سواد سلامت روان ما کم است
مجید ابهری
هر فردی یک شخصیت فردی و یک هویت اجتماعی دارد. قطعا شرایط هر شخص با دیگران حتی با نزدیکترین اعضای خانواده خود فرق دارد. آن چنان که خدا هم در قرآن میفرماید نفس شما مثل اثر انگشت با هم فرق دارد. جایگاه اجتماعی و هویت فردی با هم در ارتباط هستند اما تمایزهایی هم دارند. باید به نسخه خودمان دقت کنیم. مثل کارت ملی که هویت اجتماعی و خانوادگی ما را مشخص میکند یا حساب بانکی که هویت مالی ما را مشخص میکند، کد اقتصادی که وضعیت مالیات ما را معلوم میکند، مدرک دانشگاهی که تحصیلات را معین میکند. برای تفهیم روان و سلامت روان هم نیاز به درک درستی از رابطه جایگاه اجتماعی و هویت فردی داشته باشیم. آسیبی که در جامعه ایرانی داریم این است که سواد سلامت روان ما کم است. در حال حاضر برنامههای روانشناسی تلویزیون، تهیهکننده متخصص ندارد. قویترین سازمان روانشناسی دنیا انجمن روانشناسی امریکا (APA) است. آنها 115 میلیون دلار بودجه دارند و همکاری نزدیکی با FBI، ارتش، وزارت دفاع امریکا دارند و در شرایطی که یک حادثه و بحران پیش بیاید برای اینکه حادثه به فاجعه تبدیل نشود روح کلی جامعه را مثبت نگه میدارند. وقتی حادثه تلخی برای یک شخص پیش میآید قرار نیست تلخی را همیشه با خود نگه دارد. قرار نیست هر روز با خبر بد بیدار شود و یک زخم کهنه را با خود داشته باشد.
انسان به روانش زنده است و سلامت روان ما زمانی تأمین میشود که حال خوب داشته باشیم. درک ما از بهداشت روان و سواد سلامت روان ما کم است. سازمان نظام روانشناسی ما بودجه دولتی ندارد. تقویت مهارت زندگی وجود ندارد. در خانه، مدرسه، فرهنگسرا و تمام سازمانهای متولی که دانشآموز و دانشجو دارند و بخشی از جامعه را در برمیگیرند باید بر سواد سلامت روان متمرکز شوند.
مدرسه و والدین فقط برای امور مادی فرزندان و خانواده هزینه و سرمایهگذاری دارند نه برای امور روان و این آسیب است. در حال حاضر نزدیک 14 میلیون دانشآموز داریم. اتفاقات اخیر در کشور به نظر من فرصت است تا تهدید. زیرا همه خانوادههای ایرانی نیاز دارند به مفهوم سواد سلامت روان توجه کنند. خطایی که در برنامهسازی رادیو و تلویزیون و مدرسه داریم این است که مفهوم حال خوب، بهداشت روان، سواد سلامت نفس و... لقلقه زبان، حاشیه
و زینت المجالس ما است. این مساله به ما آسیب میزند زیرا افراد جامعه اگر به آینده نگرش منفی داشته باشند دیگر نمیتوانندکاری انجام دهند. کسی که دندانش درد میکند سرش را که قطع نمیکند، دندانش را درمان میکند. وقتی یک اتفاق تلخ و حادثهای پیش میآید، نباید که تا آخر عمر سیاه پوشید. در زندگی ما شرایط دشواری وجود دارد مثل از دست دادن عزیز که نمیتوان شرایط را تغییر داد. اوضاع دست ما نیست اما احوال ما دست خودمان است. سعی کنیم هر طوری که خودمان حالمان بهتر میشود ورودی اخبار منفی خود را کنترل کنیم. افرادی که همیشه ساز ناکوک میزنند و مروج منفی گرایی هستند را حذف کنیم و به انرژی مثبت درونی خود توجه بیشتری داشته باشیم. اگر کسی قرار است از سونامی اخبار منفی دور باشد اول باید از بودن به شدن، نقشه راه خود را درک کند. دقیقا مثل غذا که یک مثال بسیار خوبی است باید دقت کنیم که ارتباطات ما تعیینکننده احوال ما هستند. نکته بعدی این است که نقطه ضعف انسان موبایلی که باعث استرس، افسردگی، وسواس، ترس و حتی خشم خیابانی میشود جنبه روانی داستان است. اگر قرار است مفهوم حال خوب را درک کنیم باید آن بخش نفسانی خود را درک کنیم. گاهی حال ما بد است گاهی خوب. این خوبی و بدی طبیعی است اما نوسانات خلقی باید در مسیر رشد ما باشد. به هر حال حال خوب یک انتخاب است. اگر دنبال فرمولی برای حال خوب هستید، ابوعلی سینا 1100 سال پیش برای زندگی سالم پیشنهاد داد. اینکه تغذیه، خواب و ورزش چگونه باشد. زندگی سالم ابوعلی سینا انسان را به سمت حال خوب نزدیک میکند.