مرگ بر مدار تصادفات جاده‌ای

۱۴۰۲/۰۵/۰۸ - ۰۲:۲۳:۳۱
کد خبر: ۲۱۱۷۵۷
مرگ بر مدار تصادفات جاده‌ای

آمارهای رسمی از مرگ ۲ نفر در هر ساعت در تصادفات جاده‌ای خبر می‌دهند. در واقع طبق آخرین آمار سالانه ۱۷ هزار نفر در تصادفات جاده‌ای ایران جان خود را از دست می‌دهند. در این بین رقمی که به کودکان و نوجوانان اختصاص دارد نیز قابل توجه است بیش از ۳ هزار کودک و نوجوان. این در حالی است که مسوولان کشور سخت در تلاش هستند تا قانون جوانی جمعیت در کشور را اجرایی کنند اما توجه به این موارد را فراموش کرده‌اند و در این باره نه کاری صورت می‌گیرد و نه اظهارنظری می‌شود.

وقتی در سال ۳ هزار کودک و نوجوان در جاده‌های کشور جان خود را از دست می‌دهند یعنی فاجعه جمعیتی. در واقع بی‌توجهی به این موارد است که باعث می‌شود تا بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان و صاحبان فکر و اندیشه اجرایی شدن قانون جوانی جمعیت را بدون در نظر گرفتن و فراهم آوردن زیرساخت‌های مناسب امری غیر ممکن می‌دانند.

تا زمانی که وضعیت جاده‌های کشور ایمن نباشد، تا زمانی که خودروهای تولید شده در کشور با استانداردهای بین‌المللی همخوانی نداشته باشند و تا زمانی که رعایت قوانین و مقررات تنها در مقابل دوربین‌های پلیس اتفاق بیفتند این فاجعه انسانی همچنان ادامه خواهد داشت. درکشوری که بنا به دلایل متعدد با مشکلات و تنگناهای شدید مالی و اقتصادی مواجه است، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی آن اعلام می‌کند که هر کشته تصادفات جاده‌ای به این کشور به‌طور مستقیم و غیر مستقیم ۸ میلیارد تومان خسارت وارد می‌کند و حدود ۹ تا ۱۱ درصد بودجه کشور صرف تصادفات جاده‌ای می‌شود. و رییس بیمه مرکزی ایران با اعلام تعداد ۳۶۰ هزار مصدوم در سال پرده‌ای دیگر از این فاجعه ملی برمی‌دارد. اما مساله اینجاست که مسوولان برای برون رفت از این معضل که با جان انسان‌ها سر و کار دارد چه کارهایی انجام داده‌اند.

اینکه پلیس بارها و بارها اعلام کرده که به خودروهای غیر استاندارد مجوز نمی‌دهد اما همچنان ارابه‌های مرگ در خیابان‌ها و جاده‌های کشور در حال تردد هستند مساله‌ای است که باید هر چه زودتر به آن رسیدگی شود. نرخ مرگ و میر جاده‌ای در کنار نرخ مصدومیت‌هایی که برخی از آنها به معلولیت ختم می‌شود به‌طور نگران‌کننده‌ای رو به افزایش است. از سوی دیگر معلولیت هر فرد در جامعه یعنی افزایش هزینه‌هایی که بر دولت تحمیل می‌شود.

این بی‌توجهی‌ها در کنار قوانین سخت‌گیرانه جوانی جمعیت تناقض بزرگی را رقم می‌زند که نمی‌توان نسبت به آن بی‌توجه بود.

حال سوال اینجاست آیا نظام سیاسی‌ای که در پی جوانی جمعیت است و به درستی یکی از چالش‌های آتی این سرزمین را چالش جمعیتی تشخیص داده است، می‌فهمد جان باختن بیش از ۳ هزار نفر نوجوان و کودک در سال یعنی فاجعه ملی برای جوانی جمعیت این سرزمین؟ آیا خودروسازان ما می‌توانند اندکی از سود و سودای خود فاصله بگیرند و صنعتی ایمن را در کشورمان ترویج دهند تا ارابه‌های مرگ، نوروز و روزهای خوش این مردمان و سفرهای آنها را به ماتم و عزا بدل نکند؟  باید این ناقوس نحس مرگ چگونه به صدا درآید تا دولت ما، نخبگان ما، ملت ما خواهان اقدام برای تغییر وضعیت اظهار شده باشند؟ زیرا این بی‌صدایی و بی‌تفاوتی نشان از آن دارد که نه مرگ ده‌ها هزار نفر هموطن با ارزش‌های ما ناسازگار است و نه خواهان تغییر وضعیت موجود هستیم چرا که نه صدایی از دولت برمی‌آید و نه از ملت و این یعنی تصادفات جاده‌ای با چنین وضعیتی هنوز در ایران مساله اجتماعی نیست.

 

ارسال نظر