رابطه نرخ بهره و قیمت داراییهای مالی
دکتر احمد یزدانپناه
همیشه فعالان بازار سهام نگران افزایش نرخهای بهره (سود) هستند و دیدم این هفته برخی از آنان حتی از کاهش نرخ بهره نیز ابراز نگرانی کرده و نرخ ۲۱ درصد را با شرایط امروز اقتصاد، مناسبترین نرخ دانسته بودند.مدتهاست میخواهم چند کلمه درباره رابطه نرخ بهره یا سود و نرخ تورم به عنوان دو متغییر مهم اقتصاد کلان تأثیرگذار بر بازار سرمایه بنویسم که فرصتی دست نداد تا امروز. اغلب بازار سهام عکس العمل و پاسخ سریعی به تغییرات نرخ بهره میدهد، قطعاً سریعتر از سایر قسمتهای اقتصادی، که گاهی تا ۱۲ ماه هم شده که اثرگذاری مزبور طول کشیده تا به آنها برسد. این امر میتواند فرصتهای بسیاری را برای معامله گران و تحلیل گران بازار سهام فراهم آورد، چه برای خرید سهام و نگهداری آن و چه وقتی میخواهند در کوتاهترین زمان از نوسانات بازار سهام بهره مند شوند یعنی با نگرش سفته بازانه به بازار سرمایه آمدهاند.نرخهای بهره و قیمت سهام رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند.. - نرخهای بانکی: این همان نرخی است که بانکها بر پایه آن بهم قرض میدهند. همچنین این نرخی است که بهطور مستقیم بازار سهام را تحت تأثیر خود قرار میدهد و دیدهاید که فعالان بازار سهام آن را بهطور دقیق و منظم رصد میکنند. به این نرخ بیشتر «نرخ بهره بین بانکی» گفته میشود. - نرخهای بهره مصرفکننده: این نرخهایی هستند که برای وامهای مصرفکنندگان بهکار میرود، مثل وامهای رهنی یا وام خرید اتومبیل. این نرخها میتوانند بر مبنا و پایه نرخهای بانک باشند ولی مستقل از آنها هستند و مجبور نیستند از تغییرات اخیر آنها متابعت کنند (وقتی فروشنده یک لوازم خانگی میگوید ۲ درصد بیشتر نکشیدم روی جنس که مدتدار خریدید گاهی دعایش هم میکنیم چون از بهره سالانه و ماهانه مطلع نیستیم و «گویا همه «سواد مالی» لازم داریم.) گرچه این دو نوع نرخ بهره یا سود متفاوت و مجزا از یکدیگرند، ولی رابطه تنگاتنگی با هم دارند. وقتی بانکها به هم با پول ارزانتری قرض میدهند یعنی نرخ بهره کمتری از هم میگیرند، بانک قرضگیرنده از بازار بین بانکی هم از مشتریان و متقاضیان وام و تسهیلات خود نرخ بهره کمتری طلب میکند. این انتقال کاهش قیمت پول بر رفتار و تقاضای قرض گیرندگان و معامله گران اثر میگذارد و بر قیمت سهام اثرگذاری دارد و باعث جزر و مد قیمتها در بورسها میشود (ما بازار بورس نداریم چرا که خود بورس یک بازار متشکل و خود تنظیمی است!) بانکهای مرکزی با اهداف خاصی برای اثرگذاری بر اقتصادها نرخهای بهره را سمت و سو میدهند. به عنوان یک قاعده کلی: - نرخهای بهره بالاتر ممکن است رشد اقتصاد را کند نماید. استقراض گرانتر شده و انگیزه مردم برای پس انداز بیشتر میشود و این میتواند باعث تشویق آنها به کمتر خرج کردن شود. - نرخهای بهره پایینتر ممکن است رشد اقتصادی را افزایش دهد. استقراض ارزانتر شده و انگیزه مردم برای پس انداز را کاهش میدهد. بنابراین، آنها ممکن است به خرج درآمدهای خود تشویق شوند. بانکهای مرکزی سعی دارند در راستای رسالت خود در تثبیت قیمتها و اشتغال با برقراری نرخهای بهره بین بانکی این وظایف نرخ بهره را کنترل و مدیریت نمایند. چگونگی اثرگذاری نرخهای بهره بر سهام: اثرگذاری نرخهای بهره بر سهام به دو روش صورت میگیرد: مستقیم و غیرمستقیم. کسب و کارها بهطور مستقیم تحت تأثیر نرخ بهره بین بانکی هستند، زیرا آن نرخها بر میزان توانایی یک شرکت در قرضگیری اثرگذارند. وقتی نرخ بهره افزایش مییابد، برای شرکتها استقراض سرمایه و تأمین سرمایه گرانتر تمام میشود و لذا طرحهای رشد و توسعهای آنها کاهش مییابد و این اثر منفی بر عایدات و سود آنها میگذارد. وقتی نرخ بهره کاهش مییابد، استقراض سرمایه برای شرکتها با هدف دستیابی به رشد و توسعه شرکت ارزانتر میشود و این امر میتواند مشوقی برای بالا رفتن قیمتهای سهام باشد.کسب و کارها بهطور غیرمستقیم نیز تحت تأثیر تغییرات نرخ بهره قرار میگیرند، زیرا نرخ بهره بالاتر در سطح وسیعی میانگین درآمد قابل تصرف (درآمد بعد از کسورات از جمله مالیات) کاهش میدهد. با کاهش درآمد ناشی از عوامل تولید مثل کار و سرمایه و غیره بدان معنی است که از مخارج صرف شده برای خرید و تهیه کالا و خدمات کاسته میشود و این دوباره بر درآمدها و سود شرکتها اثر منفی دارد و موجب کاهش قیمت سهام میشود. برعکس، وقتی نرخ بهره پایینتر میآید مردم بیشتر خرج میکنند و این برای کسب و کارها خوبست و کمک میکند قیمت سهام شرکتها بالا روند و شرکتها از طریق بورسها رشد قویتری را تجربه کنند.
نکته مهمی که در تغییرات نرخ بانکی وجود دارد آنست که تغییرات مزبور موجب «نوسانات» بازار سهام میشود که اغلب موجب فرصت برای معامله حول و حوش تغییرات قیمت سهام میشود. به فرض اگر نرخ بهره بالاتر رود و قیمتهای سهام کاهش یابند، این امر برای معاملهگران بورس فرصتی فراهم میآورد که انتظار داشته باشند قیمتها در نهایت در طول زمان دوباره روند صعودی به خود میگیرند.وارن بافت، سرمایهگذار صاحب نام درباره رابطه نرخ بهره و قیمت سهام میگوید نرخ بهره همچون «نیروی جاذبه» برای بازارهای مالی عمل میکند. وقتی این نیرو افزایش مییابد (یعنی وقتی نرخهای بهره بالا میروند) قیمت تمامی سایر داراییها میبایست خود را پایین بیاورند تا با نرخ پایین بازده پول خود را تطبیق دهند (یادتان باشد که نرخ بهره در واقع نرخ بازده پول است که بانک مرکزی آن را نظم و نسق میدهد.) وقتی نیروی جاذبه کاهش مییابد (یعنی وقتی نرخ بهره یا قیمت پول پایین میآید) قیمت سایر داراییهای مالی (مثل سهام) همچون بادکنک باد میشوند و به سمت بالا پر میکشند.