اعتیاد کودکان چالش تازه یا اتفاقی در خفا مانده
گلی ماندگار|
افزایش آمار کودکان مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد مخدر به یکی از چالشهای تازه اجتماعی تبدیل شده است، اینکه سن مصرف مواد مخدر به گفته مسوولان به 12 سال رسیده است زنگ خطری جدی برای جامعه به شمار میرود و باید برای آن چارهای اندیشیده شود. اما بررسی دلایل این اتفاق نیز نباید نادیده گرفته شود، چه چیزی باعث شده تا یک کودک 12 ساله به مصرف مواد مخدر روی بیاورد، چرا و چگونه این کودکان دسترسی ساده به مواد مخدر دارند، وضعیت خانوادگی این کودکان چگونه است و چه عواملی باعث سوق دادن آنها به سوی مصرف مواد مخدر میشود. اینها سوالاتی است که باید به آن پاسخ داد تا بتوان راهکاری مناسب برای جلوگیری از این معضل پیدا کرد. به گفته جامعهشناسان عوامل فرهنگی و اجتماعی مهمترین عواملی هستند که در اعتیاد کودکان نقش ایفا میکنند. در واقع وقتی صحبت از فرهنگ و جامعه میشود، بحث اعتیاد به یکی از مهمترین بحثهای جامعه شناختی تبدیل خواهد شد. مساله این است که این کودکان در اثر زندگی در فضاهایی که آنها را به سوی اعتیاد سوق میدهد، یا عوامل اجتماعی و فرهنگی که باعث بروز میل به استفاده از مواد مخدر میشود گرفتار میشوند. اعتیاد کودکان مسالهای نیست که بتوان آن را پنهان کرد چرا که به راحتی در محلات فقیرنشین قابل مشاهده است و میتوان این کودکان را که معمولا مورد سوءاستفاده خانواده و اطرافیان خود قرار میگیرند و برای همیشه از چرخه زندگی اجتماعی دور میشوند مشاهده کرد.
نابرابری اجتماعی رکن اصلی اعتیاد در جامعه
مینو عبدالحسینی، جامعهشناس در این باره به «تعادل» میگوید: در واقع اعتیاد کودکان یکی از آسیبهای اجتماعی است که همچون سایر آسیبهای کودکان به دلیل تشدید نابرابری و نابه سامانی در جامعه، رو به رشد و فاقد نظارت و کنترل موثر است.اعتیاد یک آسیب اجتماعی است که در همبستگی با نابرابریهای اجتماعی، بیعدالتی، فقر و کنشهای متقابل اجتماعی در ارتباط است در واقع نمیتوان فردی که سوء مصرف مواد مخدر دارد را نه به عنوان مجرم و نه به عنوان بیمار تلقی کرد بلکه فرد و محیط در یک کنش متقابل بر هم اثرگذار هستند و از هم تأثیر میپذیرند اما در مورد کودکان، سهم این تأثیر و تأثر تا حدودی متفاوت است و ساختارهای اجتماعی و کارکرد نهادهای جامعه در گرفتاری کودکان در این آسیب اجتماعی بسیار تعیینکننده است زیرا کودکان حق برخورداری از امنیت و یک محیط اجتماعی سالم را دارند. او میافزاید: آنها به تنهایی قادر به مراقبت از خود و تأمین نیازها و حقوق اساسی خود نیستند و تأمین آن بر عهده نهادهای اجتماعی اعم از خانواده، نهادهای آموزشی و رفاهی و دولت است، کودکان قدرتی بر انتخاب و ارادهای بر آگاهی سوء مصرف مواد مخدر و رهایی از آن ندارند بنابراین چنانچه ساختار جامعه مستعد آسیب باشد و نهادها نقش خود را به درستی انجام ندهند، آسیبپذیری کودکان از جمله گرفتاری در سوء مصرف مواد مخدر افزایش پیدا میکند. علاوه بر انواع مسائلی که از پیش برای کودکان وجود داشته، در این روزها که جامعه از حالت تعادل خارج است و نوعی بحران و تغییرات پیش بینی نشده را تجربه میکند، چون ساختارهای جامعه آمادگی پیشگیری از آسیب را نداشتهاند، طبیعتاً آسیبهای اجتماعی تشدید میشوند.
