواجهه با موقعیتهای استرس زا اعم از رویکرد هیجان مدار و رویکرد مساله مدار وجود دارد. طبیعتا هر فردی هنگام مواجهه با شرایط تنشزا که بقای او را تهدید میکند به تخلیه هیجانات نیازمند است. گاها افراد با گریه کردن در همان موقعیت، ترک کردن محیط، پیاده روی، نوشتن مسائل بر روی کاغذ و... این هیجانات را ابراز میکند و پس از تخلیه اینهیجانات میتوانند از راهبرد مقابلهای مساله مدار استفاده کنند.
بهطور کلی تمامی انسانها در مواجهه با چنین موقعیتهای تنشزایی سعی در مقابله دارند و این عکس العمل را یا از طریق جنگ با مساله یا از طریق گریز نشان میدهند. با فعال شدن سیستم سمپاتیک تمام افراد (علائمی نظیر تپش قلب بالا، سرخ شدن چهره، افزایش جریان خون در عضلات پیرامونی و...) در مواجهه با چنین شرایطی، افراد آماده جنگ با مساله و حل آن میشوند. در عین حال در مقابل آن با فعال شدن سیستم مهاری، بدن شروع به کاهش استرس و آرام کردن فرد میکند. برخی افراد چالش را دوست دارند، وارد مساله میشوند و سعی در رفع آن دارند. برخی نیز راهکار گریز از مساله را انتخاب میکنند و این فرار را به اشکال مختلفی نظیر گریه کردن، فرار کردن، تسلیم شدن و... نشان میدهند که سطح اضطراب بالا هنگام پاسخ دادن و حل کردن موقعیت تنشزا علت چنین واکنشهایی است. در چنین شرایطی سطح اضطراب افراد به قدری بالا میرود که واکنشهای هیجانی صرف نظیر گریه کردن از خود نشان میدهد چراکه تنظیم هیجانی را نیاموختهاند. مدیریت هیجانات منفی نظیر استرس و اضطراب مهارتی است که باید افراد بیاموزند. افراد ابتدا باید علائم هیجانی نظیر خشم و غم و نگرانی و ترس، علائم شناختی نظیر اینکه آیا من توانمند هستم یایک بازنده؟ و علائم رفتاری نظیر گریز از مواجهه با مساله را در خود شناسایی کنند و سپس به رفع آنها بپردازند. اما افراد دارای بهداشت روان با قرارگیری در یک موقعیت تهدید آمیز ابتدا بررسی میکنند که آیا این تهدید واقعی یا خیالی است. پس قبل از هر چیز ابتدا باید آن موقعیت تهدید آمیز را بررسی کرد که درصد و میزان خطر زایی و اضطراب واقعی آن چقدر است، سپس با راهکارهایی کوتاهمدت نظیر جایگزین کردن افکار مثبت بهجای افکار منفی، نفس عمیق، نوشتن مسائل، پیاده روی و... هیجانات خود را تخلیه کرد تا بتوان پاسخ متناسب با موقعیت را ابراز کرد. این راهکارهای کوتاهمدت کمک میکند افراد در لحظه عملکرد مثبتی داشته باشند. بسیار مهم است که افراد با مراجعه به روانشناس سطح اضطراب خود هنگام مواجهه با چنین شرایطی را تشخیص دهند تا متناسب با همان، راهکارهایی به آنها ارایه شود. بهطور کلی روان درمانی شناختی رفتاری و حل اضطراب افراد بسیار در این زمینه موثر است. حتی افراد میتوانند از ورزش کردن به عنوان یک راهکار بلندمدت استفاده کنند. در شرایط حساستر از دارو درمانی هم استفاده میشود. این بسیار اهمیت دارد یک روانشناس سطح اضطراب افراد را تشخیص دهد. روانشناس