کار پنهان کودکان، زنگ خطری برای جامعه
کوروش محمدی
یکی از پدیدههای دنیای مدرن، پدیده کودکان کار است که فقط مختص ایران نیست و در اکثر کشورهای جهان وجود دارد. کودکان کار، قشری ضعیف و آسیب پذیرند که ناچار به کار اجباری هستند و بیشتر آنها به دلیل فقر اقتصادی و اعتیاد خانواده یا وضع نامناسب اقتصاد خانواده و فقر فرهنگی به صورت فصلی یا دایم مشغول کار میشوند. نخست کودکانی هستند که در خیابان دستفروشی و کار میکنند. این کودکان معمولاً خانواده دارند اما جبر، آنان را به این سمت کشانده است. دسته دیگر کودکان خیابانی هستند که در خیابان زندگی و کار تکدیگری میکنند که خانواده ندارند. دسته سوم هم کودکان کار کارگاهی هستند که در کارگاههای تولیدی، کشاورزی و خانگی و کورهپزخانه به کار مشغولند. زمانی کودک مجبور به کار میشود که شرایط زندگی برایش سخت باشد و در درون خانواده تحت فشار قرار گیرد. در چنین شرایطی است که او در معرض خطراتی مانند تکدیگری و حتی اعتیاد و کارتن خوابی قرار میگیرد و در نتیجه ترجیح میدهد به دنبال کاری برود تا حداقل بتواند از طریق آن امرار معاش کند اما بازهم در معرض سایر آسیبهایی است که جامعه برای او رقم میزند.
به این ترتیب فقط مباحث حمایتی در کوتاهمدت و اجرای طرحهایی در راستای جمعآوری این کودکان نمیتواند این معضل را بهطور ریشهای حل کند. چون شاهدیم سالها اقدامات ضربتی در زمینه جمعآوری و ساماندهی کودکان کار صورت گرفته اما نتیجه بخش نبوده است. از سوی دیگر یکی از جنبههای پنهانتر کار کودک، «آزارها و خشونتهای فیزیکی» است که در کارگاههای زیرزمینی کودکان متحمل میشوند و به دلیل همان ماهیت پنهان این نوع کار شاید هرگز کسی متوجه نشود تا بتواند به کودک کمک کند. کودکان کار در کارگاهها آن قدر از دیدهها دورند و مشکلات آنها در میان سیل سختیها دیده نمیشود که در ساختار قهری جمعآوری کودکان کار نیز به چشم نمیآیند. در واقع کار پنهان کودکان زنگ خطری برای جامعه است. یکی از جنبههای پنهانتر کار کودک، مساله آزارهای جنسی است که در مکانهایی که کودک در معرض دید نیست و به صورت پنهانی کار میکند، سلامت روان کودک را تهدید میکند. از طرفی ما نمیدانیم در کارگاههای زیرزمینی، شرایط کار چگونه است و چند ساعت از کودک کار میکشند و چقدر دستمزد میدهند که این موارد مصداق خشونت و کودکآزاری به شمار میرود. یکی از چالشها این است که بر عملکرد کارفرما و کارگاهها نظارتی وجود ندارد و کودکان به ابزاری برای سودجویی تبدیل شدهاند. راهحل مبارزه با این تهدیدات اصلاح قوانین و نظارت بیشتر وزارت کار است. به هر حال ابتدا باید علل مخربی که باعث بروز این پدیده شدهاند، برطرف شوند و باید معاش خانوارهای کمدرآمد به یک سطح حداقلی ارتقا پیدا کند تا کودک مجبور نباشد، بار خانواده را بر دوش بکشد. سازمانهای ناظر نیاز است تا با کارگاههای متخلف بدون مماشات و با شدت عمل رفتار کنند تا زندگی این کودکان قربانی منافع اقتصادی صاحبان این کارگاهها قرار نگیرد. در وضعیتی که سازمانهای ناظر به وظیفه خود عمل نمیکنند نیاز است تا ساز و کار جدیدی برای اطلاعرسانی در مورد تخلفهای صورت گرفته در این کارگاهها در نظر گرفته شود. از طرفی برنامههای حمایتی از این کودکان پس از خروج از این کارگاهها، باید از سوی سازمانهای حمایتی اجرا شود. در شرایط کنونی که این کودکان بر سر چهارراهها و گاهی زیر زمین فعالیت میکنند و اگر آنها را از سطح خیابان جمعآوری کنیم، به زیر زمین میروند و در آن صورت شرایط بدتری خواهند داشت، در این صورت برای این کودکان خیابان امنتر از جاهای دیگر خواهد بود. باید کاری کرد که این کودکان در کنار حضورشان برای کار در خیابان به سایر حقوقشان مانند امنیت، بهداشت، بیمه و آموزش نیز دسترسی داشته باشند چون حذف کودک کار در شرایط اقتصادی فعلی امکانپذیر نیست.