بررسی ریشههای تورم
ضربالمثل زیبایی در زبان فارسی وجود دارد که در خصوص مشکلات اقتصادی ایران کاربرد دارد. میگویند: «قاضی، جاهلی است میان دو عالم.» یعنی هم متهم و هم شاکی میدانند که واقعیت چیست و تنها قاضی و داور است که از واقعیتها خبر ندارد. این مثل بخشی از واقعیات اقتصادی ایران را نمایان میکند.
آمارهای اقتصادی بهمن ۱۴۰۱ در خصوص شاخصهای پولی توسط بانک مرکزی منتشر شد، بر اساس آمارهای ارایه شده، هم نقدینگی و هم پایه پولی کشور در بهمن ۱۴۰۱ به نسبت بهمن سال۱۴۰۰ با رشد مواجه شده است. هرچند دولت تلاش میکند برخی اعداد و ارقام اعلام کند که آمارهای بهمن 1401 به نسبت دی1401 کاهش پیدا کرده، اما دولت مانند همان طرفی است که در مواجه با قاضی (مردم و کارشناسان) میداند در واقعیت چه میگذرد.
مردم و کارشناسان هم در حکم قاضی و داوری هستند که هرچند از واقعیت اعداد و آمارها با خبر نیستند اما مبتنی بر نشانهها و اسناد میتوانند رای نهایی در خصوص عملکرد دولت در مقابل تاریخ را صادر کنند. اما معتقدم مساله تورم در اقتصاد ایران مهمتر از این اعداد و ارقام است. دهههاست که تحلیلگران اقتصادی نسبت به رشد نقدینگی و پایه پولی و ارتباط آنها با رشد تورم، هشدار میدهند اما همچنان دولتها بدون توجه به این هشدارها اقداماتی صورت میدهند که منجر به رشد نقدینگی و تورم میشود. تورم ریشه پولی است و مشخص نیست چرا دولت هنوز اقدامی برای توقف نقدینگی صورت نداده است. معتقدم برای درک درست موضوع باید ریشهها را بررسی کنیم. نقدینگی هرچند ارتباط مستقیمی با تورم دارد، اما ریشه اصلی بروز تورم نیست. ریشه اصلی رشد نقدینگی، کسری بودجه است.
باید یک پله به عقب بازگردیم. اقتصاد ایران طی سالهای اخیر با کسری بودجههای بزرگی مواجه بوده است. این شکاف در زمان دولت سیزدهم عمیقتر شده است به گونهای که نمایندگان برای سال1402 از کسری 400تا 600هزار میلیارد تومانی خبر میدهند. معنی این کسری، آن است که دولت اقدام به چاپ پول و استقراض میکند. وقتی پول چاپ شود یا استقراض صورت بگیرد، بهطور مستقیم نقدینگی با رشد مواجه میشود. اما همچنان نمیتوان، کسری بودجه را عامل نهایی بالا رفتن نرخ تورم قلمداد کرد. کسری بودجه هم هرچند با تورم ارتباط مستقیمی دارد اما علت تامه بالا رفتن تورم نیست. باید دید کسری بودجه در اثر چه عاملی بروز میکند؟
علت اصلی کسری بودجه در اقتصاد عدم همخوانی درآمدهای دولت با هزینههایش است. چرا هزینههای دولت با درآمدهایش همخوان نیست؟ چون تحریم است و نمیتواند در بازار صادراتی نفت حضور داشته باشد. اقتصاد ایران یک اقتصاد نفتی است. در واقع بخش قابل توجه بودجه ایران در همه دهههای اخیر از طریق فروش نفت تامین میشد، اما پس از تحریمهای اقتصادی، ایران نمیتواند به اندازه ظرفیتهایش نفت بفروشد.
بنابراین عدم تعادل در درآمدها و هزینهها شکل میگیرد و کسری بودجه در اینجا شکل میگیرد. در واقع پس از رشد نقدینگی، توسعه پایه پولی و ظهور کسری بودجه به مساله تحریمها میرسیم. به دلیل تحریمهای اقتصادی است که دولت با مشکل عدم تعادل در هزینههایش مواجه میشود، کسری بودجه شکل میگیرد، رشد نقدینگی حاصل میشود و نهایتا تورم شکل میگیرد. این یک چرخه است که مشخص میکند چرا اقتصاد ایران با یک چنین مشکلاتی مواجه شده است. اما تاسفآور اینکه دولت سیزدهم اعلام میکند، مشکلات اقتصادی و افزایش قیمتها ارتباطی با تحریمها ندارد.
مگر میشود تحریمها در افزایش تورم نقشی نداشته باشد؟ اگر بپذیریم ریشه تورم، منشأ پولی دارد، باید قبول کنیم امالفساد مشکلات در اقتصاد ایران، تحریمهای اقتصادی است. تحریمها هم شکل میگیرد، چرا که متولیان اقتصادی، متوجه نیستند اظهارنظرهای پوپولیستی و غیرعالمانهشان چه تاثیری در بروز مشکلات دارد. ایران باید مشکلاتش را با کشورهای دیگر حل کند و مشکل تحریمها را پشت سر بگذارد تا تورم هم مهار شود. شما ببینید اظهارات چهرههایی چون عبدالملکی، علی صالحآبادی و...تا چه اندازه برای اقتصاد ایران مشکلساز بودهاند. این روزها که آمارهای اقتصادی حوزه پولی در بهمن ماه 1401 منتشر شده است، سندی بر همه این واقعیتها ارایه شده است. دولت از استقراض دست نمیکشد و پایه پولی را بالا میبرد. پایه پولی که بالا میرود، سرعت گردش پول رشد پیدا کرده و بدل به نقدینگی میشود. این نقدینگی راهی بازار میشود و چون کالایی در برابر آن وجود ندارد، بدل به تورم میشود. بدبختانه دولت سیزدهم تا به امروز نتوانسته است، یکی از ریشههای بروز تورم را از میان ببرد.