صبر در اقتصاد و سود در زندگی
«صبر قفا خورد و به راهی گریخت/ عقل بلا دید و به کنجی نشست...»
سعدی
یکی از ویژگیهای اصلی برای نیل به هدف و در آغوش گرفتن هر نوع موفقیتی صبر است. از عهد باستان تا به امروز، آدمی توصیه به صبر و استقامت و تامل شده است. در نقطه مقابل عجله کردن، شتابزدگی بیدلیل و بیصبری کار شیطان معرفی شده و خردمندان آدمی را از عجله کردن بر حذر داشتهاند. هرچند صبر در هر حوزهای اهمیت و ارج و قرب بسیاری دارد، اما اندازه و اهمیت صبر در بخشهای اقتصادی و راهبردی صد چندان است.
چه بسیار کشورها و افرادی که به دلیل بهرهمندی از همین یک خصیصه (صبر) منافع بسیار و سودهای کلان برداشت کرده و بر اسب مراد نشستهاند و چه فراوان آدمیان و سرزمینهایی که به دلیل نداشتن صبر و عجله کردن در تصمیماتشان، آسیب دیده و خسارتهای هنگفت تجربه کردهاند. در بازار سرمایه و بورس هم این موضوع به عینه اثرگذار است. حتما این جمله را شنیدهاید که اگر چند سال قبل مثلا ۱۰۰۰ دلار بیتکوین خریده بودید و تا الان نگاه داشته بودید احتمالا الان میلیونر بودید؟ البته این گزاره برای بسیاری از آدمیان، تنها یک افسانه است! اگر فردی این مقدار بیتکوین خریده بود قطعا چند ماه بعد نهایتا با ۲ یا ۳ هزار دلار سود از بیت کوین خارج شده بود! اصولا ما در بازارهای مالی کمطاقت هستیم! اما چرا این گونه است و ما صبر استراتژیک در حوزههای اقتصادی و سرنوشتساز زندگی نداریم. کمطاقتی و عدم صبر ما ۳ دلیل عمده دارد:
اول) این امکان وجود دارد که قیمتهای لحظهای را ببینیم. دوم) استراتژی نداریم. سوم) اینکه مورد اول را دوباره انجام میدهیم تا اینکه ترس بر ما غالب شود و دست به معاملهای احساسی بزنیم. ما ایرانیها اساسا «دارایی دوست» بودیم و البته هستیم، آرزوی دور و دراز هر ایرانی داشتن خانه و سرپناه بوده و هست. در واقع، دارایی فیزیکی را بیشتر از یک تکه کاغذ بهادار میپذیریم. هر چه دارایی غیرمنقولتر باشد، محبوبتر خواهد بود.
در یک صحنهآرایی جالب، ملک و باغ و زمین حتی از طلا هم محبوبتر است. سکه و طلا نیز ممکن بود در جنگها و درگیریها به تاراج برود اما زمین، هرگز قابل سرقت نبوده و نیست؛ از میان نمیرود و هرگز ارزش خود را از دست نمیدهد. در مسیر تاریخ به اندازهای دارایی فیزیکی دوست داشتیم که حتی بعد از مرگمان، سکهها و طلا و زیورآلاتمان را با آن کوزه معروف، کنارمان دفن میکردند. زنان ایرانی همواره پسانداز خود را به شکل طلا با خود حمل میکردند، حتی تا دندانهایشان نیز به طلا مسلح بود! به ندرت کسی بعد از خرید زمین و مسکن، یک ساعت بعد، یک روز بعد و حتی یک هفته بعد از خرید، به بازار مراجعه میکند و دوباره قیمتها را چک میکند.
حتی اگر بعد از چند ماه قیمتها کاهشی شوند، درصد کمی حاضر به فروش زمین و خانه با ضرر هستند! تا همین الان نیز این موضوع گریبانگیر ماست.
زمین میخریم و به قول معروف «میاندازیمش بماند!» یک سال هم قیمتش بالا نرود اعتراضی نمیکنیم؛ چون دارایی را به چشم میبینیم و بر اساس حافظه تاریخیمان مطمئنیم رشد میکند. این همان استراتژی خرید ما در ملک است. اما آیا در خصوص سایر بازارهای مدرنتر هم همین رویکرد را داریم؟ در بورس دقایقی بعد از خرید اما انتظار رشد قیمتی داریم.
هیچ استراتژی نداریم و صرفا دنبالهرو بقیه هستیم. سرگردانی بسیاری از ایرانیان در میان انبوه اطلاعات باعث تشویش خاطر شان میشود و به علت نداشتن استراتژی مشخص، صبرشان را از دست میدهند و اقدام به خروج زودهنگام از بازار میکنند.
اما آیا همواره اوضاع به همین منوال میماند؟ البته این پارادایم فکری در حال تغییر است. در برهه اخیر، شهروندان بیشتری با بورس آشنا شدهاند، نتیجه صبر خود در بورس را دیدهاند، آن را به عنوان یک بازار سرمایهگذاری پذیرفتهاند و در حال مدیریت نقدینگی خود در بورس هستند. گهگاه ممکن است بورس بیرحم به نظر برسد و گهگاه سخاوتمند و بخشنده. باید نسبت به هر دو حالتش بیتفاوت ماند و فقط پایبند اصول به خود بود.
اصولی که صبر استراتژیک مهمترین بخش آن را شکل میدهد. برای حضور در اقتصاد آینده باید قواعد آن را نیز پذیرفت.