حمایتهای اشتباهی
علی اکبر نیکواقبال
تلاش برای استفاده بهینه از منابع محدود یکی از اصلیترین سیاستهایی است که در سالها و دهههای گذشته به عنوان یکی از محوریترین رویکردها در اقتصاد ملی شناخته میشود. دولتها وقتی فهمیدند که دیگر امکان اجرای سیاستهای خودبسنده وجود ندارد و ناگزیر به تجارت و همکاری مشترک با سایر کشورها برای رسیدن به اهداف خود هستند، تلاش کردند که طوری برنامهریزی کنند که با کمترین هزینه، بیشترین عایدی را برای کشور خود به ارمغان بیاورند.
برای همکاری بینالمللی و حضور در بازارهای جهانی، یکی از اصلیترین پیشنیازها، بهبود سطح زیرساختها و ایجاد آمادگی در اقتصاد ملی برای حضور در عرصههای بینالمللی است. امروز زیرساختهای حمل و نقل، زیرساختهای لازم برای افزایش تجارت، حمایت از سرمایهگذاران جدید و تولید برای صادرات بخشی از اهدافی است که بسیاری از کشورها برای اجرا در دستور کار قرار دادهاند و از اینرو دیگر موضوعی مانند حمل و نقل یک اتفاق داخلی نیست و بیشتر به امکانات کشور برای صادرات و ترانزیت رونق میدهد.
ایران از نظر جغرافیایی در نقطهای قرار گرفته که امکان اتصال بسیاری از کشورها به یکدیگر را چه از شرق به غرب و چه از شمال به جنوب دارد و بهبود زیرساختها و ایجاد ظرفیتها چه برای صادرات و چه برای ترانزیت یکی از اولویتهای مهمی است که باید در دستور کار قرار بگیرد. متاسفانه با وجود آنکه بسیاری از کشورهای جهان حرکت خود در این مسیر را از مدتها قبل آغاز کردهاند، در ایران دولتها درگیر هزینههای روزمره هستند و آنقدر بار مالی سنگینی در بودجه برای حمایت وجود دارد که عملا در بسیاری از سالها بودجهای برای استفاده در زیرساختها باقی نمیماند.
تحریمهای بینالمللی و محدودیت در دسترسی به درآمدها نیز خود به عاملی بدل شده تا اقتصاد ایران از این فرایند جهانی جا بماند.
ما برای چابکسازی اقتصاد خود باید تلاش کنیم که نقش دولت را در حوزههای اجرایی کاهش دهیم و اگر بنا بر استفاده از منابع دولتی در اقتصاد است، این پول باید به جای استفاده در طرحهای حمایتی که بعضا به سازمانها و نهادهایی تعلق میگیرد که هیچ آوردهای ندارند، این پولها را در طرحهای زیرساختی هزینه کنیم. با آزاد شدن منابع دولتی و البته میدان دادن به سرمایهگذاران غیر دولتی میتوان انتظار داشت که ایران از فرصتهای خود در عرصه جهانی استفاده کند و بیشترین آورده را از این حوزه داشته باشد اما در صورت ادامه دادن شیوههای غلط گذشته، عملا زیرساختها فراموش شده و حمایتهایی که بسیاری از آنها محل اصابت اشتباهی دارند همچنان اصلی باقی میمانند.