اقتصاد غریب و غایب
حسین حقگو
مناظره کاندیداهای ریاستجمهوری بهخوبی علل وضعیت نامناسب اقتصادی امروز کشورمان را نشان داد. چرا که در مناظرهای با موضوع «اقتصاد»، آنچه غریب و غایب بود همان « اقتصاد» بود. اقتصاد را علم محدودیت منابع میدانند. محدودیت منابع در مقابل نامحدودی آرزوی آدمی. اما این اصل اولیه و بدیهی علم اقتصاد، متاسفانه در نگرش کاندیداهای محترم محلی از اعراب نداشته و هر یک با انبانی از وعدهها و اهداف و آرزوهایی که حتی در کشورهای ثروتمند نیز تحقق آنها نیازمند دهها سال کار و تلاش و برنامهریزی و شانس و اقبال و... است به میدان آمدند و انجام این وعدهها را در طی یک دوره ریاست خود بر دستگاه اجرایی کشور ممکن دانستند. از وعده افزایش چندین برابری یارانهها تا وعده وامهای چند صد میلیون تومانی و ساخت چند میلیون خانه و جهش در تولید و استخراج معادن و بازگرداندن واحدهای تعطیل شده و ورشکسته اقتصادی و صنعتی به مدار تولید و... این همه وعده اما ظاهرا فقط معطل یک چیز است و آن هم «اراده» رییسجمهور آینده.
به نظر این «ارادهگرایی» وجه مشخصه انتخابات این دوره است. اینکه به صرف خواست و اراده (بدون وجود گفتار و گفتمان مشخص) هم میتوان مردم را به رای دادن و شرکت در انتخابات متقاعد کرد و هم با همین مولفه (اراده) بر ابرچالشهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی غلبه کرد و ایرانی نو ساخت. این نگرش ارادهگرایانه ظاهرا بقایای دوران قبل از انقلاب و جریانات چریکی و بعدا انقلابی است که صرف فعل خواستن توانستن بوده است. در این نگرش دانش و آگاهی، شرایط ذهنی و عینی اجتماعی، کمبودها و محدودیتها و... هیچ مانعی برای دستیابی به خواستها محسوب نمیشود . به گواهی تمامی آمار و ارقام و حتی گفتههای خود کاندیداهای محترم، کشور با سختترین شرایط اقتصادی دوران معاصر مواجه است. از نرخ رشد کمتر از دو درصد در طی چهار دهه و تورم حدود بیست درصد در این مدت. بیکاری دو رقمی و رشد سرمایهگذاری که منفی شده و نرخ استهلاک از آن پیشی گرفته است. این وضعیت جز «ریاضت اقتصادی» و اتخاذ تصمیمات بسیار سخت و اصلاحات دردناک ساختاری که نیازمند پشتوانه و اعتماد وسیع اجتماعی است، راهی پیش پای جامعه ایران نمینهد. متاسفانه اما کاندیداهای محترم بیتوجه به این ضرورتها و اینکه پیکره اقتصاد میهنمان به تعبیر دکتر رنانی دچار تب بالا، ضربان نبض نامنظم، فشارخون بالا و سطح هوشیاری پایین است وعده جهش اقتصادی میدهند. اقتصادی که به تعبیر دکتر نیلی نیازمند خانهتکانی ذهنی است تا گامهای اولیه برای فهم مفاهیم اصلی برای برونرفت از این وضعیت را با درک صحیح از دو مولفه «استقلال» و «عدالت» بردارد و این دو را با تعارض با جهان و مصرف بیرویه و ارزان دولتی اشتباه نگیرد.
بهنظر میرسد شناخت و فهم درست اقتصاد ضرورت بنیادین نه فقط برای کاندیداهای محترم این دوره ریاستجمهوری بلکه بسیاری از سیاستمداران کشورمان است. علمی که به معنای محدودیت منابع است و بهقول گریگوری منکیو، اقتصاددان برجسته این اصول مبنای آن است: همه مردم درگیر مبادله هستند، هزینه به دست آوردن هر چیز برابر است با ارزش سایر چیزهایی که از دست میدهیم، تجارت باعث بهبود وضعیت همه میشود، بازارها میتوانند فعالیتهای اقتصادی را به خوبی سازماندهی کنند، سطح رفاه هر کشور به توانایی آن کشور در تولید کالاها و خدمات بستگی دارد، افزایش چاپ اسکناس باعث رشد قیمتها میشودو... شاید توضیح اصل اول از زبان منکیو برای کاندیداهای محترم و نشان دادن غیر علمی و عقلانی بودن وعدههای آنها کفایت کند: «وقتی دولت با استفاده از سیاستهای مختلف به توزیع مجدد درآمد از سوی افراد ثروتمند به افراد فقیر اقدام میکند، در واقع پاداش اقتصادی تلاش بیشتر را کاهش میدهد و در نتیجه انگیزه مردم به کار کمتر میشود و به دنبال آن، کالاها و خدماتی کمتر تولید خواهد شد.به عبارت دیگر وقتی دولت سعی میکند تا کیک اقتصاد را هرچه عادلانهتر تقسیم کند، اندازه کیک کوچکتر میشود.» (گریگوری منکیو- مبانی علم اقتصاد) بدون دانش اقتصاد و جلب اعتماد مردم به وجود این دانش در نگرش تحلیلی مشکلات و راهکارهای ارایه شده از سوی کاندیداهای محترم و به صرف «اراده» نمیتوان آیندهای متفاوت از وضعیت بس ناگوار امروز رقم زد، آنچنانکه وضعیت امروز نتیجه همین غربت و غیبت علم «اقتصاد» از گذشته تاکنون بوده است.