نبود آموزشهای خودمراقبتی
این جامعهشناس با اشاره به اینکه فقدان آموزشهای موثر به کودکان در زمینه خود مراقبتی و روابط اجتماعی تاثیر بسزایی در میزان کشیده شدن آنها به سمت اعتیاد دارد، میگوید: فقدان رویکردهای حفاظت از کودکان در وضعیت دشوار، تغییر ارزشهای گروههای نوجوان بدون اینکه آموزشهای لازم را دریافت کرده باشند و بیتوجهی نهادهای متولی به این تقدم و تأخر فرهنگی، فشارها و تنشهای روانی ناشی از قرار گرفتن در شرایط بحرانی که پیامدهایی نظیر تشدید فقر، افزایش بازماندگی از تحصیل، کاهش دسترسی به منابع حمایتی روانی و اجتماعی، افزایش دسترسی به اطلاعات و ارتباطات نامناسب با سن کودکان در فضای مجازی و دسترسی آسانتر ناقضان حقوق کودک به آنها از عوامل بروز چنین معضلاتی است.
اعتیاد اجباری گریبانگیر کودکان تکدیگر شده است
سیدهادی معتمدی، آسیبشناس اجتماعی نیز در این رابطه به «تعادل» میگوید: از زمانی که سن اعتیاد کاهش پیدا کرد و مراجعاتی به مراکز مختلف برای ترک اعتیاد کودکان وجود داشت به این نتیجه رسیدیم اعتیاد خط قرمز خود را شکانده و وارد دنیای کودکان شده است به همین دلیل اصطلاحی تحت عنوان کودکان در معرض خطر اعتیاد به وجود آمد یعنی دانشآموزان و کودکانی که در خانواده خود یک فرد معتاد حال چه پدر، مادر یا خواهر و برادر دارند در معرض خطر اعتیاد هستند. او میافزاید: اگر 2 میلیون نفر مصرفکننده در کشور داشته باشیم، تعداد این افراد در معرض خطر چشمگیر و قابل توجه خواهد بود. متاسفانه این شرایط در حالی است که فروش سیگار و دخانیات به کودکان ممنوع نیست و هیچ مغازه و دکهای نیست که از فروش سیگار به کودک امتناع کند. بنابراین این وضعیت شرایط را بدتر میکند و ممکن است کودکی برای خرید سیگار پدر و عضوی از خانواده خود مصرفکننده شود.
آمار اعتیاد مشخص نیست
این آسیبشناس در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: آمار اعتیاد آشکار نیست و هیچ فرد معتادی اعتیاد خود را ثبت نمیکند از طرفی نمیدانیم در هر خانواده چند نفر معتاد هستند و چند نفر در معرض خطر اعتیاد بنابراین صحبت از اینکه آمار اعتیاد رو به افزایش یا رو به کاهش است، اشتباه محض است چون این آمار فقط از روی حدسیات به دست میآید. دلیل دیگر اینکه در اعتیاد کودکان رقم سیاه وجود دارد این است که استفاده از مواد مخدر جرم است و معمولا پنهانی انجام میشود از طرفی اینکه چه مواد مخدری را جزو مواد مخدر حساب کرد نیز اهمیت دارد.
