زنده ماندن در بازار سرمایه
صنایع بانکی و خودرویی در ماههای آتی میتوانند عملکرد خوبی از خود نشان بدهند؛ اما نکتهای وجود دارد این است، صرفا نباید تمام تمرکز را روی صنعت خاصی گذاشت، زیرا در تمام صنایع سهامی پیدا میشوند که مستعد رشد باشند. در هر بازار صعودی تک سهمهایی پیدا میشوند که بخواهند اصلاح زمانی یا قیمتی داشته باشند. در مقابل در بازار نزولی نیز تک سهمهایی پیدا میشوند که صعودی باشند؛ در نتیجه اینکه کلیگویی کنیم و هر هفته یک صنعت را برتر بدانیم چندان جالب نیست، شاید راز موفقیت در بازار سرمایه این باشد که 10 الی 20 سهم را خوب بفهمیم و درک عمیقی نسبت به آن سهام داشته باشیم.
برای موفقیت در بازار سهام نیاز نیست تمامی سهمها را تحلیل کنیم، همچنین قرار نیست در تمامی سهام معامله کنیم و کسب سود داشته باشیم. همین که 10 الی 20 سهم را درست بشناسیم و درک کنیم و در کنار آن تحلیلی از شاخص کل و هموزن داشته باشیم میتواند ما را به فردی ثروتمند در بازار سرمایه تبدیل کند.
به عقیده بنده بازار سرمایه اکنون وارد دوران رونق خود شده است و همواره بازارها بین دوران رکود و رونق سوئیچ میکنند. درحال حاضر بورس از فاز رکود خارج شده و وارد فضای رونق شده است. با اینکه اصلاح بین راهی داریم و این اصلاح نیازمند هر روندی است؛ اما فضای کلی بورس از نظر بنده صعودی تلقی میشود. در روند صعودی قرار نیست به یکباره بالا برویم و استراحتهایی در این بین وجود دارد، در رونقهای قبلی اصلاح دو ماهه، چهار ماهه و... بین آنها بوده. این اصلاح لازمه ادامه روند است و برای بازار خوب است، ارزش معاملات خرد بازار در حال حاضر پایین بوده و در روندهای صعودی زمانی که وارد اصلاح یا استراحت میشویم، ارزش معاملات پایین فاکتور مثبتی میتواند تلقی شود، وقتی از فاز اصلاحی خارج شدیم و بازار سرمایه مجددا صعودی شد، آن زمان ارزش معاملات بالای 20 همت میتواند نوید رشد ادامهدار بازار باشد و این صعود از قدرت کافی برخودار است. از همان مثال پسرک واکسی گرفته تا مردمی که کوچکترین ارتباط و فعالیتی با بورس ندارند درگیر بازار سرمایه خواهند شد و این سیکلی است که همیشه رخ میدهد؛ در نهایت آخرین روزهای رشد در این محل خواهد بود.
برای اینکه از این دوران رونق به بهترین شکل استفاده کنیم یک طرز فکر وجود دارد که بنده چندان با این موضوع موافق نیستم؛ گفته میشود افرادی که چندان حرفهای نیستند صرفا به سراغ صندوقهای سرمایهگذاری بروند؛ به نظر بنده شاید اغلب تحلیلگران حرفهای بازار که برآیند پرتفوی شخصیشان بازدهی کمتری نسبت به صندوقهای سرمایهگذاری کسب میکند باید به سراغ صندوقهای سرمایهگذاری بروند. این حرف به معنای تایید تمامی صندوقهای سرمایهگذاری نیست بلکه این صندوقها باید با یک دیگر مقایسه شوند و بهترین صندوق انتخاب شود.
چند هدف در بازار سرمایه وجود دارد که اولویت نخست زنده ماندن است. اینکه فرد بتواند سربازهای خود را زنده نگه دارد؛ اگر به دید جنگ به بازار سرمایه نگاه کنیم پولهای فرد سرباز هستند و اگر به دید شرکت نگاه کنیم کارمندان نقش پولهای فرد را بازی میکنند. حفظ جان سربازان یا اینکه مراقب باشیم کارمندانمان تعدیل نشوند به هدف و اصل اول بازمیگردد یعنی زنده ماندن در بازار سهام.
اگر صندوقهایی که ماهیت سهامی دارند را بررسی کنیم، به صندوقهایی میرسیم که در زمان ریزش بازار این صندوقها زنده ماندند و الویت آنها حداقل زیان بوده که بسیار مطلوب عمل کردهاند. در نتیجه الویت نخست در انتخاب صندوق کسب سود نیست بلکه باید به دنبال صندوقی بگردیم که کمترین زیان در زمان رکود و بیشترین سود را در زمان بازار صعودی کسب کرده است.
نکته قابل توجه اینجاست که در دوران رونق بازار پس از زنده ماندن مهمترین نکته هیچ کاری انجام ندادن است که در واقع همان صبر کردن میشود و اشتباهترین کار در زمان صعود بازار نوسانگیری است. معمولا سرمایهگذاری میان مدت در بازارهای صعودی انتخاب عاقلانهتری نسبت به نوسانگیری به حساب میآید.
خیلی خوب است که پس از یک انتخاب درست پای بازار نبود و به زندگی عادی رسید. بررسی روزانه بازار و همواره پای نمودارها نشستن در ساعت بازار به دلیل هیجانات باعث میشود که تصمیمات ناخودآگاه یا غریزی بگیریم و دیگر تصمیمات ما خودآگاه نیست. اگر قرار است تصمیمی گرفته شود برای دوری از هیجان تحلیل باید خارج از تایم بازار و خودآگاه باشد و پس از انتخاب سهم یا صندوق بهتر است از فضای تحلیلی فاصله بگیریم، اگر ما با تحلیل سهمی را خریداری کردیم، با تحلیل دوباره به خطا میافتیم و باعث میشود از تصمیم اولیه فاصله بگیریم و اشتباه زیادی مرتکب شویم.
صبر از اولویتهای اصلی سرمایهگذاری است در صورتی که سرمایهگذاری درستی داشته باشید صبور بودن توصیه همگانی نیست و بستگی به انتخاب شما دارد. اگر در باتلاق زیان باشید صبر فایدهای ندارد؛ زمانی که انتخاب درستی برای سرمایهگذاری داشته باشیم صبر میتواند از طریق سود مرکب بازدهی جذابی را رقم بزند.
به نظر بنده معامله کردن خوب است؛ اما لازم است هر فرد سرمایهگذار بازدهی سرمایه خود را با صندوقهای مختلف در زمان نزول و صعود بررسی کند و اگر بازدهی کلی پرتفوی فرد ضعیفتر از صندوقهای سرمایهگذاری بودبهتر است به سراغ صندوقها برود اما اگر بازدهی بهتری از صندوقها داشتید نیازی به برون سپاری سرمایهها نیست.