ایدههای شهید بهشتی برای مقابله با مفتخوارگی بینظیر است
«دادههای سرشماری سه دهه گذشته میگوید از کل جمعیت در سنین فعالیت ایران نزدیک به دوسوم آنها با عذرهای موجه و ناموجه هیچ نقشی در تولید ملی ندارند. پس اگر شما از حضور مردم مشارکتزدایی میکنید، به توسعه پشت کردهاید و در خدمت مافیاها قرار دارید بنابراین به تعبیر شهید بهشتی شما هیچ نسبتی با اسلام ندارید.»
نشست مجازی موسسه دین و اقتصاد به مناسبت نود و سومین سالگرد ولادت آیتالله شهید بهشتی با عنوان «نوآوری فناورانه، عدالت اجتماعی و توسعه در اندیشه شهید دکتر بهشتی» برگزار شد.
فرشاد مومنی در ابتدای این نشست با بیان اینکه مساله توسعه، عدالت اجتماعی و فناوری یکی از پیچیدهترین مفاهیم تاریخ اندیشه بشری است، گفت: ما در شرایطی قرار داریم که با کمال تاسف مشاهده میکنیم که از دین بد دفاع میشود. ما میخواهیم این نکته را باز کنیم که تصور قطع کردن ارتباط نظام باورها و توسعه، اعتبار علمی ندارد. داگلاس نورث یک تعبیری در کتاب «فهم فرآیند تحول اقتصادی» دارد با این مضمون که پیوند نظام باورها و توسعه مانند یک شمشیر دو دم است در نتیجه رفتن به سمت نادیده انگاشتن این پیوند به اندازه رفتن به سمت مطلق انگارانه نظام باورها میتواند خسارتبار باشد.
وی افزود: بحث بسیار مهمی که از سوی بسیاری از بزرگان اندیشه مطرح میشود این است که شما درباره کدام قرائت از نظام باورها صحبت میکنید؟ بنابراین مساله حیاتی این است که نظام باورها یک درهم تنیدگی تمام عیار با توسعه دارد و از این زاویه واکاوی اندیشه چهرههایی مانند شهید بهشتی، شهید مطهری و... یک اقدام عالمانه و اعتلابخش تلقی میشود.
مومنی با بیان اینکه نقطه عزیمت بحث این است که توسعه تابعی از تحول در کمیت و کیفیت جمعیت، تحول در ذخیره دانایی و تحول در چارچوب نهادی است، گفت: چارچوب نهادی متشکل از نظام بایدها و نبایدها است و پس از مشخص شدن آن باید ببینیم که چرا بشر به صورت فطری به سمت نهادها مراجعه کرده است؟ متفکران بزرگ توسعه دراین رابطه میگویند بشر با اطلاعات ناقص خود در معرض انبوهی از نا اطمینانیها قرار داشته و چگونگی حل و فصل این نااطمینانیها پیوند وثیقی با چگونه ساختن جامعه پیدا میکند.
از طریق پیشبینیپذیر کردن امور نااطمینانیها حل و فصل میشود
لذا از طریق پیشبینیپذیر کردن امور، نااطمینانیها حل و فصل میشود و لازمه پیشبینی پذیر کردن امور نیازمند یک نظم اجتماعی ضابطه محور خواهیم بود. در فرآیند این تغییر بنیادی دو رکن باید مورد توجه قرار بگیرد. مساله اول اهمیت به باورهای جامعه است چرا که کارکردهای توسعهگرای این باورها، مهار نااطمینانیها، ایجاد معنا برای عقلانیتهای متفاوت، ایجاد سازگاری با محیط اجتماعی و طبیعی، حداقلسازی هزینههای پیروی، حل معضل فرصتطلبی، توزیع تخصیصهای غیربازاری منابع، مسوولیتپذیرسازی فردی و اجتماعی انسانها، برانگیزاننده حس آرمانخواهی، عنصر وحدت بخش جامعه، مشروعیت بخشی به شیوه اعمال حکمرانی و مبنای اصلی برپایی نظارت اجتماعی برای کنترل نابخردیهای ساختار قدرت است.
