تورم بیشتر، درآمد کمتر، سفرههای خالیتر/ حالا دیگر قیمتها تکذیب میشوند
گلی ماندگار| از روز پنجشنبه خبری در فضای مجازی دست به دست میشود، قیمت گوشت قرمز به بیش از نیم میلیون تومان رسید، البته مدیرعامل سازمان مدیریت میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران خیلی زود این قیمت را تکذیب کرد و گفت که در میادین میوه و تره بار تهران قیمت هر کیلو گوشت 232 هزار تومان است.
اما این مقام مسوول فراموش کرد که تهیه گوشت از میادین میوه و ترهبار نیاز به پیششرطهایی دارد. اینکه مردم باید از صبح خیلی زود برای تهیه آن در صفهای طویل بایستند و اینکه تنها بازار میوه و ترهبار نیست که قیمت اقلام را مشخص میکند. شما خیلی راحت میتوانید به سایتهایی که فروش آنلاین دارند سر بزنید یا نه به فروشگاههای بزرگ که گوشتهای بستهبندی با مارکهای متنوع را به فروش میرسانند بروید و قیمتها را ملاحظه کنید. مثلا در سایت فروش آنلاین مهیا پروتیین قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی بدون استخوان 509 هزار تومان است. گوشت قیمه خورشتی 500 گرم 288هزار و 500 تومان در واقع قیمتها دیگر چیزی نیست که بتوان به سادگی آنها را تکذیب کرد. قیمت اقلام خوراکی ارتباط مستقیم با سبدهای معیشتی خانوار دارد. مردم هر روز با این قیمتها سر و کار دارند، مردم هر روز از فقیرتر شدن خود باخبر میشوند و نمیتوان این مساله را کتمان یا تکذیب کرد.
حالا که به آخرین ماه از سال 1401 رسیدهایم، طبق سنت هر ساله قیمتها افزایش پیدا میکنند اما این افزایش قیمتها در حالی که سراسر سال هم اتفاق افتادهاند دیگر به نقطهای رسیدهاند که توان خرید را از بسیاری گرفتهاند. در واقع دیگر مهم نیست شما فردی با حقوق ماهی 15 تا 20 میلیون تومان باشید یا یک کارگر با حقوق ماهی 7 میلیون تومان برای هر دو دسته تامین مایحتاج زندگی سخت است. یکی بیشتر سختی میکشد و دیگری کمتر اما تجربه سختی، تجربه زندگی زیر خط فقر برای هر دو دسته اتفاق میافتد.
طی یک هفته گذشته قیمتها افزایش پیدا کرده است
سعید صاحب سوپر مارکتی در محدوده سیدخندان است او درباره افزایش قیمت مایحتاج عمومی طی یک هفته گذشته به «تعادل» میگوید: متاسفانه اغلب اقلام افزایش قیمت داشتهاند، این افزایش قیمت بین 1000 تا 7 هزار تومان بوده است، از پنیر خامهای گرفته تا قیمت روغن و برنج و...
او میافزاید: میزان خرید مردم بسیار کمتر از گذشته است، ما سالهاست که در این محله سوپرمارکت داریم و طی یک سال گذشته بهشدت فروشمان کاهش پیدا کرده است، برای مردم دیگر خریدن یک بسته پنیر خامهای به قیمت 50 هزار تومان یا خرید یک روغن یک لیتری با قیمت بیش از 60 هزار تومان واقعا سخت شده است. خیلیها به دنبال ارزانترین اجناس هستند. اما مساله اینجاست که حتی ارزانترینها هم از توان خرید بسیاری از افراد بالا ترند.
سعید در بخش دیگری از سخنانش میگوید: تمام ویزیتورهایی که برای تحویل جنس میآیند خبر از موج دیگر افزایش قیمتها میدهند، معلوم نیست این افزایش قیمتها تا کی قرار است ادامه پیدا کند. برنجی که ما سال گذشته با قیمت هر کیلو 60 هزار تومان میفروختیم امسال هر یک کیلو 145 هزار تومان شده است.
عیدی بازنشستگان و دردهایی که دوا نمیشود
عیدی بازنشستگان از روز پنجشنبه واریز شده است، عیدیهایی که همه را مبهوت کرده و در برابر افزایش قیمت اقلام خوراکی بیشتر به یک شوخی شبیه است. مبالغ بین یک میلیون و 800 هزار تومان تا 2 میلیون و 500 هزار تومان است. با یک حساب سر انگشتی میتوان به این نتیجه رسید که این مبالغ تنها تامین معیشت یک هفته تا 10 روز بازنشستگان را دربر میگیرد و بعد از آن معلوم نیست باید چه کار کنند. آن هم در روزهایی که قرار است به عنوان بزرگتر فامیل بیشترین رفت و آمد را به خانههایشان داشته باشند و قطعا نیاز به خرید میوه و شیرینی و مایحتاج بیشتری دارند.
صدیقه. ش، معلم بازنشسته است و یک میلیون و 800 هزار تومان عیدی دریافت کرده و در این باره به «تعادل» میگوید: ما دیگر شگفتزده نمیشویم. اینکه مسوولان اصلا برایشان مهم نیست که مردم چطور باید هزینههای گزاف زندگی خود را پرداخت کنند، برای ما عادی شده است. کاری از دست کسی بر نمیآید. اگر دست خودم بود این پول را به خزانه دولت برمیگرداندم چون واقعا دردی از من دوا نمیکند.
