نظریه آشوب، برجام و انتخابات

۱۴۰۰/۰۲/۲۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۸۵۶۲
نظریه آشوب، برجام و انتخابات

مهدی مطهرنیا

نخست) ارتباط انتخابات ایران با حوادث و رخدادهای وین چیست؟ آیا اساسا برای کشورهای 1+4 و امریکا اهمیتی دارد که انتخابات در ایران چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟ اگر فرض کنیم دولت دوازدهم بتواند برجام را در مسیر احیا قرار دهد، این تحول در دولت آینده چگونه بازتاب پیدا خواهد کرد؟ دریچه نگرش نسبت به این پرسش‌ها می‌تواند متفاوت باشد. اگر قرار باشد مبتنی بر نظریه آشوب به این موضوع نگاه کنیم باید بگوییم در این نظریه اشاره می‌شود که اثر پر پروانه‌ای در برزیل، موجب توفان در تگزاس می‌شود. لذا نمی‌توان تغییر یک رییس‌جمهوری با ویژگی‌های حسن روحانی با دیگر کاندیداهای موجود (به‌خصوص اصولگرایان) را نادیده گرفت. بدون شک با توجه به احتمال روی کار آمدن یک رییس‌جمهور اصولگرا در راس هرم اجرایی کشور (به عنوان یکی از احتمالات موجود) با توجه به مواضعی که این طیف سیاسی نسبت به برجام داشته‌اند و رویکردهایی که در ارتباط با پس زمینه اصلی و عینی پرونده برجام (روابط ایران و امریکا) داشته‌اند، می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. به این معنا که روی کار آمدن یک دولت اصولگرا که از یک منظر در داخل از اعتبار بیشتری در نزد نهادهای حاکمیتی برخوردار است، اما از جهتی دیگر در چند دهه اخیر راستگرایان، محافظه‌کاران و اصولگرایان ایرانی با مواضع سخت خود در مواجهه با ایلات متحده شناخته می‌شوند، مساله‌ساز خواهد بود. در واقع برخلاف برخی طیف‌های چپ که در سال‌های ابتدایی انقلاب رویکردهای ضدامریکایی داشتند و بعد آرام آرام به تعدیل مواضع خود در این خصوص پرداختند، محافظه‌کاران ایرانی بالعکس از نگرش‌های میانه‌رو در سال‌های ابتدایی انقلاب به جهت‌گیری‌های رادیکالیستی در ارتباط با سیاست خارجی روی آوردند. 

دوم) در واقع محافظه‌کاران ایرانی در مسیری قرار دارند که هرگونه مذاکره با امریکا می‌تواند ابهامات و پرسش‌های فراوانی را در خصوص نظام اندیشه‌ای آنها در حوزه سیاست و نظام ارزشی قوه مجریه ایجاد کند. بنابراین در صورتی که ‌این طیف سیاسی بخواهد این پوسته‌ای که طی سال‌های پیرامون خود تنیده را بشکند با نوعی عدم توزان روبه رو خواهد شد و هیچ بعید نیست بخشی از طرفداران خود را از دست بدهد. از سوی دیگر در بیرون از مرزهای ملی و نزد بسیاری از کشورهای رقیب منطقه‌ای ایران، چالش دیگری وجود دارد که باید به آنها توجه داشت. اینکه در بطن کشورهای بیرون از مرزهای ملی ما، نسبت به اصولگرایان نوع خاصی از زمینه‌هایی تقابلی به جای رویکردهای تعاملی وجود دارد. به همین دلیل، بافت سیاسی در ایران زیر نظر سایر کشورهای رقیب قرار دارد. بنابراین نوع تعاملات در صورت حضور دولتی اصولگرا در ایران بسیار چالش‌برانگیز خواهد بود.

سوم) چالش سوم در حوزه دیپلماسی و تبحر دیپلماتک اصولگرایان و اصلاح‌طلبان ظهور و بروز پیدا می‌کند. زیست تجربی و سیاسی ایران در حوزه سیاست خارجی نشان می‌دهد که هرچند نخبگان موجود در میان اصولگرایان در داخل کشور قدرت و نفوذ زیادی دارند و تلاش کرده‌اند که مهارت‌های لازم در حوزه سیاست‌ورزی داخلی را کسب کنند، اما هرگز نتوانسته‌اند هماهنگ با ادبیات سیاسی تخصصی در جامعه بین‌المللی به اظهار وجود بپردازند. بر عکس اصلاح‌طلبان که با استفاده از گفتمان تنش‌زدایی، ارتباط گفتمانی معقولی را با نظام بین‌المللی ایجاد کرده‌اند. خاطرات دیپلمات‌های غربی از دیدار و گفت‌وگو با دیپلمات‌های اصولگرای ایرانی نشان‌دهنده این واقعیت روشن است که این طیف مهارت‌های لازم برای مواجهه با جهان پیرامونی را ندارند. بدون شک این فقدان نیز یکی گزاره‌های مهمی است که می‌تواند مذاکرات و سرنوشت برجام را در آینده با چالش‌های جدی مواجه سازد.

چهارم) از جهت دیگر اثر مذاکرات وین و احتمال موفقیت آن در عرصه انتخابات 28 خرداد 1400 ایران قابل توجه است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند چنانچه دولت روحانی بتواند قبل از این تاریخ، برجام را به سرانجام مورد نظر برساند و تحریم‌ها را از میان بدارد، این دستاوردهای دیپلماتیک به سرعت می‌تواند در حوزه بازار، فضای کسب و کار و البته فهم عمومی جامعه از ژرفیت‌های دیپلماسی اثر بگذارد. بدون شک این تحولات زمینه‌ساز بروز فضایی خواهد شد که نهایتا در دیدگاه رای‌دهندگان اثرگذار خواهد بود. در این صورت چندان بعید نخواهد بود که مردم به تداوم رویکردهایی که از بهبود مناسبات ارتباطی با جهان استقبال می‌کنند، رای دهند. موضوعی که اکنون باید به آن توجه کرد آن است که باید این اثرگذاری‌های احتمالی را در یک چارچوب مشخص تعریف کنیم؛ چرا که پاسخ به این پرسش که میزان اثرگذاری تحولات وین در تحولات انتخاباتی ایران چه می‌تواند باشد؟ دشوار و پیچیده است. از سوی دیگر اگر دولت کنونی موفق شود پایه‌های یک حرکت جدی را در وین بنیانگذاری کند، کار برای دولت بعدی برای مواجهه با نظام بین‌المللی بسیار ساده و سهل خواهد بود. چرا که دولت دوازدهم پایه‌های بنایی را پی‌ریزی کرده است که دولت بعدی به راحتی می‌تواند آن را تداوم ببخشد.