فراوانی یا قدرت خرید؟
گلی ماندگار|
مدت زیادی است که مسوولان در هر مصاحبه و نشستی دم از فراوانی در کشور میزنند، از رییسجمهور پیشین گرفته تا رییسجمهور جدید همه بر این باورند که در کشور با کمبود هیچ کالایی مواجه نیستیم، اما واقعا مساله مهم نداشتن کمبود است یا قدرت خرید مردم؟ اینکه درتمام فروشگاهها اقلام خوراکی و بهداشتی به وفور یافت شود اما درصد خیلی کمی از مردم قدرت خرید مایحتاج زندگی شان را داشته باشند، از نظر مسوولان چقدر میتواند حائز اهمیت باشد؟ اینکه خط فقر به 10 میلیون تومان رسیده و حقوق کارگران با هزاران اما و اگر تنها 4 میلیون و 200 هزار تومان است، چقدر در مهم بودن این فراوانی موثر است.
نگاهی به آمارهای مرکز آمار ایران
براساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم سالانه تیرماه امسال برای خانوارهای کشور به 2/44 درصد رسیده که نسبت به ماه قبل، 2/1واحد درصد افزایش را نشان میدهد. نرخ تورم نقطهای در تیرماه 1400 هم به عدد 6/43 درصد رسیده است که در مقایسه با ماه قبل 0/4 واحد درصد کاهش یافته است. تورم نقطهای به این معناست که خانوارهای کشور بهطور میانگین 6/43 درصد بیشتر از تیر ۱۳۹۹ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. طبق اعلام مرکز آمار نرخ تورم ماهانه تیر امسال به 5/3 درصد رسیده که در مقایسه با ماه قبل، 0/1 واحد درصد افزایش داشته است. براساس اعلام این مرکز رشد ماهانه قیمت در تیرماه 1400 بیشترین میزان افزایش را در 8 ماه گذشته داشته است که بیشتر ناشی از تورم کالاهای غیرخوراکی بوده است.
از آمار تا واقعیت
اما مساله اینجاست که آمارها چقدر به واقعیت نزدیک هستند. برای اینکه بتوانیم قدرت خرید مردم را در کلانشهر تهران و در محلههای مختلف محک بزنیم، سری به سوپرمارکتها در چند نقطه مختلف تهران زدیم. جایی که مردم حتما برای خرید روزانه شان به آن سر میزنند و البته هر روز هم با افزایش قیمت اقلام خوراکی مورد نیاز خود مواجه میشوند.
فروش به یک سوم کاهش یافته است
علی نجفی یکی از صدها سوپرمارکت داری است که در یکی از مناطق مرکز شهر تهران کار میکند. او سالهای زیادی به این شغل مشغول بوده و وضعیت را از 20 سال گذشته تا کنون بی سابقه میداند.
او به «تعادل» میگوید: طی دو سال گذشته فروش ما به یک سوم رسیده، خیلی از مردم دیگر مثل سابق توان خرید کردن ندارند، خرید لبنیات برای خیلیها دیگر سخت شده آن هم به واسطه افزایش قیمتهای باور نکردنی، مثلا یک قالب کرده 100 گرمی قبلا 2 تا 3 هزار تومان بود و حالا بین 10 تا 12 هزار تومان شده است. ماست هم به همین شکل افزایش قیمت داشته است، خرید برنج و روغن هم به همین شکل است. تازه ما در منطقهای هستیم که مردم اکثرا تا حدودی توان خرید داشتند، اما حالا همینها هم هر روز کیسه خریدشان کوچکتر و کوچکتر میشود.
سوپرمارکت دارها هم ضرر میکنند
نجفی میافزاید: در این میان صاحبان مغازهها بدون توجه به این افت فروش اقدام به بالا بردن اجارهبها میکنند و بسیاری از همکاران من مجبور شدهاند به حاشیه شهر تهران بروند چون دیگر قادر به پرداخت اجارهبهای مغازه در مرکز، یا حتی جنوب تهران هم نبودند. در واقع ما هم از همین مردم هستیم و فشارهای زندگی به شکل دیگری ممکن است ما را از پا در بیاورد. در این شرایط سوپرمارکت دارها هم ضرر میکنند، آنها ترجیح میدهند قیمت اجناس پایین باشد و قدرت خرید مردم بالا تا چرخ مغازه آنها هم بچرخد و بتوانند از پس هزینههایی که دارند بر بیایند.
فراوانی بدون پول به چه دردی میخورد
فاطمه اسدی، زنی 52 ساله است و برای خرید به یکی از سوپرمارکتهای خیابان جی آمده است، او یک عدد رب گوجه فرنگی، یک بسته نان و یک شیر و یک قالب کره میخرد، مغازه دار، از او 55هزار تومان طلب میکند، زن بدون هیچ حرفی شیشه شیر را به یخچال بر میگرداند و 39 هزار تومان به مغازهدار میدهد.
او در پاسخ به این سوال «تعادل» که توانایی خریدش طی 2 سال گذشته چقدر پایین آمده میگوید: الان که با چشم خودتان دیدید، 4 قلم جنس شد 55 هزار تومان، من سرپرست خانوار هستم، در یک تولیدی کار میکنم، حقوقم ماهی 2 میلیون و 700 هزار تومان است، دو بچه 15 و 17 ساله محصل دارم. ماهی 700 هزار تومان اجاره میدهم و مجبورم هر طور شده با ماهی 2 میلیون تومان چرخ زندگیام را بچرخانم. این چیزهایی که ما میخریدیم قدرت خریدمان نیست، اینها مایحتاجی است که مجبور به خرید آن هستیم، اینکه میگویند همهچیز به وفور در کشور هست، بیشتر برای ما به یک شوخی شبیه است، فراوانی بدون پول به چه دردی میخورد؟ من وقتی نمیتوانم یک وعده گوشت به بچه هایم بدهم یا از خرید برنج ایرانی به خاطر قیمت بالایش محروم هستم، حالا هزار کیلو برنج ایرانی هم در مغازهها باشد، باز دردی از من دوا نمیکند.