شهید بهشتی میگوید ما باید به همه بگوییم دین نباید منجر به اجبار شود
وی افزود: در اندیشههای شهید بهشتی درباره توسعه عادلانه مبتنی بر نوآوریهای فناورانه چند نکته وجود دارد از جمله اینکه سنگ بنای نقطه عزیمت به سمت توسعه وقوف روش شناختی به نقص اطلاعات است که امکان برقراری تفاهم و جلب همکاری دیگران قابل تصور خواهد کرد. شهید بهشتی در کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان میگویند: «برای انسانها ولایت فکری منحصرا به وحی تعلق دارد.» ایشان در قسمت دیگری از همان کتاب میگویند: «ما باید به همه بگوییم دین نباید منجر به اجبار شود. آن چه هست روشن کردن راه از بیراهه است.» پس اگر به نام دین هم بخواهند زورگویی پیشه کنند، به تعبیر شهید بهشتی درافتادن با فلسفه خلقت است.
مومنی با اشاره به اینکه شهید بهشتی وقتی میخواهند از کار مولد تعریف کنند، میگویند کار مولد، کاری است که به تغییر شکل سودمند در اشیا منجر شود، خاطرنشان کرد:
کسانی که تاریخ تحول صنعتی را میدانند عظمت این تعریف را درک میکنند. در قرن هجدهم فیزیوکراتها میگفتند فقط کشاورزی است که خلق ارزش میکند. آدام اسمیت در آن زمان این بحث را مطرح کرد که این یک دعوای انحرافی بین صنعت و کشاورزی است چرا که این دو به هم نیازمند و مولد هستند لذا اگر انرژی برای دعوا کردن دارید با رانتخوارها بجنگید. اجمالا عرض میکنم که آیتالله بهشتی عنصر گوهری تولید فناورانه را این گونه تشخیص داده بودند و همان طور که ایشان به خلاقیت اهمیت میدهند به عدالت هم توجه دارند. ما اگر تاریخ تحولات فناورانه را نگاه کنیم میبینیم بدون استثنا به محض اینکه در هر دوره از تاریخ یک نوآوری فناورانه شکل میگیرد، یک چالش توزیعی هم شکل میگیرد و چگونگی رقم خوردن سرنوشت توسعه نیز از نحوه پاسخ به این چالش میتوان تشخیص داد. برای مثال چینیها 1500 سال قبل از اروپاییها کوره بلند ذوب فلزات را اختراع کرده بودند اما چرا با وجود این مسائل آنها به یک جامعه مفلوک در قرن نوزدهم تبدیل شدند؟ اینجا است که چالشهای توزیعی مطرح میشود. حکومتگران باب این نوآوریها را بستند زیرا فکر میکردند بخشی از قدرت آنها به شهروندان منتقل میشود. بنابراین قدرت، ثروت و منزلت چالشهای توزیعی اساسی دارند که اگر همزمان با مساله تولید مورد توجه قرار نگیرند امکان حرکت اعتلابخش توسعهای را کند میکنند. مومنی در ادامه بیان کرد: به همین خاطر است که شاهبیت بحثهایی که شهید بهشتی مطرح کردند، این است که توسعه فقط در یک بستر عادلانه امکانپذیر خواهد شد. وقتی آیتالله بهشتی این را متوجه میشوند بینظیرترین ایدهها را علیه مفتخوارگی نشان میدهند. «کتاب بانکداری، ربا و مسائل مالی در اسلام» را که میبینید، متوجه میشوید همه بحث ایشان این است که اگر میدان برای مفتخوارگان فراهم شود عزت و کرامت انسانی مخدوش میشود. همچنین ایشان با درک بالایی که از مناسبات ربوی دارند، میگویند ربا 4 سوءکارکرد به این شرح دارد: فریبکاری و پنهانسازی واقعیتها، شدت بخشی به قدرت مافیاها، تضعیف مولدها و از همه بدتر اسیر شدن ساختارها یعنی در چارچوبی که یک حکومت به مفتخوارها میدان میدهد در درون همان حکومت هم خرید محبوبیت از محل امکانات عمومی سنت جاریه خواهد شد. مومنی در پایان خاطرنشان کرد: در توالیهای توسعه یکی از حیاتیترین مسائل این است که زمانی نوبت فناوری میرسد که شما استفاده حداکثری از منابع انسانی را حل کرده باشید. ببینید، دادههای سرشماری سه دهه گذشته میگوید از کل جمعیت در سنین فعالیت ایران نزدیک به دوسوم آنها با عذرهای موجه و ناموجه هیج نقشی در تولید ملی ندارند. پس اگر شما از حضور مردم مشارکتزدایی میکنید، به توسعه پشت کردهاید و در خدمت مافیاها قرار دارید بنابراین به تعبیر شهید بهشتی شما هیچ نسبتی با اسلام ندارید.