دیپلماسی «دو سوزنه دوختن» اعراب و روسیه
هرچند مایه خوشحالی است که وزارت خارجه ایران، سرانجام سفیر روسیه را به خاطر موضعگیری اخیر این کشور در خصوص جزایر سهگانه و تمامیت ارضی کشورمان به وزارت خارجه فراخواند، اما از این رفتار روسها به سادگی نباید عبور کرد.
امیدوارم روسیه هم رویکرد منفی خود را تصحیح کند، چرا که موضوع تمامیت ارضی برای مردم ایران بسیار مهم است. البته برخی تحلیلگران مدتهاست درباره از پشت خنجر زدن روسها هشدار میدهند، اما هرگز توجهی به این هشدارها نشده است. اما ریشه این رفتار روسها به چه عامل یا عواملی باز میگردد؟ پس از تحریمهای گسترده امریکا و اروپا علیه روسیه، برخی کشورها مانند ترکیه عربستان، امارات و... سعی کردند از دیپلماسی «دو سوزنه دوختن» را در پیش بگیرند.
یعنی از یک طرف مناسبات خود را با غرب حفظ کرده و گسترش دادند و از سوی دیگر، روابطشان با روسیه را تقویت کردند. در این میان امارات متحده عربی به پناهگاهی برای فرار سرمایههای روسی و مرکزی برای دور زدن تحریمها بدل شد. به همین دلیل، روسیه برای خوشخدمتی به امارات و تا حدودی عربستان سعودی دست به یک چنین اقداماتی زده و از حاکمیت این کشور در جزایر ایرانی حمایت کرده است.
فراموش نکنید در زمان آغاز تحریمهای روسیه شخص بایدن از عربستان هم خواست، تولید و عرضه نفت خود را افزایش بدهد تا به اقتصاد امریکا و اقتصاد جهان تکانههای منفی وارد نشود. اما عربستان تن به این خواسته امریکا و غرب نداد و عملا در اوپکپلاس با روسیه هماهنگ شد و نه تنها عرضه نفت را افزایش نداد، بلکه با کاهش تولید و عرضه نفت، زمینه افزایش قیمت نفت در آن بازه زمانی را فراهم کرد. به نظرم روسیه تصور کرده که منافع کوتاهمدتش اقتضا میکند که با طرف اماراتی و عربستان کار کند و این سیاست را برای تداوم نفوذ خود در خلیج فارس ادامه بدهد.
اما این یک روی سکه است؛ در روی دیگر سکه ایرانی قرار دارد که به خاطر روسیه در ماجرای پهپادها، خود را با اروپاییان درگیر ساخت و هزینههای سنگینی را متحمل شد. معتقدم علت نادیده گرفتن منافع ایران در این رخداد (و بسیاری از پروندههای دیگر) آن است که روسیه از دوستی ایران خاطر جمع است و نگران نیست که طرف ایرانی، موازنهای علیه روسها شکل بدهد. مساله بعدی در تحلیل رفتار روسها آن است که ما با یک روسیه واحد در روابط با ایران روبهرو نیستیم. طی 30 سال اخیر (از زمان روسیه جدید) با سه جریان در قبال ایران در روسیه روبهرو بودهایم؛ نخست، جریانی که لابی اسراییل را پیگیری میکند و روابط نزدیکی با اسراییل در درون حاکمیت روسیه دارد. دوم، جریان غربگرا که روابط نزدیکی با اروپا و امریکا دارد.
این جریان طی دو سال اخیر ضربات شدیدی خورده است. سومین جریان هم جریان ملیگرایان روسی است که شخص پوتین در کرملین آن را رهبری میکند. به عبارت روشنتر با روسیهای یکپارچه در مواجهه با ایران روبهرو نیستیم و حداقل سه جریان در این زمینه وجود دارد. شخص لاوروف، وزیر خارجه روسیه که در زمره طیف غربگرای روسیه قرار دارد، اساسا نگاه خوشی به ایران ندارد. برخلاف پوتین که اصرار به توسعه روابط با ایران دارد، لاوروف اهمیتی برای توسعه مناسبات با ایران قائل نبوده و نیست. اهمیت موضعگیری اخیر روسها آن است که روسیه این موضعگیری را در خود روسیه داشته است.
اگر مثلا یک مقام روسی به شورای همکاری خلیج فارس در امارات سفر کرده بود و پای یک بیانیه تشریفاتی را امضا میکرد، موضوع کمی فرق میکرد. اما مساله زمانی جدیتر میشود که این بیانیه در مسکو و تحت مدیریت روسها امضا شده است. در واقع در نشست مشترک شورای همکاری خلیج فارس و مسکو این بیانیه امضا شده است. من این موضوع را از چشم لاوروف و جریان طرفدار اسراییل در حاکمیت روسیه میبینم. معتقدم اگر ایران در این زمینه کوتاه بیاید، ممکن است این پالس به طرف مقابل ارسال شود که ایران در موضع ضعف قرار دارد و واکنش نشان نمیدهد. در این صورت باید شاهد اقدامات بیشتری از این دست در آینده هم باشیم. ایران یک بار برای همیشه باید از موضع قدرت با روسیه برخورد کند تا روسها بفهمند وقتی بحث حاکمیت ملی و تمامیت ارضی مطرح شود ایران و ایرانی کوتاه نخواهند آمد.
این گمانه اشتباه یا برآورد اشتباه که طرف مقابل تصور کند چون ایران در موضع ضعف است، میتوانند هر رفتاری برای خوش خدمتی به امارات (یا هر کشور دیگری) بکنند، اشتباه است. باید منظر باشیم و ببینیم آیا روسیه این خطای بزرگ را جبران میکند یا اینکه از سکوت و بیعملی مقامات ایران سوءاستفاده کرده و این رویکرد را همچنان ادامه میدهد؟ اگر روسها تلاشی برای جبران انجام ندهند ایران باید از همه داشتهها و تواناییهای خود استفاده کند تا روسیه را وادار به تجدیدنظر در رفتارهای خود کند.