آموزش مجازی را به حاشیه نرانیم
مجید ابهری
با آغاز پیدایش اپیدمی کرونا و پدید آمدن هزینههای خطرناک جانی ناشی از ارتباطات حضوری، مساله کاربردی شدن فزاینده فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی بهطور روزافزون در اقصی نقاط جهان در دستور کار مسوولان سیاستگذاری و تصمیمگیری دولتی، خصوصی و بینالمللی قرار گرفت. در همین دوران بود که ضرورت تداوم کارکردهای نهادی زمینهای را فراهم آورد تا علیرغم ضعفها و ابهاماتی که پیرامون بهرهمندی از فناوریهای نوین وجود داشت در ساحت عملی این فناوریها به کارزار بیایند و در بخشهای گوناگونی از نظامهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... میدان داری کنند. یکی از مهمترین حوزهها که بیشترین تاثیرپذیری را در این شرایط به خود اختصاص داد، نهاد آموزش است در حالی که تصور میشد تجربیات دو ساله (و شاید کمی هم بیشتر) فرآیند آموزشی، نوید بهرهمندی از تجربیات گسترده از این دوره و آماده شدن برای برداشتن گامهای بلندتر تحولات نهادین مبتنی بر فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی را برای جامعه به ارمغان میآورد، اما با پایان یافتن تعطیلات نوروز شاهد هجمه فزایندهای از دستورالعملهایی بودیم که سعی میکرد تا هرگونه آموزش غیرحضوری را سرکوب کند به نحوی که گویی این مدل از آموزش هرگز وجود خارجی نداشته است. این موضوع اگرچه در ظاهر با تلقی اهمیت فرآیند آموزشی صورت میپذیرد، اما در واقع میتوان آن را حاکی از احساس تعارض عمیق جهتگیری نهاد آموزش با مسیر تحول گرایانهای به شمار آورد که نظام آموزشی برای هماهنگی خود با تحولات فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی باید در پیش گیرد. نظام آموزشی مدرن را در رویکردی جامع باید بخشی از پلتفرم دولت مدرن به شمار آورد که در کنشی سیستماتیک با سایر اجزا به کارکرد مطلوب این پلتفرم کمک میکند. در نتیجه هرگونه تغییر در سایر اجزا خواه ناخواه به تغییراتی در این سیستم خواهد انجامید. به عبارت دیگر سیستم آموزشی از نظام صنعتی و فناوری، نظام اداری و مدیریتی و هر گونه نظام دیگر در یک دولت ملت تاثیرپذیرفته و تحت تاثیر تحولات جهانی نیز هست. از همین روست که خواه مطلوب نظر باشد و خواه نباشد ریلگذاریهای نابسامان آموزش و پرورش ایران نیز پیرو سیستم مدیریتی و سامانِ و نابسامان اقتصادی ساختاربندی شده است.
از همین روست که هرگونه تغییر در نظامهای اداری و مدلهای اقتصادی به تغییر نظام آموزشی خواهد انجامید. به عنوان مثال پیدایش مفاهیمی چون دولت الکترونیک و توسعه اقتصادهای دیجیتال و دانشبنیان حکایت از تغییرات بنیادین در نظام آموزشیای دارد که... باید مبتنی بر جهان دیجیتال و هوشمند آینده، نیروهای متخصص و آماده تربیت کند. حال آنکه نظام آموزشی ما در اولین فرصت میخواهد تمام دستاوردهای به دست آورده خود پیرامون بهرهمندی از فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی در زمینه آموزش مجازی را سرکوب کند و آن را یک شبه به فراموشی بسپارد و به سوی جهان فرتوت و از همگسسته خویش که جهانی آرام و بیدغدغه و به دور از روشناندیشیهای بلندپروازانه مبتنی بر خلاقیت است، باز گردد. درست زمانی که دیجیتالی شدن فرایند آموزش در دنیا تحولات بنیادین فرایند آموزشی را که به دنبال پیدایش انواع مدلهای یادگیری در عصر دیجیتال پدید آمدهاند و انواع بسترهای آموزش هوشمند در حال پیدا کردن موقعیت خود در این فرایند تحولاند، سیستم آموزش و پرورش ما همچنان درگیر ابتداییترین نیازهای یک سیستم یعنی تامین حقوق و حفظ بقای شاکله فیزیکی این ساختمان است. این در حالی است که انواع برونسپاری پردازش اطلاعات و ذخیرهسازی اطلاعات به ماشینها در کنار لزوم افزایش صلاحیت دیجیتال و سواد رسانهای، پدید آمدن امکان مشارکت اجتماعی و اشتغال نامحدود در ذیل گسترش نقش آفرینی الگوریتمها، رباتهای مجازی، پیامدهای آن در فناوریهای بنیادین، صنعت، اقتصاد و غیره باید در زمره موضوعات حیاتی باشد. فراموش نکنیم آموزش از فرایندی طولانی برخوردار است، زیرا ما باید با هر تغییر عمدهای در زندگی خود، شیوههای جدید تفکر و عمل را بیاموزیم. بهطور دقیقتر، آموزش عبارت است از تعلیم دانش، مهارتها و نگرشهای خاص در هر نسلی از طریق نهادهایی مانند مدارس، که مشخصا برای این منظور ایجاد شده است. به نظر میرسد انسان همیشه میدانسته است که جوانان از نظر فرهنگی بالغ نمیشوند مگر اینکه به آنها نشان داده شود چگونه. به این ترتیب باید تلاش کنیم تا بهرهمندی از بسترهای آموزش مجازی با از سرگیری آموزش حضوری به حاشیه نرفته و به دست فراموشی سپرده نشود و باید به عنوان مکمل آموزش حضوری، به صورت جدی در فرایند آموزش نقش ایفا کند.