پرورش را از آموزش جدا نکنیم
سمیه تاجفر
خلاقیت تعاریف زیادی دارد و بسته به دیدگاه فرد، برای هرکسی میتواند معانی مختلفی داشته باشد. یکی از تعریفهای خلاقیت، داشتن توانایی تبدیل ایدههای تخیلی جدید به واقعیت است. اما مساله اینجاست که چرا برخی از کودکان که از نظر والدین یا حتی اطرافیان کودکان خلاقی به شمار میآیند، در مورد آموزش دورس خود در مدرسه با مشکل مواجه میشوند. این سوالی است که بسیاری از والدین با آن مواجهاند. مساله مهم که در این زمینه باید به آن توجه کنیم، نحوه برخورد با خلاقیتهای کودکان است. در واقع وقتی کودک از فضای کودکستان جدا شده و به مدرسه وارد میشود، این جابهجایی میتواند تا حدودی ذهن او را متلاطم کند، این تلاطم وقتی به آرامش میرسد که او فضای کنجکاوی و خلاقیتی را که به آن احتیاج دارد در مدرسه پیدا کند. در واقع از اینجا به بعد همهچیز برای کودکان خلاق که وارد مدرسه شده و تبدیل به دانشآموز شدهاند، به نوع برخورد معلم بستگی دارد. این دسته از بچهها بهطور ذاتی نکته سنجی و ریز بینی خاصی دارند. به همین خاطر آنها کوچکترین رفتارها و بازخوردهای معلم را میبینند و مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند. به همین خاطر یک برخورد اشتباه از طرف معلم مثل نادیده گرفتن، داد زدن، تحقیر و... میتواند حس خلاقیت و استعداد در دانشآموز را نابود کند. در مقابل، ارتباط صحیح بین معلم و دانشآموز میتواند زمینه بروز و رشد خلاقیت در دانشآموز را تقویت کند. به این ترتیب میبینیم که معلمان نقش بسیار مهمی در بروز خلاقیت دانشآموزان ایفا میکنند و میتوانند در رشد آنها تاثیر بسزایی داشته باشند. در واقع معلم در مواجهه با یک دانشآموز خلاق باید اصولی را رعایت کند، مثلا دادن حس استقلال به دانشآموز در فرآیند یادگیری. به این ترتیب که معلم نباید چگونه فرا گرفتن نکات درسی را به او آموزش بدهد، بلکه باید او را برای اینکه از چه روشی برای یادگیری استفاده میکند، آزاد بگذارد، این مساله باعث میشود تا دانشآموز انگیزه پیدا کند تا بهترین خود را به معلمش نشان دهد و در همین پروسه یادگیری است که ممکن است بهترین ایدهها در ذهن او نقش گرفته و به منصه ظهور برسد. مساله مهم دیگر قضاوت نکردن دانشآموزان است، شما وقتی دانشآموز خود را مورد قضاوت قرار میدهید یا در جمع دیگر همکلاسیهای او از کلماتی استفاده میکنید که ممکن است اعتماد به نفس او را پایین بیاورد در واقع تمامی انگیزهها و خلاقیتهای او را از بین میبرید. به همین خاطر است که انتخاب هر کلمه از سوی معلم در مواجه با دانشآموزان بسیار مهم است. از سوی دیگر اگر معلم یا حتی والدین زبان به انتقاد بگشایند دیگر شهامت امتحان کردن را در دانشآموز خود از بین بردهاند. به همین خاطر است که شهامت دادن به فرزندان و دانشآموزان برای امتحان راههای بیخطر در زمینههای مختلف درسی و آموزشی میتواند باعث بروز راهحلهای نوآورانه و خلاقیت در بچهها شود. خلاقیت باید بهگونهای تقویت شود که به دانشآموزان اجازه دهد تا بتوانند ایدههای خود را بدون ترس از قضاوت یا تمسخر کشف کنند. یکی دیگر از راههای تقویت خلاقیت در دانشآموزان به چالش کشیدن آنهاست. اگر به این باور برسیم که نباید به مدرسه به عنوان یک کارخانه نگاه کنیم که از صبح تا شب بچهها در آن فقط باید مشغول یادگیری محتویات کتابهای درسی باشند، میتوانیم گامی بزرگ در جهت بهبود خلاقیت و البته آموزش کودکان در مدرسهبرداریم. به عنوان یک معلم باید بپذیریم که خلاقیت در آموزشوپرورش بهاندازه سواد اهمیت دارد و باید به آن، به همان اندازه توجه داشت زیرا هر کودکی دارای پتانسیل ذاتی خلاقیت است اما این مساله خودبهخود اتفاق نمیافتد بلکه نیاز به آموزش و جهتگیری مناسب دارد. آنچه که باید مورد توجه باشد، آموزش همراه با پرورش است، مسالهای که متاسفانه به جرات میتوان گفت سالهاست در مدارس ما نسبت به بخش پرورشی افراد کوتاهیهای بسیاری صورت گرفته و معلمها تنها به بخش آموزشی و کسب نمره دانشآموزان فکر میکنند و همین مساله باعث میشود بسیاری از دانشآموزان خلاق یا قدرت خلاقیت خود را از دست بدهند، یا به عنوان یک فرد خلاق نتوانند به دانشآموزی با نمرات خوب تبدیل شوند. در حالی که میتوان هر دو این توانمندیها را در کنار هم پرورش داد.