بهبود شرایط اقتصادی پر کردن خلأهای اجتماعی
امانالله قرایی
تا زمانی که تمرکز ما در حوزه آسیبهای اجتماعی فقط محدود به رفع یا کنترل خطرات این آسیبها باشد، نمیتوانیم در زمینه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی که بسیار مهمتر است موفقیتآمیز عمل کنیم. در واقع این رویکرد پیشگیرانه است که باعث میشود شاخصهای سلامت اجتماعی در جامعه افزایش پیدا کند. امنیت در جامعه نهادینه شده و افراد نسبت به اجتماع اطراف خود نگاهی مثبت داشته باشند. متاسفانه آنچه در تمام این سالها شاهد آن بودیم تلاش برای رفع آسیبهای پیش آمده بوده که البته چندان هم موفق عمل نکردیم. در شرایط کنونی ایجاد امنیت اجتماعی و سلامت اجتماعی از وظایف مهم دولت به شمار میرود. اما تا زمانی که دولت نتواند رفاه نسبی را در جامعه حکمفرما کند، ایجاد امنیت و سلامت هم با موفقیت انجام نخواهد شد. تا زمانی که نگرانی برای تامین معیشت همراه مردم باشد، نمیتوانیم ادعا کنیم که امنیت و آرامش را برجامعه حکمفرما کردهایم. تا زمانی که شرایط اقتصادی بهبود پیدا نکند پر کردن خلأهای اجتماعی کار چندان راحتی نخواهد بود. اصلا کار راحتی نیست. نباید با شعار خودمان را گول بزنیم. نباید فکر کنیم که شعارها میتوانند کارایی داشته باشند. آنچه میتواند امنیت و آرامش را به جامعه بازگرداند شعار نیست، عمل به وعدههایی که داده شده و اجرایی نشدهاند. هر چه میزان فقر در جامعه بالا برود میزان خشونت، ناهنجاری و ... هم افزایش پیدا میکند. هر چه میزان فقر در جامعه افزایش پیدا کند، میزان ناامیدی، خودکشی، طلاق و ... نیز بالا خواهد رفت.
ما نمیتوانیم هم به دنبال تشویق افراد به ازدواج و فرزند آوری باشیم و هم شرایط یک زندگی متعادل را برای آنها فراهم نکنیم. اگر قرار باشد وضعیت معیشت به همین منوال باشد همین خانوادههای باقیمانده هم در خطر فروپاشی قرار میگیرند. همانطور که آمار طلاق، رفتن مردان از خانه و... نشان از همین حقیقت تلخ دارد. در واقع درگیر شدن نیروی انسانی در چرخه آسیبهای اجتماعی موجب میشود این منبع مهم نه تنها نتواند در چرخه توسعه و سلامت اجتماعی اثربخش باشد بلکه هزینههای دولت را در ایجاد امنیت، کنترل آنها و انجام اقدامات تامینی و تربیتی افزایش دهد، لذا گسترش آسیبهای اجتماعی در کشور یا هر جامعه دیگری به این معنی است که قوانین، اخلاق و عرف آن جامعه مورد توجه قرار نمیگیرد که این خود میتواند نشانهای از عدم کارآمدی مطلوب دولتها در ایفای وظیفهشان برای تحقق جامعهای ایمن از منظر اجتماعی باشد. در چنین شرایطی یکی از وظایف دولتها سیاستگذاری مناسب در حوزههای مختلف از جمله حوزه اجتماعی است که این کار مستلزم پذیرش آسیبهای اجتماعی به عنوان واقعیت اجتماعی است، چراکه در صورت اتخاذ سیاستهای مناسب برای حوزه اجتماعی به ویژه آسیبهای اجتماعی با رویکرد سلامت اجتماعی میتوان امیدوار بود که موضوع مورد توجه سیاستگذاران کلان کشور قرار گرفته؛ این پذیرش کمک میکند تا از برخوردهای سلیقهای و حتی بعضا متناقض در حوزه آسیبهای اجتماعی کاسته شود. در چنین شرایطی میتوان ادعا کرد که نقشه راه کشور برای کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی ترسیم شود؛ در این صورت امکان اعمال مدیریت اجتماعی کارآمد و استفاده بهینه از تمامی منابع و ظرفیتهای موجود بیش از پیش فراهم خواهد شد. وقتی در جامعهای خطری احساس میشود (که آسیبهای اجتماعی هم از جمله این خطرات (تهدیدها) است)، انتظار میرود دولت به صورت عامدانه در این حوزه مداخله کند تا شرایط جامعه از حالت خطر (تهدید) خارج شده یا شرایط را به گونهای کنترل کند تا وضعیت جامعه از منظر آسیبهای اجتماعی مخاطرهآمیزتر نشود و در نتیجه این سیاستگذاریهای همهجانبه و از جمله سیاستگذاری اجتماعی بتواند زمینه را برای زیست مناسب افراد فراهم کند. پس سیاستگذاریهای دولتها نباید فقط به رفع یا کنترل خطرات و آسیبهای اجتماعی محدود شود. رویکرد پیشگیرانه از جمله پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و ارتقاء شاخصهای سلامت اجتماعی نیز باید در بر گرفته شود. در چنین شرایطی میتوان گفت دولت برای زندگی بهتر مردم نقشه راه مناسب دارد و سیاستگذاریهای مناسبی انجام داده است.