کنکور آخرین دروازه خوشبختی نیست
سیمین زرگری
زمان زیادی به اعلام نتایج کنکور باقی نمانده است. نتایجی که هر ساله پس از اعلام آن اخبار تلخی نیز به گوش میرسد. اینکه برخی از نوجوانان و جوانان که اسامی خود را در بین قبولیها یا رتبههای بالا پیدا نکردهاند دست به کارهایی میزنند که انگار دنیا برایشان به آخر رسیده است. اما اینکه چه دلیلی باعث بروز چنین اتفاقاتی میشود باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. اینکه اکثر خانوادهها در زمان کنکور طوری با فرزندان خود رفتار میکنند که عدم قبولی در کنکور را برایشان مانند به پایان رسیدن دنیا و آرزوهایشان تصویر کنند از آن دست اشتباهاتی است که باعث بروز اتفاقات تلخ میشود.
مساله اینجاست که کنکور آخرین دروازه رسیدن به خوشبختی نیست که اگر بسته شود زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. در واقع تحصیلات دانشگاهی مهم است اما نه به اندازهای که فردی به خاطر عدم دستیابی به آن زندگی خود را به خطر بیندازد. اینکه سالهاست قرار است سد کنکور از پیش پای جوانان برای رسیدن به دانشگاه برداشته شود و این اتفاق هنوز رخ نداده یکی از مشکلاتی است که باید به آن رسیدگی کرد. اما اینکه خانوادهها تاثیر بسزایی در آینده فرزندان خود با القا این فکر که دانشگاه آخرین سکوی پرش آنها به دنیایی بهتر است نیز میتواند بسیار مخرب باشد. عموما بارها و بارها گفته شده که والدین توقع دارند فرزندان آرزوهای آنها را زندگی کنند. از نگاه روانشناسی این رویکرد اشتباه است.
هر فردی باید برای آینده زندگی خود برنامهها و اهدافی داشته باشد که با ظرفیتهای او همخوانی دارند. تحصیلات عالیه قطعا میتواند به موقعیت اجتماعی فرد و پیشبرد اهدافش کمک کند اما برای رسیدن به اهداف شرط ضروری به نظر نمیرسد. در واقع هر فرد با توجه به علایق و ظرفیتهای خود میتواند آیندهای را برای خودش متصور شود. در این آینده میتواند دانشگاه جزیی از برنامه باشد یا اصلا تحصیلات عالیه داشتن هدف نهایی قرار نگیرد. مساله اینجاست که خانواده باید این میدان عمل را به فرزند خود بدهد که بتواند براساس علاقهمندیها و ظرفیتهایی که دارد راه آینده خود را انتخاب کند. در گذشته اکثر پدر و مادرها دلشان میخواست فرزندانشان دکتر شوند.
بسیاری افراد موفق که الان در رشتههای دیگر مانند موسیقی، نقاشی و ... فعالیت میکنند وقتی از تحصیلات عالیه خود میگویند مدرک پزشکی دارند. این نشان میدهد که آنها زمانی از عمر خود را برای اینکه آرزوی والدینشان را برآورده کنند مصرف کردهاند در حالی که میتوانستند در این مدت به رشته مورد علاقه خود بپردازند و بسیار موفقتر عمل کنند. این طرز فکر متاسفانه همچنان در بسیاری از خانوادهها وجود دارد. تنها رشتههایی که از نظر آنها پولساز و البته موفق هستند پزشکی و مهندسی است. در حالی که اصلا به علایق فرزند خود توجهی ندارند و او را به سوی هدفی که خود برایش تعیین کردهاند سوق میدهند و انتظار موفقیت صد در صدی هم دارند.
در حالی که اگر یاد بگیریم به رویاها و آرزوهای فرزندانمان پر و بال بدهیم و آنها را در مسیری حمایت کنیم که خود برای آینده برگزیدهاند میتوانیم شاهد موفقیت روز افزونشان باشیم. بیتوجهی به خواست نوجوانان و جوانان در اولین آزمون زندگی میتواند آنها را سرخورده و ناامید کند. اگر قرار باشد فرزند ما به دنبال رویاهایی که ما برایش ساختهایم برود هیچگاه زندگی شادی را تجربه نخواهد کرد. افراد وقتی شادی را در زندگی خود پیدا میکنند که رویاهای خودشان را دنبال کنند. والدین به جای هدفگذاری برای فرزندانشان باید موتور محرک رسیدن او به هدفهایی باشند که خود برای زندگی آیندهاش تعیین کرده است.