چقدر زود مرگ پرستاران را از یاد بردیم
مریم شاهسمندی
زمان زیادی از وقتی که در مقابل بیمارستانها کادر درمان را تشویق میکردیم نگذشته است، زمان زیادی از وقتی که عزیزان بیشماری را به علت پاندمی کرونا از دست دادیم نگذشته است. اما از آنجایی که اغلب انسانهای فراموشکاری هستیم، همهچیز را به جز غمهایی که مستقیم با خودمان سر و کار دارد از یاد میبریم. مثلا از یاد میبریم طی دوسال پاندمی کرونا چند پرستار و دکتر جانشان را از دست دادند. فراموش میکنیم چند پرستار باردار به دلیل مراقبت از بیماران کرونایی جان خود و جنینشان را قربانی کردند. اصلا فراموش کردیم که پرستاران در این دو سال چطور روزگار گذراندند. یا حتی به این مساله فکر هم نکردیم، چون عموما وقتی مشکلی بهطور مستقیم به ما ربط نداشته باشد از دنبال کردن آن خودداری میکنیم. اما بهتر است کمی به عقب برگردیم، به روزهایی که هنوز پاندمی شروع نشده بود حتما در شبکههای اجتماعی و اخبار رسانهای دیده بودید که پرستاران به دلیل عقب افتادن ماهها حقوق و مزایای خود در مقابل بیمارستانهایشان دست به تجمع زده بودند. اما به محض اینکه پاندمی اعلام شد دیگر از این تجمعها و اعتراضها خبری نبود، حتما فکر میکنید کارفرما یا همان پیمانکارانی که مسوول پرداخت حقوق و مزایای پرستاران بودند به یک باره دست و دلباز شدند و حق و حقوق آنها را پرداخت کردند. اگر این طور فکر میکنید سخت در اشتباه هستید. پولی به پرستاران پرداخت نشد، آنها وقتی شرایط پاندمی را حس کردند، وقتی فهمیدند که جان هزاران هموطنشان در خطر است بدون توجه به مشکلاتی که داشتند به سر کارهای خود بازگشتند...
در شیفتهای بلندمدت، روزهای متوالی کار کردند و از جان مایه گذاشتند تا جان عزیزان ما را حفظ کنند. اما کسی از آنها تشکر و قدردانی نکرد. جز مردم با تشویقهای گاه و بیگاهشان در خیابان شهر دیگر کسی به این فکر نکرد که پرستاران هم مثل همه ما در کنار تمام این ایثارها و از جان گذشتگیها دغدغههای معیشتی دارند. هر بار از وزیر بهداشت سوال شد، وعده داد که تمام پرستارانی که قراردادهایشان 89 روزه است استخدام میشوند. تمام معوقات آنها پرداخت میشود و ... اما دریغ که هیچ کدام از این وعدهها نه در دولت قبل و نه در دولت فعلی هنوز عملی نشده است. از سال 1398 که این پاندمی لعنتی پا به ایران گذاشت تاکنون که اولین ماه 1401 را سپری میکنیم، پرستاران همچنان منتظر تحقق وعدههای مسوولان ماندهاند. خیلی از آنها سال گذشته با فروکش کردن پیکهای پاندمی به دلیل داشتن قراردادهای 89 روزه از کار بیکار شدند، صدایشان به جایی نرسید. کسی سراغی از آنها نگرفت. همانطور که کسی سراغی از خانوادههای پرستارانی که در رانه حفاظت از جان هموطنانشان جان باختند، نگرفت. مگر میشود این همه در حرف و خبر از آنها به عنوان مبارزان خط مقدم کرونا یاد کنیم اما وقتی پای عمل به میان میآید حتی از پیگیری حق و حقوقشان هم عاجز باشیم. چرا باید بعد از این همه سال هنوز که هنوز است تعداد پرستاران کشور از میزان استانداردهای جهانی پایینتر باشد. چرا باید پرستاران و پزشکان مهاجرت را به ماندن در کشور خود ترجیح بدهند حتی در شرایط بحرانی کرونا ایران بالاترین میزان مهاجرت پرستاران و پزشکان را تجربه کرد. اگر تمام این اتفاقها نتیجه بیتدبیری و بیتوجهی مسوولان نیست، پس چه چیزی میتواند باشد. تا کی قرار است افراد را با وعدههایی که اصلا قصد اجرایی کردن آنها را نداریم سرگردان کنیم؟ وضعیت سلامت در کشور ما به مرحله بحرانی رسیده است، وضعیت بیمارستانها خوب نیست، وضعیت خدمات درمانی خوب نیست، وضعیت نیروی پرستاری خوب نیست، سرانه بهداشت و درمان هیچوقت واقعی نبوده و نیست. بیمهها هر روز بیشتر از روز قبل از زیر بار مسوولیتی که در قبال بیماران بر عهده گرفتهاند شانه خالی میکنند. کمبود دارو و افزایش قیمت دارو هم یکی دیگر از مسائل بغرنج حوزه بهداشت و درمان است. هر روز تعداد بیشتری از بیماران به دلیل عدم توانایی در تامین هزینههای درمانی از چرخه درمان خارج میشوند. این مسائل باید نه تنها برای تک تک مسوولان کشور که برای تمامی نمایندگان مجلس و کسانی که در هر حوزهای مسوولیتی بر عهده دارند از طرح صیانت و تعطیلی نانوایی بربری در ماه رمضان و... مهمتر باشد.