ببر ایرانی، ابهتی که با انقراض شکست
بیش از نیم قرن پیش جنگل و دشتهای ایران جولانگاه حیوان عظیمالجثهای به نام ببر بود به گونهای که نیمی از قلمرو قابل زیست در طبیعت، زیر پنجههای این حیوان قدرتمند و با شکوه قرار داشت اما افسوس که امروز دیگر خبری از شکوه و عظمت این گربهسان نیست. کارشناسان معتقدند عواملی مانند توسعه شهرنشینی، شکار بیرویه و غیرقانونی، از بین رفتن زیستگاهها، کمبود غذا و تغییرات آب و هوا موجب کوچک شدن زیستگاه آنها و در نهایت انقراضشان شده است، سرنوشتی که دامن ببر مازندران را در کشور ما گرفت و اینگونه ارزشمند را از صفحه روزگار محو کرد، حدود نیم قرن است که دیگر صدای باشکوه و پر از ابهت ببر مازندران در جنگلهای شمال شنیده نمیشود، زمانی جنگلهای این بخش از کشور محل تاخت و تاز ببر خزری بود؛ اما سالهاست که دیگر نه خبری از غرش رعدآسا شنیده و نه اثری از شکوه و جلال این حیوان در کشور دیده میشود که باید برای از دست رفتن چنین گونه ارزرشمندی مرثیه سر داد.
آخرین ببر
طبق شواهد موجود، آخرین ببر در ایران در سال ۱۳۳۲ در منطقهای که اکنون پارک ملی گلستان نامیده میشود شکار شد اما گزارش دیگری از مشاهده ببر در سال ۱۳۳۸ در همین منطقه خبر میدهد. در اوایل دهه ۵۰ خورشیدی سازمان حفاظت محیط زیست یک تحقیق چند ساله را برای جستوجوی ببر مازندران در جنگلهای شمال ایران انجام داد اما محققان در این مدت نتوانستند هیچ مدرکی در مورد وجود ببر پیدا کنند و انقراض قطعی آن را اعلام کردند. البته این وضعیت فقط مختص ایران نیست بلکه پنجههای انقراض علاوه بر ببر مازندران دامن دو زیرگونه دیگر گربهسان از جمله ببر «بالی» و ببر «جاوه» را نیز گرفته است، این گونهها به ترتیب در سالهای ۱۹۳۷، دهه ۶۰ میلادی و حدود ۱۹۷۹ رو به انقراض رفتهاند. ۹ زیرگونه ببر در دنیا وجود دارد که از این تعداد سه زیرگونه ذکر شده منقرض شدهاند. ببر این گربهسان عظیمالجثه برای زندگی به زیستگاههای وسیع و پیوسته نیاز دارد و کمتر میتواند در زیستگاههای جزیرهای، پراکنده و کوچک زندگی کند، در واقع باید قلمرو فرمانروایی ببر گسترده باشد که متاسفانه در چند سال اخیر به دلیل توسعه شهرنشینی و دخالت بشر در طبیعت، این قلمرو روز به روز کوچک و کوچکتر شده است.
با سرعت گرفتن نابودی ببر در دنیا از سال ۲۰۱۰ روز ۲۹ جولای (۷ مرداد) به عنوان روز جهانی ببر نامگذاری شد، این روز به منظور افزایش آگاهی عمومی نسبت به اهمیت حفظ این گربهسان زیبا تعیین شده است تا تلاش بیشتری برای حفاظت از این گونه صورت گیرد.
گسست زنجیره طبیعی
به اعتقاد کارشناسان زمانی که گونهای از طبیعت حذف میشود در واقع رنجیره طبیعی طبیعت گسسته میشود و میتواند به مرور اثرات نامطلوبی بر محیط زیست و حتی زندگی انسانها بر جای بگذارد از این رو در سال ۱۳۸۹ بود که بحث احیای ببر در ایران قوت گرفت و کار به جایی رسید که برای رسیدن به این هدف دو قلاده ببر سیبری وارد ایران شد و در مقابل دو قلاده پلنگ به روسیه داده شد؛ این در حالی بود که حدود نیم قرن از انقراض این گونه در کشور میگذشت. هر چند این طرح به نتیجه نرسید چون ببر نر به بیماری «مشمشه» مبتلا و تلف شد و ببر ماده نیز به اتهام آلوده بودن به ویروس این بیماری مدت پنج سال در قرنطینه بود البته با کمک دوستداران حیات وحش و همکاری سازمان حفاظت محیط زیست و دامپزشکی بعد از انجام آزمایشهای متعدد رای به سالم بودن حیوان داده شد و بعد از آن به مکان مناسبی انتقال یافت. اما طرح احیا دیگر مسکوت ماند. حال باید دید در چنین شرایطی امکان احیا وجود دارد؟ البته تجربه موفقی از احیا در دنیا مشاهده شده از جمله احیای سیاهگوش در کشور سوییس که برنامه آن از سال ۱۹۷۰ آغاز شد و همچنان یک تیم حرفهای این برنامه را دنبال میکنند و برنامه موفقی بوده است، بنابراین تیم حرفهای، برنامهریزی و بودجه در به سرانجام رسیدن اینگونه طرحها بسیار مهم است. اما حیوانی مانند ببر که به قلمرو وسیع نیاز دارد هم میتواند دوباره در ایران احیا شود؟ ایرانی که دیگر دشت و جنگلی مناسب جولان این حیوان ندارد، به اعتقاد کارشناسان گوشتخواران؛ برای احیای یک گونه ابتدا باید امکان سنجی احیا در زیستگاهی که قرار است حیوان مورد نظر در آن رهاسازی شود مورد بررسی قرار گیرد، باید مواردی همچون تجزیه و تحلیل زیستپذیری، ماندگاری جمعیت در زیستگاه جدید، پتانسیل تامین طعمه، رقابت با سایر شکارچیان هم بوم از جمله پلنگ، عوامل تهدید قبلی و کنونی، امکان کاهش این عوامل و نگرش جوامع محلی درباره معرفی مجدد گونه بررسی شود.