بالاترین نرخ تورم
اما بنا بر آمارهای منتشر شده اقتصاد کشور طی 50 سال گذشته بالاترین نرخ تورم را در سال 1374 با نرخ 4/49 درصد به خود اختصاص داده است که تاکنون نرخ آن شکسته نشده است. افزایش قیمتها در حالی است که خردادماه سال قبل بانک مرکزی هدف تورمی را 22 درصد تعیین کرده بود، اما تورم در پایان سال 99 به بیش از 40 درصد رسید. دولت در سالهای اول آغاز به کار خود باوجود بعضی از گشایشهای اقتصادی پس از برجام توانست برای مدتی نرخ تورم را کاهش دهد و نرخ ارز را کنترل کند، اما با شدت یافتن تحریمها و مشکلات اقتصادی نرخ تورم با افزایش نرخ ارز و عدم کنترل اقتصاد جهش یافت. شیوع کرونا و افزایش تحریمهای امریکا اقتصاد ایران را با چالشهای زیادی روبه رو کرد و هزینههای زیادی را بر دوش دولت گذاشت و میزان کسری بودجه را افزایش داد. این روند همچنان با روی کار آمدن دولت جدید هم ادامه دارد.
کالاهای لاکچری و قیمتهای نجومی
اما کافی است از جنوب و مرکز شهر به سمت شمال شهر بروید، با گذشتن از منطقههای قیطریه و نیاوران و فرشته حتی شکل سوپر مارکتها هم به طرز عجیبی تغییر میکند، کالاهایی که در قفسههای این مغازهها چیده شده با دیگر کالاها در سوپرمارکتهای مرکز و جنوب شهر فرق دارد، قیمتها هم هوش از سر آدم میپرداند، اما حتی این سوپر مارکتها هم از افت فروش خود میگویند. مرتضی دریانی، درباره میزان فروش سوپرمارکتش به تعادل میگوید: مردم فکر میکنند چون ما در محله قیطریه هستیم پس دغدغهای نداریم و فروشمان خوب است و خلاصه همهچیز بر وفق مراد است اما اینها فقط تصورات مردم است با واقعیت فاصله دارد. خیلی از کالاهای وارداتی که در سوپر مارکت ما به فروش میرسید ناگهان با افزایش قیمت نجومی مواجه شد، خیلی از مشتریها دیگر مثل سابق خرید نمیکنند و بیشتر آنها برای خریدهای کلی به جامبو میروند. این در حالی است که هزینههای ما همچنان رو به افزایش است، از هزینه جاری مغازه گرفته تا اجارهبها و پول ودیعهای که هر سال صاحب ملک آن را افزایش میدهد. حالا دیگر بیشتر فروش ما به خرید بچهها و خرید سیگار و ... محدود شده در حالی که قبلا اکثر مشتریها تمام خریدهای روزانه و حتی ماهانه شان را از سوپر مارکت ما انجام میدادند.
فراوانی برای من یعنی قدرت خرید
محسن 34 ساله است و یک فرزند 2 ساله دارد، او کارمند بخش خصوصی است و درآمدش در ماه نزدیک به 8 میلیون تومان است، اما او نیز برای خرید از سوپر مارکت با مشکل مواجه میشود و سعی دارد جز در مواقع ضروری خریدهای کلی خود را از فروشگاههای همواره تخفیف انجام دهد. او در این باره به تعادل میگوید: برای من فراوانی به معنای قدر خرید است، وقتی نزدیک به نیمی از درآمد ماهانه من برای پرداخت اجارهبها منزل هزینه میشود، و البته مسوولان خودشان خط فقر را 10 میلیون تومان اعلام کردهاند، من چطور میتوانم با ماهی 4 میلیون تومان بقیه هزینههای زندگیام را پرداخت کنم، همسرم تا قبل از کرونا در یک شرکت خصوصی مشغول به کار بود، اما بعد از شیوع کرونا آن شرکت تعطیل شد و او خانهنشین شده و تنها درآمد ما همین دریافتی من است، در این شرایط مسوولان نمیتوانند دم از فراوانی بزنند در حالی که مردم قدرت استفاده از این فراوانی را ندارند.
حرف آخر
این روزها فقر گلوی خیلی از خانوادههای ایرانی را میفشارد. بالا رفتن هزینههای زندگی و مشکلات معیشتی هر روز تعداد بیشتری را درگیر میکند. مسوولان اما در این شرایط هم از شرایطی حرف میزنند که یا اصلا نمود بیرونی ندارد یا اگر هم هست مختص قشر خاصی در جامعه است. به این قیمتها توجه کنید، برنج ایرانی، هر کیلو بین 48 تا 55 هزار تومان فروخته میشود. شکر هر یک کیلو بین 18 تا 22 هزار تومان بسته به اینکه در کدام منطقه خرید کنی. قیمت میوهها که دیگر سر به فلک گذاشته و گوشت و مرغ هم زمان زیادی است از سفره اکثر خانوادههای ایرانی حذف شده است. فراوانی در این شرایط که کسی قدرت خرید ندارد، بیشتر به یک شوخی تلخ شبیه است.