کودک معتاد به دنیا نمیآید
او میافزاید: بهطور کلی اعتیاد در کشور کاهش پیدا نکرده است و اتفاقا کرونا و بیکاری تا اندازهای اعتیاد را افزایش داده بنابراین باید به آمار توقف یا کاهش اعتیاد شک کرد و بررسیهای دقیقتری انجام داد. اینکه ما بگوییم کودک معتاد به دنیا میآید، هم غلط است هم حرف مجرمانه تلقی میشود چون از ابتدا کودک را محکوم به اعتیاد میکنیم درصورتی که ممکن است یک مادر باردارِ معتاد فرزندی را به دنیا بیاورد که در خونش مقداری مواد وجود داشته باشد که به راحتی او را ترک میدهند پس اگر بخواهیم علت اعتیاد در یک کودک را ژنتیکی عنوان کنیم درست نیست و ما حق نداریم با گفتن این جمله مسوولیت را از دوش خودبرداریم. درواقع به عبارتی دیگر اعتیاد در کودکان از لحاظ ژنتیک بسیار پیچیده است که نباید به راحتی پذیرفت. سازمان بهزیستی براساس تعداد کودکانی که در مراکز هستند صحبت میکند به همین دلیل تعداد آنها در جامعه ما همچنان مغفول است و از آنجایی که کودکانمان را در معرض معاینههای روحی، روانی و اجتماعی قرار نمیدهیم و مددکاری در حوزه کودکان فعال نیست، نمیتوانیم به آمار دقیق برسیم.
هیچکس بالفطره مجرم نیست
خسرو پیروزیار، آسیبشناس اجتماعی نیز در این باره به «تعادل» میگوید: از دیدگاه جامعه شناختی، آنچه مهمتر از عوامل فردی در گرایش به اعتیاد به مواد مخدر میباشد، عوامل اجتماعی- فرهنگی است. جامعه شناسان علل ارتکاب جرم را در وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی دانسته، معتقدند که هیچکس بالفطره مجرم و بزهکار نیست. از این جهت فرد را مقصر نمیدانند و میگویند اوضاع اقتصادی و شرایط نامساعد اجتماعی عامل ارتکاب جرم است. تحقیقات نشان میدهد که اغلب افرادی که در خانوادههای معتاد متولد میشوند و پرورش مییابند، تکرار مصرف اعضای خانواده برایشان عادی شده و ترس از تجربه مصرف از آنها دور میشود. نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه، بیکاری، از بین رفتن و جابهجایی ارزشهای جامعه، رشد بیقواره صنعت؛ اگر در جامعهای رشد صنعت به سرعت افزایش یابد و درآمد ناشی از این ثروت عادلانه توزیع نگردد و از طرف دیگر در آن جامعه برای تفریح، شادی و گذران اوقات فراغت و بیکاری جوانان از طرف دولت برنامهریزیهای اجتماعی نشده باشد و رشد صنعت و شهرنشینی، شکاف طبقاتی را زیاد کند، همه این عوامل، باعث گرایش به انحرافات از جمله اعتیاد خواهد شد. او میافزاید: از دیگر سو، از آنجایی که در جامعه ما، طرز تلقی و نگاه عموم افراد و دولتمردان به اعتیاد به عنوان یک مساله شخصی و فردی مطرح بوده و نه مسالهای اجتماعی و مردم به افراد معتاد با حالتی ترحمانگیز مینگرند و آنها را بیماران اجتماعی نمیدانند، بلکه آنها را در ردیف مجرمان مورد سرزنش و نفرت قرار میدهند و مجازات میکنند. براساس نظریه برچسب زنی، بیماران اجتماعی مبتلا به مواد مخدر را برچسب «معتاد به مواد مخدر» میزنند و از خود طرد میکنند و شخص معتاد در یک عزلت و انزوا قرار میگیرد و به برتری اخلاقی دیگران غیرمعتاد رأی میدهند. اینچنین است که با توجه به در نظر گرفتن شدیدترین مجازاتها برای تولید و مصرف مواد مخدر هر ساله بر تعداد معتادان افزوده میشود و جامعه هر روز با فقر نیروی انسانی کارآمد و سازنده بیشتر مواجه میشود.