او میافزاید: مثلا من با این پول میتوانم 3کیلو و نیم گوشت گوسفندی بخرم. یا میتوانم یک گونی ده کیلویی برنج ایرانی خوب بخرم و با 300 تومان باقی ماندهاش 6 بسته پنیر بخرم. اصلا به فکر خریدن لباس و کفش و اینها نیستم چون حالا با این پول حتی نمیتوانم یک مانتو بخرم چه برسد به اینکه بخواهم پوشاک مورد نیازم را تامین کنم. واقعا این وضعیت تا کی قرار است ادامه پیدا کند؟
انگار هیچ مسوولی از قیمتها خبر ندارد
علی بابایی، کارشناس بازار در رابطه با افزایش قیمت مایحتاج مردم و تاثیر آن بر سبد خانوار به تعادل میگوید: مشخص است که وقتی قیمتها افزایش پیدا میکند سبد خانوار خالی و خالیتر میشود، اما تعجب برانگیزتر این است که مسوولان سعی دارند قیمتهایی را که مردم هر روز با آن سر و کار دارند را هم تکذیب کنند، انگار هیچ مسوولی از قیمتهای واقعی خبر ندارد. مثلا در مورد افزایش قیمت گوشت قرمز چرا رییس اتحادیه اظهارنظر نمیکند، اینکه مدیرعامل سازمان میوه و تره بار بگوید قیمت 500 هزار تومان گوشت را تکذیب میکنیم برای مردمی که همین امروز با مراجعه به فروشگاهها قیمت یک کیلو گوشت گوسفندی بستهبندی شده را با مبلغی بالای 500 هزار تومان میخرند چه فرقی میکند.
او میافزاید: واقعیتهای جامعه با واقعیتهایی که مسوولان به آن توجه میکنند کاملا متفاوت است. قیمتها به شکل افسار گسیختهای رو به افزایش است. هیچ نظارت دقیقی بر قیمتها و بازار صورت نمیگیرد. در این بین دلالان بیشترین سود را میبرند و تولیدکننده و مصرفکننده هم هر دو قربانی این سیاست دلال پروری بازار میشوند.
خط فقر در تهران 20 میلیون تومان است
این کارشناس بازار در بخش دیگری از سخنانش میگوید: نمیتوانیم با کلمات بازی کنیم، در حال حاضر در تهران خط فقر به 20 میلیون تومان رسیده و این در حالی است که هنوز شورای عالی کار و دولت برای افزایش دستمزدها به توافق نرسیدهاند. شما وقتی در مورد خط فقر صحبت میکنی نمیتوانی آیتمهای آن را دست کاری کرده یا حذف کنی، شما نمیتوانی منکر این قضیه بشوی که بخش اعظم درآمد افراد برای پرداخت اجارهبهای مسکن میرود. شما نمیتوانی منکر این قضیه بشوی که سفرههای مردم هر روز به خاطر تورم افسارگسیخته کوچکتر و کوچکتر میشود. قرار نیست با رسم شکل و نمودار به این نتیجه رسید که اوضاع اقتصادی افراد روز به روز بدتر میشود. هیچ نیازی به تجزیه و تحلیل تورم نقطه به نقطه و... نیست. کافی است هفتهای یک بار برای خرید مایحتاج زندگی از منزل خارج شوید، یک لیست خرید ثابت داشته باشید بعد از دو یا سه هفته هزینه و لیست خریدها را با هم مقایسه کنید خیلی زود متوجه افزایش قیمتها خواهید شد. این در حالی است که حقوق افراد به ویژه کارگران و بازنشستگان با این سرعت افزایش پیدا نمیکند.
بابایی میافزاید: ما وقتی از پیشرفت حرف میزنیم وقتی از رضایت عمومی حرف میزنیم باید مابه ازای بیرونی آن را در جامعه ببینیم. با این شرایط اقتصادی، با این وضعیت تورمی با این افزایش بیرویه قیمت دلار که در واقع کاهش ارزش پول ملی ما را به دنبال دارد، از کدام پیشرفت حرف میزنیم، از کدام رضایت عمومی سخن میگوییم. دقیقا چه کاری برای پایان دادن به این وضعیت انجام شده است. مردم زیر چرخ دندههای این اقتصاد در حال از بین رفتن هستند.
توان خرید از بین میرود
به هر حال این روزها منتهی به سال جدید همیشه با افزایش قیمتها همراه بوده است، اما اینکه ما در طول سال هم افزایش قیمت داشتهایم و حالا هم باید افزایش قیمت پایان سال جدید را از سر بگذرانیم، برایمان ارمغانی جز از بین رفتن توان خرید ندارد. حالا دیگر فرقی نمیکند گوشت کیلویی 250 هزار تومان باشد یا 500 هزار تومان برای کسی که نمیتواند بخرد این قیمتها بیشتر به یک شوخی تلخ میماند. حالا دیگر فرقی نمیکند عیدی بازنشستگان حتی به اندازه تامین معیشت یک ماه نیست. ما دیگر به این وضعیت عادت کردهایم، به کم خوردن و گرد خوابیدن. اما این اقتصاد نیاز به درمان دارد.